موسیوند منوچهر فرزند منصور

نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران
شهید منوچهر موسیوند

شهید منوچهر موسیوند
نام : منوچهر
نام خانوادگی : موسیوند
نام پدر : منصور
تاریخ تولد : 1341/11/02
محل تولد : بروجرد
سن هنگام شهادت : 23 سال
وظیفه/کادر : کادر
سازمان : نزاجا
تاریخ شهادت : 1365/05/23
محل شهادت : دشت حلاله
آرامگاه : گلزار شهدای گوشه بروجرد
کد ایثارگری : 6536186
زندگینامه
در روز دوم بهمن ماه سال 1341 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش منصور و مادرش شاه بانو نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. به عنوان گروهبان یکم ارتش در جبهه حضور یافت. سال 1360 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد.
در روز بیست و سوم مرداد ماه سال 1365 ، در دشت هلاله توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار شهدای گوشه شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 627.

شهید منوچهر موسیوند در برنامه ی بر سکوی افتخار

شهید موسیوند هم از فوتبالیست های خوب بروجرد بود و اگر دنبال تیم ملی رفتن و بی خیال جبهه آمدن می شد می توانست در تیم ملی حضور چشمگیری داشته باشد ولی ایشان دفاع از حیثیت انقلاب و اسلام را به همه چیز ترجیح داد .
شهید منوچهر مو.سیوند از دوران مدرسه راهنمایی که در مدرسه راهنمایی محمد قمی درس می خواند یکی از چهره های خوب فوتبال بودند . در جبهه هم به محض اینکه فرصتی پیدا می شد بچه ها را جمع می کرد و فوتبال رو شروع می کردند .

خاطره ای از آخرین روز زندگی این شهید را از زبان آقای علی جوانمرد که همسنگر ایشان بودند بشنویم .
ایشان می گفتند بعد از ظهر روز قبل از شهادت ایشان ، با چند نفر رفتیم زیر پلی که آن طرف دهلران بود و آبتنی کردیم در برگشت هندوانه ای خریدم و گفتیم ببریم در سنگر و با هم بخوریم وقتی هندوانه را قاچ کردیم منوچهر گفت : علی جان از جاییش که خنکه یه مقدار به من بده بعد دستش را روی دلش گذاشت و گفت : اینجام خیلی می سوزه . من قسمتی از هندوانه را به او دادم ، وقتی هم که سوار خودرو شدیم و می خواستیم برای مین گذاری جلو برویم ایشان دستش را روی دلش گذاشته بود و می گفت همینجا خیلی می سوزه . وقتی از خاکریزهای ایران سرازیر شدیم و مشغول خنثی کردن مین های عراقی بودیم مینی که منفجر شد درست جایی را هدف گرفته بود که منوچهر بارها می گفت اینجا خیلی می سوزه و همون ترکش ها هم باعث شهادتش شدند.
یادش گرامی و راهرش پر رهرو باد .

شهید منوچهر موسیوند در برنامه ی بر سکوی افتخار
شهید موسیوند هم از فوتبالیست های خوب بروجرد بود
اگر دنبال تیم ملی رفتن و بی خیال جبهه آمدن می شد می توانست در تیم ملی حضور چشمگیری داشته باشد
ولی ایشان دفاع از حیثیت انقلاب و اسلام را به همه چیز ترجیح داد .
همانطور که در این فیلم گفته ام ایشان از دوران مدرسه راهنمایی که در مدرسه راهنمایی محمد قمی درس می خوندیم یکی از چهره های خوب فوتبال بودند . در جبهه هم به محض اینکه فرصتی پیدا می شد بچه ها را جمع می کرد و فوتبال رو شروع می کردند .
خاطره ای از آخرین روز زندگی این شهید را از زبان آقای علی جوانمرد که همسنگر ایشان بودند بشنویم . ایشان می گفتند بعد از ظهر روز قبل از شهادت ایشان ، با چند نفر رفتیم زیر پلی که آن طرف دهلران بود و آبتنی کردیم در برگشت هندوانه ای خریدم و گفتیم ببریم در سنگر و با هم بخوریم وقتی هندوانه را قاچ کردیم منوچهر گفت : علی جان از جاییش که خنکه یه مقدار به من بده بعد دستش را روی دلش گذاشت و گفت : اینجام خیلی می سوزه . من قسمتی از هندوانه را به او دادم ، وقتی هم که سوار خودرو شدیم و می خواستیم برای مین گذاری جلو برویم ایشان دستش را روی دلش گذاشته بود و می گفت همینجا خیلی می سوزه . وقتی از خاکریزهای ایران سرازیر شدیم و مشغول خنثی کردن مین های عراقی بودیم مینی که منفجر شد درست جایی را هدف گرفته بود که منوچهر بارها می گفت اینجا خیلی می سوزه و همون ترکش ها هم باعث شهادتش شدند.
یادش گرامی و راهرش پر رهرو باد .
شهید منوچهر موسیوند


















