شهدای پاسدار :: شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

| خانه | پایین صفحه | بلاگ بیان | چی میل | تماس با ما | گردو
شهدای شاخص بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


شهدای فرهنگی بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


آمار وبلاگ
-----------------


آخرین مطالب

پیوند ها

ابزار

جانم فدای رهبر
 جانم فدای رهبر اين هشيارى، موقع‌سنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصيت برجسته و مهمى است كه بايد ملت ما در همه‌ى موارد متوجه باشند؛ آنجایى كه دشمنى و توطئه‌ى دشمن حس مي شود، به صورت لحظه‌اى بايد همه حساسيت نشان بدهند. (امام خامنه ای)

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم فدایی ولایتم

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگر دار تر از صد مَردیم
هر زمان یاد خمینی به سر افتد ما را
دور سیّد علی خامنه ای می گردیم

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم


پیام های روزانه
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)



این معامله با خدای متعال است؛
شهید جان خودش را داده است ،
و رضای الهی را ،
که بالاترین ارزشهای عالم وجود است ؛
کسب کرده است .
در همه‌ی ادیان الهی ؛
فداکاری در راه خدا ،
جان دادن در راه خدا ،
این ارزش والا را دارد .

مقام عظمای ولایت
1402/05/22

ایران حسین علیه السلام ،
پیروز است


نیازهای روزانه

مخـاطب محـترم لطـفاً
برای ورود به هر یک از بخش های ذیل ،
بر روی تصویر مربوطه کلیک نمایید
--------------------

 ساعت ، تقویم و مناسبت های امروز
ساعت ، تقویم
و مناسبت های امروز

......................................


اخبار امروز به روایت
روزنامه های صبح و عصر

......................................


گزارش وضعیت آب و هوای بروجرد

......................................


لینک ارگان های مهم دولتی




کلمات کلیدی

پیوندهای روزانه

تبلیغات



اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

فهرست شهدای والامقام شهرستان بروجرد
شهدای ثبت شده در وبلاگ ( به ترتیب حروف الفبا )
مخـاطب محـترم لطـفاً برای دسترسی به اطلاعات شهدا
بر روی هریک از حروف الفبا و یا نماد عملیات ها کلیک نمایید










۱۸۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای پاسدار» ثبت شده است

چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۴۰۴، ۰۹:۴۹ ب.ظ

گودرزی محمد فرزند محمدرضا

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران

شهید محمد گودرزی

شهید محمد گودرزی

نام : محمد

نام خانوادگی :گودرزی

نام پدر : محمدرضا
نام مادر : عشرت

تاریخ تولد : 1347/06/15

محل تولد : بروجرد

شغل : پاسدار

تاریخ شهادت : 1367/02/26

محل شهادت : شیخ محمد عراق

آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6716996

زندگینامه

پانزدهم شهریور 1347 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمدرضا و مادرش عشرت نام داشت. تا چهارم متوسطه درس خواند.

به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و ششم اردیبهشت 1367 ، در شیخ محمد عراق بر اثر اصابت ترکش به کتف، شهید شد. تربت پاک  او در گلزار شهدای زادگاهش بروجرد واقع است.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 538.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۰۴ ، ۲۱:۴۹
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
دوشنبه, ۱۳ آبان ۱۴۰۴، ۰۶:۳۱ ب.ظ

گودرزی علی محمد فرزند مجتبی

شهید علی محمد گودرزی

شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

 

شهید علی محمد گودرزی

نام : علی محمد

نام خانوادگی : گودرزی

نام پدر : مجتبی

نام مادر : اکرم

تاریخ تولد : 1335/06/01

محل تولد : بروجرد

درجه : سرهنگ پاسدار

نوع استخدام : کادر کمیته

تاریخ شهادت : 1359/07/30

محل شهادت : جاده آبادان – خسروآباد

آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان بروجرد

کد ایثارگری: 5909093

 

زندگینامه

یکم شهریور 1335، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش مجتبی، فروشنده بود و مادرش اکرم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت.

پاسدار کمیته انقلاب اسلامی بود. سی ام مهر 1359، در جاده خسروآباد – آبادان هنگام حمل مجروحین دچار سانحه رانندگی شد و به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

 

شهید علی محمد گودرزی در سال 1335، در بروجرد متولد شد. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و با شروع انقلاب، فعالیت‌های خود را برضد رژیم ستم شاهی آغاز کرد و پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، در سال 1358 وارد کمیته ی انقلاب اسلامی شد و با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام در سال 1359، هنگام کمک‌رسانی به مجروحان به درجة رفیع شهادت رسید.

 

کفن های سرخ

شهدای ما آن قدر پاک و مؤمن بودند که می شد این را از همان بدو وجودشان ‌هم مشخص نمود. محمد از زمان ۴ سالگی در کنار من یا پدرش به نماز می‌ایستاد. نمی‌توانست کلمات را به درستی ادا کند، اما شکل نماز را می‌دانست. قرآن را هم می‌آورد تا از آن بخواند. پدر به او می‌گفت: تو وضو نداری، بهتر است دست نزنی، او وضو را هم نمی‌دانست، می‌رفت دست‌هایش را می‌شست و دوباره می‌آمد. یاد دارم که کوچک بود یک بار برای او پیراهنی آستین کوتاه خریدم وقتی آن را پوشید زد زیر گریه از او دلیل کارش را پرسیدم جواب داد که من خجالت می‌کشم آستین کوتاه بپوشم.

در زمان انقلاب فعالیت‌های زیادی داشت. یک شب با عجله به خانه آمد یک بسته، کاغذ به همراه داشت از من خواست که آن‌ها را پنهان کنم. هرچند روز یک بار تعدادی از آن‌ها را می‌برد. بعداٌ فهمیدم که آن‌ها اعلامیه‌های حضرت امام (ره) بودند. شبی به خانه آمد و گفت دنبالم کرده‌اند فرصت نشد تا توضیح بدهد ناگهان عده‌ای ساواکی به درون خانه ریختند و او را گرفتند.  (نقل از مادر شهید)

 

آخرین عکس با حرم

روزهای آخرحیات شان از من خواستند که به زیارت برویم، به مشهد مقدس سفر بسیار جالبی بود در حیاط حرم در حالی که شال سبز رنگی را هم به گردن آویخته بود از من خواست عکس یادگاری بگیریم. گفت: لازم می‌شود، بعدها همان عکس شد عکس اعلامیه شهادتش. یک روز مانده به رفتنش گفت: مادر همه دوست‌های من شهید شده‌اند و آن‌ها را با لباس دفن کرده‌اند اگر من هم شهید شدم مرا با لباس دفن کنید.

از من خواست که بعد از شهادتش دنباله رو راهش باشم و هرگز گریه و زاری نکنم. شب قبل از شهادت ایشان خواب دیدم به من گوسفند قربانی داده می‌دانستم قرار است اتفاقی بیافتد. چند وقت بعد از رفتن او در خواب دیدم از من خواست تا کفن سفید بدهم می‌گفت شهدا زیادند ما کفن نداریم. بعد از آن موقع او شهید شد. (نقل از مادر شهید )

شهید علی محمد معظمی گودرزی

 

                                 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۰۴ ، ۱۸:۳۱
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
يكشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۴، ۱۰:۵۵ ب.ظ

گودرزی علی کوثر فرزند محمدمیرزا

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران

شهید علی کوثر گودرزی

شهید علی کوثر گودرزی

نام : علی کوثر

نام خانوادگی : گودرزی

نام پدر : محمدمیرزا

نام مادر : قمر

تاریخ تولد : 1345/04/04

محل تولد : بروجرد

شغل : پاسدار

تاریخ شهادت : 1365/12/08

محل شهادت : شلمچه عملیات کربلای ۵

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروحرد

کد ایثارگری : 6531862

 

زندگینامه
چهارم تیر 1345 ، در روستای قلعه جلدیز از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمدمیرزا، بنا بود و مادرش قمر نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. هشتم اسفند 1365 ، با سمت فرمانده گروهان علی اکبر علیه السلام از گردان امیر المومنین لشکر ۷ ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف . در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به سینه و ترکش به پا، شهید شد. مزار او در شهرستان زادگاهش واقع است.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۴ ، ۲۲:۵۵
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
يكشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۴، ۱۱:۲۶ ق.ظ

گودرزی علی حسین فرزند حسینعلی

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران

شهید علی حسین گودرزی

شهید علی حسین گودرزی

نام : علی حسین

نام خانوادگی : گودرزی

نام پدر : حسینعلی

نام مادر : فاطمه

تاریخ تولد : 1346/11/08

محل تولد : بروجرد

شغل : پاسدار

تاریخ شهادت : 1366/11/01

محل شهادت : ماووت عراق

تاریخ تفحص : 1376/07/14

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6616825

زندگینامه
در روز هشتم بهمن ماه سال 1346 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حسین علی خواربارفروش بود و مادرش فاطمه (فوت 1356 ) نام داشت. تا سوم راهنمایی درس خواند.

به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. در روز اول بهمن ماه سال 1366 ، با سمت تک تیرانداز در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به شکم و صورت، شهید شد. پیکرش مدت ها در منطقه بر جا ماند و سرانجام در روز چهاردهم مهر ماه سال 1376 ، پس از تفحص، تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای بروجرد زیارتگاه خیل عظیم امت حرب الله شد.

منبع:
ـــ  فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 536.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۴ ، ۱۱:۲۶
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
يكشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۴، ۱۱:۱۱ ق.ظ

گودرزی علی احمد فرزند حشمت

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران

پاسدار شهید علی احمد گودرزی

پاسدار شهید علی احمد گودرزی

نام : علی احمد

نام خانوادگی : گودرزی

نام پدر : حشمت الله

نام مادر : کبرا

تاریخ تولد : 1341/03/17

محل تولد : بروجرد

تاریخ شهادت : 1361/02/16

محل شهادت : عملیات بیت المقدس فکه

آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6126090

زندگینامه

هفدهم خرداد 1341 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حشمت الله، معمار بود و مادرش کبرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.

به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. شانزدهم اردیبهشت 1361، با سمت فرمانده دسته در فکه بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. تربت پاک وی در گلزار شهدای بروجرد واقع است.

منبع:
ـــ  فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 536.

پسرم به عهدش وفا کرده بود و برای من خاک تربت امام حسین سوغاتی آورده بود!

با سلام و احترام به پیشگاه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه و کلیه شهدا و رزمندگان دفاع مقدس

خاطره ای رو که می خواهم به محضر عزیزان علاقه مند به شهدا و آرمان های مقدس اونها بیان کنم ، مربوط میشه به مادر شهید علی احمد گودرزی که خودش اونرا برای من تعریف کرده؛ و لذا خواستم همه عشاق از لذت این معرفت عظما، بی نصیب نمانند؛ و کشورهای مستکبر ظالم جنایتکاری که در مقابل انقلاب اسلامی ایران صف آرایی کرده اند بدانند ملت و جوانان غیور ایران اسلامی برای به ثمر رساندن اهداف امام راحل ، قدس سّره شریف در تحت فرمان ولایت و رهبری تا پای جان از این نهضت مقدس انقلاب پاسداری خواهند کرد. ان شاالله.

این آخرین خاطره ای است که مادر شهید علی احمد گودرزی از ایشان دارند و من از زبان خود مادر برایتان می نویسم:

مادر شهید می گفت:

بار آخری که احمد به خونه اومد خیلی خوشحال بودم. فکر می کردم مدت بیشتری پیش ما می مونه اما خیلی زود آماده سفر شد. بهش گفتم احمد عزیزم تو که تازه رسیدی چند روزی پیش ما باش و استراحت کن بذار بیشتر تو را ببینم . علی احمد در جوابم گفت: مادر اگه بدونی کجا می خوام برم اجازه می دهی زودتر بار سفر رو ببندم و برم ! . گفتم مگه کجا می خوای بری؟ گفت : دارم می رم کربلا ! ، اومده بودم هم از شما حلالیت بگیرم و هم خبر بدم ! .

در اون لحظات علی احمد از خوشحالی چشماش برق می زد و عاشقانه برای رفتن لحظه شماری می کرد. منم گفتم به سلامتی عزیزم و ازش پرسیدم که یعنی پس راه باز شده، و می شه برید کربلا ؟! .

خدا رو شکر ولی احمد جان اگه رفتی کربلا از اونجا خاک تربت برام می آری؟ دیدم احمد پیشانی منو بوسید و گفت روی دو تا چشمام، حتماً می آرم. منم خوشحال شدم که پسرم داره می ره کربلا ؛ و لذا اسپند و آماده کردم و با خوشحالی همه ی اهل خانواده اونو بدرقه اش کردیم . پدرش گفت خدا رو شکر این پسر مایه افتخار منه ، و دست به دعا برد و گفت : خدا خودشو و همه دوستاشو حفظ کنه . علی احمد هنگام خدا حافظی با پدرش به او گفت به مادرم بگو انشاالله حتما براش تربت کربلا می آرم.

چند وقتی از عملیات بیت المقدس گذشت و از احمد من خبری نشد!. تا اینکه خبر آوردند علی احمد شهید شده. روزی که رفتیم جنازه شهید و تحویل بگیریم پدرش اومد و به من گفت : می خوای احمد و ببینی؟

گفتم آره. زمانی که جنازه پسرم رو دیدم ، صورتش سوخته بود؛

با خودم گفتم : عزیزم زیارت قبول! ؛

ولی ای کاش می شد دوباره چشمای قشنگت رو یکبار دیگه ببینم! …

در اون حال پدرش به من گفت دستاشو نگاه کن ببین هر دو رو مشت کرده !

وقتی بازشون کردم دیدم با کمال تعجب دیدیم پر از خاکه ! تربت کربلا ... پسرم به عهدش وفا کرده بود و برای من خاک تربت امام حسین سوغاتی آورده بود! دستاشو بوسیدم و گفتم زیارتت قبول عزیز مادر…..

راوی : فاطمه گودرزی برادر زاده شهید

 

شهید علی احمد گودرزی

 

http://yadshohada.com/wp-content/uploads/2014/12/Sh-Godarzi-1.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


     

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۴ ، ۱۱:۱۱
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
شنبه, ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ۱۱:۳۴ ق.ظ

گودرزی علی فرزند حسین

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

شهید علی گودرزی

شهید علی گودرزی

نام : علی

نام خانوادگی : گودرزی

نام پدر : حسین

نام مادر : طاهره

تاریخ تولد : 1341/01/02

محل تولد : بروجرد

سن : 23 سال

شغل : بسیجی

تاریخ شهادت : 1364/08/03

محل شهادت : مهران - قلاویزان

آرامگاه : گلزار بهشت زهرا (سلام الله علیها) تهران

کد ایثارگری : 6413303

 

« این عشق به اسلام و امام بود که پاسدارم کرد . شهید علی گودرزی»

زندگینامه

هفتم اسفند 1341، در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش حسین و مادرش طاهره نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته علوم اقتصادی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در گردان تخریب لشکر محمد رسول الله (صل الله علیه و آله) خدمت می کرد.

در روز سوم آبان 1364 ، در منطقه مهران (قلاویزان) بر اثر اصابت ترکش مین توسط نیروهای عراقی شهید شد. تربت پاک او در گلزار بهشت زهرای تهران  قطعه 27 ، ردیف 45 ، شماره ب واقع است.

این شعر بر سنگ مزار شهید حک شده است :

بیا مادر که پروردی مرا آزاد

بیا بابا تماشا کن که فرزندت شده داماد

به حجله میروم شادان ولی زخمی به تن دارم

به جای رخت دامادی لباس خون به تن دارم

این عشق به اسلام و امام بود که پاسدارم کرد .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۰۴ ، ۱۱:۳۴
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
شنبه, ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ۱۱:۲۱ ق.ظ

گودرزی عزیز الله فرزند علی محمد

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

شهید عزیزالله گودرزی

شهید عزیزاله گودرزی

 

نام : عزیزاله

نام خانوادگی : گودرزی

نام پدر : علی محمد

نام مادر : ملوک

تاریخ تولد : 1341/06/10

محل تولد : بروجرد

شغل : پاسدار وظیفه

تاریخ شهادت : 1363/01/15

محل شهادت : چزابه/ سردشت

آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6311897


زندگینامه
شهید عزیزاله گودرزی دهم شهریور 1341 ، در شهرستان بروجرد متولد شد. پدرش علی محمد، فروشنده بود و مادرش ملوک نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سال 1358 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد.

به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. پانزدهم فروردین 1363 ، در سردشت توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 535.

   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۰۴ ، ۱۱:۲۱
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
شنبه, ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ۱۰:۴۲ ق.ظ

گودرزی عبدالمحمد فرزند علی محمد و شوکت

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
شهید عبدالمحمد گودرزی

شهید عبدالمحمد گودرزی

نام : عبدالمحمد

نام خانوادگی : گودرزی

نام پدر : علی محمد

نام مادر : شوکت

تاریخ تولد : 1331/01/15

محل تولد : بروجرد

سن : 29 سال

تاریخ شهادت : 1360/06/20

محل شهادت :بازی دراز

آرامگاه : گلزار بهشت زهرا (سلام الله علیها) تهران

کد ایثارگری : 6011429

زندگینامه

در روز پانزدهم فروردین ماه سال 1331 ، در روستای دودانگه ار توابع شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش علی محمد، کارگری می کرد و مادرش شوکت نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. مدتی خیاط بود. سال 1350 ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد.

به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. در روز شانزدهم شهریور ماه سال 1360 ، با سمت مسئول گروه عملیاتی در بازی دراز توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. تربت پاک وی در بهشت زهرا(سلام الله علیها) شهرستان تهران قـطعـه : 24 ردیـف : 93  شـماره : 36  واقع است.

منبع:

ـــ فرهنگ اعلام شهدا: شهرستانهای استان تهران، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 584.

 

 

 

grave shahid

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۰۴ ، ۱۰:۴۲
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۸ آبان ۱۴۰۴، ۰۹:۳۵ ق.ظ

گودرزی حسن فرزند کریم

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سردار رشید اسلام پاسدار شهید حسن گودرزی

سردار رشید اسلام « شهید حسن گودرزی »

فرمانده­ ی دلیر گردان ثارالله از لشکر 57 ابوالفضل (ع) لرستان

 

شهید حسن گودرزی

نام : حسن

نام خانوادگی : گودرزی

نام پدر : کریم

نام مادر : عصمت

تاریخ ولادت : 1338/05/09

محل تولد : روستای شیخ میری بروجرد

شغل : پاسدار

تاریخ شهادت : 1363/09/07

محل شهادت : منطقه پدافندی زبیدات عراق

مسؤلیت در زمان شهادت : فرمانده گردان ثارالله

آرامگاه : گلزار شهدای شرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6311891

زندگینامه

درود و سلام به همه ­ی انبیاء و معصومین ، شهدا و صدقین و سلام بر روح مقدس و ملکوتی امام خمینی (ره) و ارواح ملکوتی سرداران گمنام سپاه اسلام خصوصاً پاسدار حقیقی قرآن و اسوه تقوا و شهامت شهید حسن گودرزی .

در نهم مرداد سال 1338 در روستای شیخ میری از توابع بروجرد در خانواده­ای مذهبی ، کودکی چشم به جهان گشود . پدرش کریم، کشاورز بود و مادرش عصمت نام داشت. از آنجایی­ که خانواده ­اش به ائمه ­ی اطهار علاقمند بودند، نام او را حسن نهادند . وی پس از پایان دوران کودکی کم کم شخصیت خود را نمایان می­ کرد ، با وجود اینکه سن کمی داشت ، ولی فردی شایسته و با اخلاق بود. او با رفتار خویش همه افراد فامیل را مجذوب خود کرده بود . ( در بین افراد فامیل خوش خُلقی ، ادب و با ایمان بودن او جلوه ­نمایی می­ کرد . )

چند سالی از عمرش نگذشته بود که از نعمت پدر محروم شد . با از دست دادن پدر شریفش اراده ­ی او برای تحصیل بیشتر و محکم­ تر شد و با جدیت به ادامه ­ی تحصیل پرداخت .

در سـن نوجوانی او را فـردی باهوش و با ذوق و در عین حال مؤمن و با تقوا می­ دانستند و همین امر سبب شد که او در فضای آن موقع رژیم ستم شاهی همواره فردی مؤمن و با تقوا بماند .

با شروع انقلاب در راهپیمایی ­ها شرکت فعال داشت و با حضورش در جمع انقلابیون ، نفرت خود را از رژیم ستم شاهی اعلام می ­کرد .

وی همیشه خدا را شکر می­ کرد که در عصر و زمان ه­ای زندگی می­ کند که عصر انقلاب و دگرگونی است و همواره در این اندیشه بود که فرصتی یافته و می ­تواند دِین خود را نسبت به اسلام ادا کند و همیشه خدا را شاهد می­ گرفت که فکر و خیالش تنها اسلام و انقلاب و امام امت است . پس از پیروزی انقلاب در سال 1357 به خدمت مقدس سربازی رفت . حسن گودرزی از نیروهایی بود که در درگیری ­های داخلی با منافقین همیشه شرکت داشت .

پس از پایان خدمت سربازی به قول خودش از آنجا که علاقه­ ی زیادی داشت که زندگی خود را وقف اسلام و انقلاب نماید ، به همین سبب به جمع نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست .

شروع بکار شهید حسن گودرزی در سپاه پاسداران ، مصادف با آغاز تهاجم رژیم کافر بعثی عراق به خاک مقـدس میهن­ مان ایران اسلامی بود .

در روزهای اول جنگ او برای مقابله با متجاوزان به همراه گردانی از نیروهای سپاه عازم خرمشهر شد و زمانی که این شهر مقاوم و مجاهدپرور مورد هجوم نیروهای از خدا بی­خبر و ناجوانمرد بعثی قرار گرفت و در چنگال سفاکان جهانی روزهای تلخ سقوط و فراموش نشدنی را سپری می­کرد ، شهید حسن گودرزی در شهر دوشادوش بچه ­های خرمشهری می­ جنگید و همراه با نیروهای از جان گذشته تلاش می­ کردند که نگذارند خرمشهر سقوط کند .

شهید گودرزی همیشه می­ گفت قصـد من از ازدواج نیز به کمال رسیدن است و داشتن فرزندی به عنوان یادگار که بتواند در صورتی که به شهادت رسیدم ، سـلاح را بردارد . او باید نیـکو پرورش یابد و بتواند راهم را ادامه دهد و سربازی برای انقلاب باشد . با همین اهداف و اعتقادات در سال 1359 ازدواج کرد ولی هنوز دو هفته از ازدواج نگذشته بود که به جبهه اعزام شد و مـدت 4 ماه با منافقین در منطقه ( مریوان ) جنگید .

وی در فروردین ماه 1361 با رشادت­ ها و توانایی که از خود نشان داد این بار به عنوان فرمانده گردان ابوالفضل(ع) عازم جبـهه­ ی نبرد حـق علـیه باطل گردید ، ولی هـنوز یک ماه از حضـور او در مناطـق جـنوب نگذشـته بود که در عملـیات بیت ­المقدس از ناحیه­ ی گردن و دست مجروح شد و ماه ­ها در بیمارستان بستری گردید . و هنوز درمان را به اتمام نرسانده ، با بهبودی نسبی ، به سپاه برگشت و قصد رفتن به جبهه را نمود ، اما سپاه از رفتن وی ممانعت به عمل آورد و با رفتن او مخالفت کرد.

شهید گودرزی مدت 4 سالی را که در لباس سپاه خدمت کرد ، مسوولیت­ های زیادی را به عهده گرفت که از آن جمله می­ توان به : مسوولیت بخش پرسنلی ، کارگزینی ، تعاون و قائم مقامی سپاه و نیز بخش مبارزه با مواد مخدر اشاره نمود .

وی از جمله انسان ­هایی بود که در کارهایش ، خدمت به اسـلام و مسلمـین حرف نخست را می زد . او شب­ هایش چه آن زمان که در جبهه در حال مبارزه با دشمن بود و یا در سنگر ، چه در زمانی که در خانه و در کنار خانواده به سر می­ برد ، با طنین مناجات ، نیایش و دعا همراه بود که نشان از مظلومیت و خدا ترسی وی بود .

از دیگر مواردی که می­ توان در منش و رفتار دینی و عبادی او اشاره کرد ، برپایی فریضه­ ی نماز شب بود که به جا می ­آورد همچنین نیت خیرخواهانه او بود که در خفا و به دور از هیاهو به کارهای خیر و کمک به محرومان می­ پرداخت .

شهید گودرزی فردی آرام ، کم گو و کم­ صحبت بود . همیشه متفکّرانه ، با خلوص و آرام سخن می­ گرفت و اصـول منطق در کلامش مبیّن فهم عمـیق او بود . هـر زمان فرصت و حالی می­ یافت به تلاوت قــرآن می­ پرداخت و با صوت آرام­ بخش قـرآن ، به آرامـش می­ رسید .

علاقه­ ی شدید او به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و سایر معصومین و ذکر مصائب ائمه (ع) ، قلب او را نوازش می­ داد و بر جفاکاری­ های ملحدان نسبت به خاندان عصمت و طهارت (ع) ، مظلومیت و حقانیت آن­ ها و مردمی که ایشان را درک نکرده و نفهمـیده­ اند ، افسـوس می­ خورد و بر شـهادت آن­ها می­ گریست .

او دارای ایمانی راسخ و عزمی استوار بود و بدین سبب در رزم بسیار شجاع و بی­باک عمل می ­کرد . دلیر ، قویدل و متوکل به حضرت حق بود . او در هــمه حـال مشـــتاق شـــهادت بود و آن را مـرگ نمی ­دانست ، بلکه شـهادت را رسیدن به قُـرب ­الهی می­ دانست .

او همچون پدری دلـسوز ، عـلاقه­ ی بسـیار زیادی به فرزندش « مهـدی » داشت ولی همیـشه بیان می­ داشت که خـدا را از هـر کسی بیشـتر دوست دارم و بسـیار علاقمـند هسـتم که فرزندم همراه با یاد خدا و نام و ذکر همیشه خـدا تربیت شود و در راه انقلاب گام بردارد . چرا که انقلاب و امام ما احتیاج به سربازان حقیقی دین و قرآن دارد و تنهایی این انقلاب ، باعث لطمه خوردن به اسلام می ­شود .

شهید گودرزی همیـشه در نوشـته هایش چنین ابراز می ­داشت که : « لحظه لحظه­ های عمرم فدای تو باد ای امام ، چرا که انقلاب و امام ما احتیاج به سربازان حقیقی دین و قرآن دارد و تنهایی انقلاب ، باعث لطمه خوردن به اسلام می­ شود . »

آخرین ماموریت ایشان اواخر سال 1362 بود که به عنوان فرمانده­ی گردان ثارالله به جبهه­ ی ( زبیدات ) اعزام گردیدند . مدت 9 ماه در منطقه­ ی زبیدات علیه بعثیون عراقی جنگید و سرانجام قاصد عشق نسیم بوی یار و آرزوی وصال را در تاریخ هفتم آذر ماه سال 1363 به او رساند و روح او به شـوق دیدار از جسـم خاکیش که زخم­ های بیکران داشت ، به پرواز درآمد و تا اعلی­ علیین سیر کرد و   تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای زادگاهش بروجرد زیارتگاه  خیل عظیم امت حزب الله و عاشقان ایثار و شهادت شد تا همچنان شمع محفل دوستان ، همرزمان و یارانش باشد .

یادش گرامی و جاودان باد

منبع:

فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 530.

 

 

سروده­ ی « شهید مجید حدّاد عادل»

 

مـادر ای پروانه­ ی شمع فروزان شهیدان/ ای دلت روشـن ز نور تابناک عشق و ایمان

باغبان لاله­ های سرخ جاویدان ایران/ گفت ای اهل جهان ، باشد همین راه سعادت

 

وصیت نامه شهید حسن گودرزی

فرمانده­ی دلیر گردان ثارا... بروجرد

 

« مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا » آیه 23 سوره الأحزاب

از میان مؤمنان مردانى­­ اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آن­ ها در [ همین ] انتظارند و [ هرگز عقیده خود را ] تبدیل نکردند .

« ای انقلاب چه شب­ ها که برایت نخوابیدم »

خدایا : چه شیرین است لحظه­ ای که انسان به یاد تو جان می­ دهد .

و چه گواراست آن زمان که بنده ­ای در راه تو شهید می­­ شود .

خدایا من واقعاً شرمنده هستم . چرا که همه عزیزان رفتند و من گنه ­کار همچنان مانده­ام

خدایا تو شاهدی که آن قدر شرمسارم که قلم نای نوشتن ندارد و چه شیرین است در ایام محرم به سوی خدا شتافتن و چه خوشآیند است در ایام سوگواری اباعبدالله (ع) جان به جان آفرین تسلیم کردن .

خدایا من آن روز که لباس مقدس پاسداری را پوشیدم ، با آنکه لیاقت آنرا نداشتم اما با تو پیمان بستم که تا آخرین نفس به امام عزیز و اسلام وفادار بمانم و سرانجام جانم را فدای انقلاب اسلامی کنم.

خدایا تو را سپاس می ­گویم که مرا در عصر انقلاب و دگرگونی آفریدی و وجود مقدس حضرت امام خمینی را بر ما ارزانی داشتی.

پیامی برای امت حزب­الله دارم که پشتیبان ولایت فقیه باشید و از امام عزیز دفاع کنید . نکند به خاطر دو روز زندگی دنیایی امام را تنها بگذارید که در آن صورت اباعبدالله (ع) را تنها گذاشته ­اید.

به روزهای عاشورا و به اباعبدالله(ع) بیندیشید که یارانش چگونه از همدیگر سبقت می ­گرفتند و برای شهادت لحظه شماری می­ کردند . شما به اسلام فکر کنید و به این صف طویل دشمن که با تمام توان در مقابل اسلام ایستاده است ، بیندیشید . نکند به خاطر بعضی از کمبودها دست از امام و اسلام بردارید . اگر امروز دست از یاری اسلام برداریم فردا در مقابل نسل آینده زیر سوال خواهـیم رفت . بدانید که اگر دین خـدا را یاری کنـید ، خـدا شمار را یاری می ­کند . ( إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرکُمْ وَ یُثَبِِّتْ اَقْدامَکُمْ )

برادران عزیز جنگ لحظات حساس را می ­گذراند و تنها ، سـرنوشت جنگ در میدان مبـارزه تعیـین می­ شود و صلح تحمیلی نمی­تواند وضعیت جنگ را تعیین کند . اما اگر ما صلح تحمیلی را قبول کنیم فردا در مقابل خانواده ­های شهدا چه جوابی خواهیم داشت و آیا اعتمادی بر صدام کافر هست که ما صلح کنیم؟ هرگز! .

صدام بر اسلام تاخته است و جواب تاختن ­اش این است که او را چنان سیلی به قول امام عزیزمان بزنیم که دیگر قدرت حرکت نداشته باشد . ما روز اول قصد جنگ را نداشتیم و حالا که جنگ را بر ما تحمیل کرده ­اند ، تنها راه خاتمه دادن آن ، ادامه ­ی جنگ است تا از سقوط صدام، ابرقدرت ­ها عبرت بگیرند و دیگر فکر حمله به میهن اسلامی ما را در سر خود نپرورانند .

همچنان جنگ را در راس همه امور بدانید و جبهه­ هـا را تقویت کنید که تقویت جبهه ­ها از لحاظ معنوی باعث تسریع در امر پیروزی جنگ می­ شود .

قرآن را مخصوصاً سوره­ های : ( واقعه ) ، ( الرحمن ) و ( یس ) را بخوانید و به آن عمل کنید . در نماز جمعه­ ها شرکت فعال داشته باشید که این اجتماعات باعث نابودی دشمن می­ گردد و برای سلامتی امام عزیز و رزمندگان دعا کنید .

اما مادرم : تو فاطمه­وار در شهادت من صبر کن و دیگر فرزندانت را برای جهاد مقدس در راه اسلام آماده کن. مبادا در شـهادتم مویه کنی که باعث شـادی دشمن می­شود . برای سلامتی امام دعا کن .

برادرانم : شما دست از امام عزیز برندارید و پشتیبان ولایت فقیه باشید و راه مرا ادامه بدهید و به جبهه کمک کنید که این روزها حساس­ ترین روزهایی است که در پیش داریم و مرا حلال کنید .

خواهرم : تو زینب وار در شهادتم صبر پیشه کن و شکر خدای را به جای آور که برادرت در راه خدا شهیده شده است.

همسرم : خدا به تو اجر عنایت کند که من حق همسری را نسبت به تو ادا نکردم ، مرا حلال کن و برایم دعا کن .

همسرم در شهادتم ، صدایت را به گریه بلند نکن ، گریه کن ، اما نه با صدای بلند . مهدی فرزندم را نیکو تربیت کن و به او بگو پدرت سرباز امام خمینی بود و سرانجام در این راه شهید شد به او بگو فرزندم باید راه پدرت را ادامه دهی ، همسرم او را با احکام اسلام آشنا کن .

مرا در بهشت شهدا دفن کنید و ...

خدایا طول عمر به امام عزیز عنایت فرما .

خدایا رزمندگان اسلام را نصرت عطا بفرما .

خدایا ظهور حضرت مهدی (عج)را تسریع فرما .

 


                                                           

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۴ ، ۰۹:۳۵
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۷ آبان ۱۴۰۴، ۰۹:۰۸ ب.ظ

گودرزی جمشید فرزند فتاح

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

شهید جمشید گودرزی


شهید جمشید گودرزی

نام : جمشید

نام خانوادگی : گودرزی

نام پدر : فتاح

نام مادر : عشرت

تاریخ تولد : 1339/03/01

محل تولد : روستای خشتیانک بروجرد

شغل : پاسدار

تاریخ شهادت : 1366/04/21

محل شهادت : جاده اندیمشک ـ شوش (عبدالخان)

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6616807

زندگینامه
شهید جمشید گودرزی در یکم خرداد 1339 ، در روستای خشتیانک تابعه شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش فتاح، کشاورز بود و مادرش عشرت نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سال 1360 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد.

به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و یکم تیر 1366 ، در جبهه ی شوش به شهادت رسید. تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 530.
              

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۴ ، ۲۱:۰۸
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
آخرین مطالب
.: وبلاگ شهدای بروجرد :.