شهید ابراهیم پیریایی

شهید ابراهیم پیریایی
نام : ابراهیم
نام خانوادگی : پیریایی
نام مستعار : چراغعلی
محل تولد : بروجرد
تاریخ تولد : 1336/09/19
میزان تحصیلات : چهارم دبیرستان
رشته تحصیلی : ریاضی
مجرد یا متاهل : مجرد
نام پدر : اسماعیل
شغل پدر : کارگر
شماره شناسنامه: 56308
شغل: محصل
نام عملیاتی که در آن به شهادت رسید : تظاهرات در شهر بروجرد
تاریخ شهادت : 1357/08/03
محل شهادت : بروجرد – میدان شهداء
نحوه شهادت : به ضرب گلوله توسط مزدوران رژیم شاه
آرامگاه : گلزار شهدای امامزاده جعفر (علیه السلام) بروجرد
کد ایثارگری : 5700503
زندگینامه
ابراهیم پیریایی سوم آذر سال 1336 در شهرستان بروجرد بهدنیا آمد. پدرش اسماعیل، کشاورز بود و مادرش حاجیه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند. و دیپلم گرفت. او نیز کشاورز بود. 3 آبان 1357، در زادگاهش هنگام شرکت در تظاهرات توسط عوامل حکومت پهلوی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. پیکر او در امامزاده جعفر(ع) زادگاهش دفن شد. او را چراغعلی نیز مینامیدند.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان. تنظیم: دفتر پژوهشهای فرهنگی معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران. تهران: نشر شاهد. 1392. جلد 9. ص 109.


درسال 1336 در خانواده ای مومن و آگاه در روستای قشلاق از توابع شهرستان بروجرد فرزند پسری به دنیا آمد که نام مبارک ابراهیم را بر او نهادند از دوران خردسالی همراه با والدین در مسجد و هیئتهای عزاداری با فرهنگ غنی اسلامی آشنا گردید و علاقه مندی زیادی به فراگیری و اجرای اعمال مذهبی از خود نشان می داد.دوران ابتدای او آغاز شد و خانواده که از نظر مالی در تنگنا بود همواره سعی می کرد تا زمینه مناسب برای آسایش فرزندان و ارتقاء تحصیلی آنها را فراهم آورد بعد از دوران ابتدایی شهید که به نام مستعار چراغعلی معروف بود وارد دبیرستان شد و در رشته ریاضی ادامه تحصیل داد و موفق به کسب مدرک دیپلم گردید.
درسال چهارم دبیرستان بود که انقلاب اسلامی در حال شکل گیری بود و او که از روحیه مذهبی و از فرامین الهی و نجات بخش اسلام آگاهی کامل داشت دانست که خواسته ملت تحقق حکومت اسلامی است سر از پا نشناخته هر روز درس و مشق را رها کرده و فعالانه در تظاهرات و پخش اعلامیه ها شرکت می کرد او کلاس درس و مدرسه را به تعطیلی می کشاند و علی رغم تذکر مدیر مدرسه در تظاهراتها شرکت می نمود او در نظر داشت که ضمن تظاهرات مجسمه شاه را که در وسط میدان نصب بود به پایین بکشد و با همکاری مردم لوازم مورد نیاز را آماده کرده بود همزمان با حضور مردم در اطراف میدان او به اتفاق چند نفر دیگر به بالای مجسمه رفتند و طناب را به گردن مجسمه انداختند.
در این لحظه مامورین سر رسیدند و در اثر تیر اندازی او را مجروح کردند جمعیت متفرق شد اما اعتراض تا نیمی از شب ادامه داشت ،چند روز بعد بپاس خونخواهی این شهید مجسمه به پایین کشیده شد پیکر خون آلودش را به بیمارستان بردند اما پرنده روح او طاقت ماندن در این قفس خاکی را نداشت و به پرواز در آمد.جسم او را در کنار گلزار اما زاده جعفر در کنار شهید رنجبر بخاک سپرده شد.یادش گرامی باد
خلاصه زندگینامه
در سال 1336 در شهرستان بروجرد کودکی به دنیا آمد که نام او را ابراهیم گذاشتند . او در خانواده ای مومن و مسلمان و با فرهنگ غنی اسلام آشنا شد و از همان دوران کودکی علاقمند به دین بود . دوران ابتدایی و راهنمایی و سال چهارم ریاضی را در بروجرد ادامه تحصیل داد . بعلت نیاز خانواده ، علاوه بر تحصیل کارگری و یا راننده تاکسی نیز بود . او همواره در تلاش برای تهیه معاش و گذراندن زندگی خویش بود .
در سال چهارم ریاضی بود که حرکت ملت ایران علیه رژیم شاهنشاهی به اوج خود رسیده و او فعالانه در این مراسم حضور داشت . و در شکل دهی به راهپیمایی و حضور در آن نقش ارزنده ای داشت .
در روز سوم آبان در ساعت 6 بعدازظهر همراه عده ای تظاهرات کننده به طرف میدان شهدا حرکت کردند و او با کمک دوستش به بالای مجسمه رفت و می خواست ریسمانی به گردن او بیندازد و حتی دست او را قطع کرد که مورد اصابت تیر مأموران شهربانی قرار گرفت . او زخمی شده بود او را به بیمارستان شهید چمران انتقال دادند و دکتر شیروانی تلاش خویش را برای مداوای او انجام داد اما 30 دقیقه از ورود او به بیمارستان نگذشته بود که ملائک آمدند و روح بزرگوار او را با خویش بردند و به اعلی اعلین پرواز کرد .
وصیت نامه شهید
شهید ابراهیم پیریایی در سال 1336 درروستای قشلاق از توابع شهرستان بروجرد در یک خانواده مؤمن و آگاه به مسائل اعتقادی مذهبی به دنیا آمد. وی که به نام مستعار چراغعلی معروف بود فردی فعال و مهربان و دلسوز بود.
همیشه کارهایش را روی برنامه انجام می داد و یک نظم و ترتیب خاصی در کارهایش وجود داشت.
برای حل مشکلات خانواده دوشادوش دیگران کار می کرد.او عاشق خانواده بود ،به پدر خود کمک می کرد و از مادر خود دلجویی می نمود.
شهید دارای ایثار عجبی بود ، خود را به زحمت می انداخت تا دیگران در رفاه باشند، موقع اذان به مسجد می رفت و با صدای شیوا و رسا اذان می گفت، قرآن تلاوت می کرد و نماز می خواند.
بعد از دوران ابتدایی و راهنمایی وارد دبیرستان شد و در رشته ریاضی ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ دیپلم گردید.
در سال چهارم ریاضی فعالیت خود را در حرکت ملت ایران علیه رژیم ستم شاهی آغاز کرد.
او همیشه مشغول مطالعه بود و با خواندن کتاب ها با بینشی باز در این راه گام بر می داشت.
اعلامیه ها را تکثیر و در مدرسه پخش می کرد.
بیشتر بچه های محل اعلامیه های روز، را از او می گرفتند.
در تظاهرات علیه رژیم ستم شاهی شرکت می کرد.
وی بطور فعال در این مراسم حضور پیدا می کرد و در شکل دهی راهپیمائیها و حضور در آن نقش ارزنده داشت.
او در نظر داشت که ضمن تظاهرات مجسمه شاه، که در وسط میدان شهرنصب بود را به پائین بکشد. روز سوم آبان در ساعت 6 بعدازظهر همراه با عده ای تظاهر کننده به میدان شهر حرکت کرد او با کمک دوستش به بالای مجسمه رفت، می خواست ریسمانی به گردن او بیندازد که مورد اصابت تیر ماموران قرار گرفت و مجروح شد اما چندی از مجروح شدنش نگذشته بود که به لقاءالله پیوست اما دوستان او راه او را ادامه داند و به پاس خون شهید مجسمه را به پائین کشیدند.

روحش شاد یادش گرامی باد