شهدای فراجا :: شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

| خانه | پایین صفحه | بلاگ بیان | چی میل | تماس با ما | گردو
شهدای شاخص بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


شهدای فرهنگی بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


آمار وبلاگ
-----------------


آخرین مطالب

پیوند ها

ابزار

جانم فدای رهبر
 جانم فدای رهبر اين هشيارى، موقع‌سنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصيت برجسته و مهمى است كه بايد ملت ما در همه‌ى موارد متوجه باشند؛ آنجایى كه دشمنى و توطئه‌ى دشمن حس مي شود، به صورت لحظه‌اى بايد همه حساسيت نشان بدهند. (امام خامنه ای)

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم فدایی ولایتم

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگر دار تر از صد مَردیم
هر زمان یاد خمینی به سر افتد ما را
دور سیّد علی خامنه ای می گردیم

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم


پیام های روزانه
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)



این معامله با خدای متعال است؛
شهید جان خودش را داده است ،
و رضای الهی را ،
که بالاترین ارزشهای عالم وجود است ؛
کسب کرده است .
در همه‌ی ادیان الهی ؛
فداکاری در راه خدا ،
جان دادن در راه خدا ،
این ارزش والا را دارد .

مقام عظمای ولایت
1402/05/22

ایران حسین علیه السلام ،
پیروز است


نیازهای روزانه

مخـاطب محـترم لطـفاً
برای ورود به هر یک از بخش های ذیل ،
بر روی تصویر مربوطه کلیک نمایید
--------------------

 ساعت ، تقویم و مناسبت های امروز
ساعت ، تقویم
و مناسبت های امروز

......................................


اخبار امروز به روایت
روزنامه های صبح و عصر

......................................


گزارش وضعیت آب و هوای بروجرد

......................................


لینک ارگان های مهم دولتی




کلمات کلیدی

پیوندهای روزانه

تبلیغات



اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

فهرست شهدای والامقام شهرستان بروجرد
شهدای ثبت شده در وبلاگ ( به ترتیب حروف الفبا )
مخـاطب محـترم لطـفاً برای دسترسی به اطلاعات شهدا
بر روی هریک از حروف الفبا و یا نماد عملیات ها کلیک نمایید










۸۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای فراجا» ثبت شده است

جمعه, ۸ آذر ۱۴۰۴، ۰۷:۰۸ ب.ظ

مقدسی عزیزالله فرزند محمدمراد

نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید عزیزالله مقدسی

شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید عزیزالله مقدسی

نام : عزیزالله

نام خانوادگی : مقدسی

نام پدر : محمدمراد

تاریخ تولد : 1319/02/01

محل تولد : بروجرد

تاریخ شهادت : 1361/12/03

محل شهادت : جاده خرم آباد - بروجرد

وضعیت تاهل : متاهل

شغل : کادرانتظامی

درجه : استوار1

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6128695

 

یکم اردیبهشت 1319 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمدمراد (فوت 1345 ) و مادرش ایران نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. سال 1361 ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد. به عنوان استوار یکم ژاندارمری خدمت می کرد.

سوم اسفند 1361 ، در جاده خرم آباد - بروجرد دچار سانحه رانندگی شد و به شهادت رسید. پیکر او را در زادگاهش به خاک سپردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۰۴ ، ۱۹:۰۸
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
دوشنبه, ۴ آذر ۱۴۰۴، ۱۱:۱۳ ق.ظ

معظمی گودرزی علیرضا فرزند حسین

شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید علیرضا معظمی گودرزی

 

شهید علیرضا معظمی گودرزی

نام : علیرضا

نام خانوادگی : معظمی گودرزی

نام پدر : حسین

نام مادر : والیه

تاریخ تولد : 1349/01/05

محل تولد : بروجرد روستای گلچهران

نوع استخدام : کادر نیروی انتظامی ( فراجا )

درجه : گروهبان یکم

تاریخ شهادت : 1371/04/07

محل شهادت : کرمان

علت شهادت : درگیری با اشرار مسلح

آرامگاه : گلزار شهدای روستای گلچهران بروجرد

کد ایثارگری : 7100816

زندگینامه:

شهید علیرضا معظمی گودرزی پنجم فروردین 1349، در روستای گلچهران از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حسین، کشاورز بود و مادرش والیه ( فوت 1363) نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سال 1370 ازدواج کرد.

به عنوان گروهبان یکم نیروی انتظامی خدمت می کرد. چهارم تیر 1371 ، با سمت عقیدتی سیاسی در پاسگاه قلعه عسگر کرمان در حین درگیری با اشرار بر اثر اصابت گلوله به گلو، فرو رفتن چاقو در بدن و سوختن با اسید به شهادت رسید. تربت پاک و مطهز او در گلزار شهدای روستای گلچهران بروجرد به خاک سپردند.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 601.
                                                           

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۰۴ ، ۱۱:۱۳
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
يكشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۴، ۱۱:۵۱ ق.ظ

معظمی گودرزی علی فرزند احمد

فرماندهی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید علی معظمی گودرزی

 

 

شهید علی معظمی گودرزی

نام : علی

نام خانوادگی : معظمی گودرزی

نام پدر : احمد

نام مادر : طوبی

تاریخ تولد : 1321/01/11

محل تولد : بروجرد روستای شهید پرور ملمیجان از توابع بروجرد

شغل : کادرژاندارمری ( فراجا )

درجه : استواریکم

روستای سکونت : ملمیجان

تاریخ شهادت : 1365/07/27

محل شهادت : مریوان کردستان

نحوه شهادت : بر اثر انفجار مین گروهک کومله

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6535008

زندگینامه

شهید مدافع وطن علی معظمی گودرزی در روز یازدهم فروردین ماه سال 1321 ، در قریه ملمیجان از توابع شهرستان بروجرد در خانواده‌ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش احمد، کشاورز بود و مادرش طوبی نام داشت. از همان اوان کودکی، ضمن تحصیل درمدرسه و تلمذ ( مکتب خانه ) در کلاس ها و مجالس آموزش قرآن اساتید وقت، شرکت داشت. در امورات کشاورزی و دامداری و دیگر دل مشغولی‌های روزگار خانواده‌اش را کمک می‌کرد. پس از اتمام تحصیلات در مقطع 6 نظام قدیم، در عنفوان جوانی به خدمت سربازی رفت و پس از اتمام دوران خدمت ضرورت به استخدام ژاندارمری ( ناجا ) درآمد. سال 1347 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و پنج دختر شد.

علی معظمی در زمره ورزشکاران حرفه‌ای و به نام محل اقامت خود بود. بعد از اشتغال به کار هم ورزش‌های مورد علاقه‌ی خود از جمله کشتی و ورزش باستانی را با جدیت مضاعف پیگیری نمود. به لحاظ قدرت جسمانی و داشتن روحیه‌ی پهلوانی زبانزد خاص و عام بود و همواره از توانمندی و قدرت جسمانی خود در راه مثبت و در معاضدت و مساعدت مظلومان و احقاق حق آنان استفاده می‌نمود.

اهل مطالعه بود و بیشتر کتاب‌های تاریخی و مذهبی بالاخص کتاب‌های شهید مطهری را مطالعه می‌نمود. در آستانه شکل گیری انقلاب مردمی ایران به رهبری زعیم عالیقدر امام خمینی (ره) همواره با جان و دل مراقب بود که به مردم و هموطنان آسیبی نرسد. به همین خاطر با پیروزی انقلاب ایران در روز 22 بهمن 1357 ، وقتی هم ولایتی‌ها و همشهری های قدرشناس و قهرمان پرور بروجرد او را بردوش خود گرفته بودند، اشک‌ها و لبخندها با حلقه گل زیبای دور گردنش، صحنه‌های از عشق و ایثار را طنین انداز نمودند.

با آغاز جنگ تحمیلی در سال 1359 و در اوایل ریاست جمهوری بنی‌صدر ملعون بنا بر مأموریت محوله، ایشان با 2 نفر از هم‌رزمانش برای شناسایی موقعیت و وضعیت استراژیک نیروهای دشمن تجاوزگر، به منطقه بستان اعزام می‌شوند که در حین اجرای مأموریت مزبور، به طور غیر منتظره در کمین نیروهای بعثی مواجه می‌شوند، که ماحصل این نبرد نابرابر، اسارت یکی از همرزمان ( ایشان بعد از یک دهه اسارت به خاک وطن بازگشت ) و مجروح شدن شهید علی معظمی بود که ایشان به طور معجزه آسایی زنده مانده و توسط یکی از آمبولانس‌های گشتی به مواضع پشت جبهه در شهر اهواز منتقل و مورد مداوا قرار گرفت. بهبودی و ترخیص ایشان از بیمارستان با آزادی خرمشهر مصادف گردید. زمانی که خبر مسرت بخش حماسه سازی همرزمان خود در جبهه ‌های حق علیه باطل دال بر آزادی "شهر خون" « خرمشهر » را از طریق رادیو، تلویزیون و بلندگوها و تریبون‌های سطح شهر شنید، غریو" الله اکبر" و "نصر من الله و فتح القریب" سر داد و با پخش شیرینی در بین مردمان کوی و برزن، شادی وصف ناشدنی خود را با دوستان و آشنایان و هم محلی‌ها تقسیم نمود.

بعدها ایشان در سمت فرماندهی پاسگاه‌ها، ژاندارمری در بخشهای متعددی و در استان‌های مختلف کشور، در راستای حفظ امنیت جاده‌ها و معابر بین شهری و روستایی خدمت رسانی نمود و بارها و به کرات با قاچاقچیان و اشرار و مفسدان فی الارض درگیر شد.

نسبت به سربازان و دیگر نیروهای تحت امرش، رفتار عادلانه و دوستانه‌ای داشت، اهل رشاء و ارتشا نبود و با سردمداران فسا و فحشا هم کاسه نمی‌شد. همیشه لبخند ملیحی به لب داشت، شوخ طبع و خوشرو بود، نماز را اول وقت می‌خواند و پس از نماز صبح با صدای دلنشین خود قرآن می‌خواند، به سادات، امام (ره) و دیگر زعما و رهبران مذهب تشیع ارادت خاصی داشت، داشتن نظم و دیسیپلین در امور خانه و نیز فعالیت های محل کار از مشخصه‌های بارز ایشان بود. اهل مسافرت و گردش و تفریح با خانواده بود و به سفرهای زیارتی خیلی علاقه مند بودند. فردی شجاع و دلاور بود، به صله‌ی رحم اهمیت می‌داد و به همسایگان و خویشان سرکشی می‌کرد و از آن‌ها دلجویی و تفقد می‌نمود، به عیادت بیماران، پیران و سالخوردگان می‌رفت و به آن‌ها کمک می‌نمود. به عنوان یک بزرگ و صاحبنظر، در دعواها و مشاجرات و مرافعات مردم مصالحه می‌نمود. فرزندی دلسوز، همسری مهربان و پدری مقتدر و همدل بود. ارادت خاصی به سید و سالار شهیدان، آقا اباعبدالله الحسین داشت و در ایام محرم مجالس روضه در منزل ایشان مهیا می‌شد و ایشان گوسفند قربانی می‌نمود و بین فقرا و مستمندان تقسیم می‌نمود. در ساخت مسجد و حسینه ها و اماکن مذهبی مشارکت فعال داشت و برای ساخت مسجد محله کمک‌های زیادی کرد.

هنگامی که به دستور صدام خائن شهرهای وطنش بمباران شد و مردم عادی و زنان و کودکان زیادی را به خاک و خون کشید و همچنین شهر بروجرد را مورد اصابت موشک و بمب‌هایشان قرار دادند، بغض سنگینی گلویش را فشرده بود که چرا مردم بی دفاع را می‌کشند و تصمیم گرفت برای دفاع از میهن به مناطق عملیاتی برود.

در سال خورشیدی 1363 به استان کردستان منتقل شدند و در منطقه‌ی موسوم به نجف‌آباد از توابع شهر بیجار مشغول به خدمت شد. شرایط زندگی و کاری در منطقه مزبور بسیار سخت و طاقت فرسا بود.، زیرا نیروهای کومله و ضدانقلاب ملبس به لباس مردم عادی و غیر قابل تشخیص بودند و امکان تمیز دادن نیروهای خودی از نیروهای خائن و نفوذی وجود نداشت. ازطرفی ناامنی ناشی از حمله قریب الوقوع و غیر مترقبه مزدوران و جیره بگیران داخلی و از طرف دیگر درگیری و جنگ با نیروهای عراقی، جوی اختناق آمیز را بر منطقه عملیاتی مزبور حاکم کرده بود. در آن ایام، پاسگاه انتظامی و مقر فرماندهی ایشان، به کرات از سوی نیروهای متخاصم کومله و منافقین مورد حمله واقع می‌شد.

در روز هفدهم مهر ماه سال 1365 ، خودروی نظامی حامل شهید مدافع وطن علی معظمی گودرزی، و دیگر رزمندگان ( ژاندارمری ) جان بر کف پاسگاه منطقه نجف آباد، در حین انجام مأموریت، واژگون می‌گردد و ایشان که از ناحیه سر به شدت آسیب دیده بود، با هلیکوپتر به بیمارستان ژاندارمری ( ناجا ) تهران انتقال می‌یابد. تلاش کادر پزشکی بیمارستان یارای مقابله با تقدیر را نداشته و پس از گذشت دو هفته در تاریخ 1365/07/27 در سن 44 سالگی به درجه ی رفیع شهادت نائل شدند. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

                                             شادی روحش صلوات .

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 600.

 

شهید علی معظمی گودرزی -بروجرد

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۰۴ ، ۱۱:۵۱
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
يكشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۴، ۱۱:۳۴ ق.ظ

معظمی گودرزی عباس فرزند سردار

شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید عباس معظمی گودرزی

 

شهید عباس معظمی گودرزی

نام : عباس

نام خانوادگی :معظمی گودرزی

نام پدر : سردار

نام مادر : شهربانو

تاریخ تولد : 1334/04/01

محل تولد : بروجرد

تاریخ شهادت : 1364/03/24

محل شهادت : بروجرد

شغل : کادر شهربانی ( فراجا )

درجه : استواریکم

نوع استخدام : کادر شهربانی

عامل شهادت : اصابت موشک

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6414663

زندگینامه

در روز اول تیر ماه سال 1334 ، در روستای چهاربره از توابع شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش سردار، کشاورز بود و مادرش شهربانو نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. استوار دوم شهربانی بود. سال 1353 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد.

شهید بزرگوار عباس معظمی گودرزی از بندگان برگزیده خداوند سبحان و در شمار انسان های فداکار و آزاده ای بود که به سال 1334 در شهرستان بروجرد تولد یافت.

دوران تحصیل را در زادگاه خویش به اتمام رساند و سپس پذیرای اشتغال و خدمت در شهربانی گردید.

اخلاق، منش و کردار شهید معظمی مورد رضایت همگان بویژه خانواده و نزدیکان بود و با وجود بیماری با توجه به احساس مسئولیت در مأموریت راهور شرکت می نمود که در یکی از این مأموریت ها ، هنگام برقراری نظم و امنیت راهپیمایی روز قدس در روز بیست و چهارم خرداد ماه سال 1364 ،در بمباران هوایی شهرستان بروجرد بر اثر اصابت ترکش، به فیض عظمای شهادت رسید. تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد قطعه شهدا ردیف : 00 شماره : 00 واقع است. این شهید بزرگوار متأهل بود و از وی 4 فرزند به یادگار مانده است.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 600.
           

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۰۴ ، ۱۱:۳۴
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
يكشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۴، ۱۱:۱۶ ق.ظ

معظمی گودرزی رضا فرزند محمدرضا

 نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید رضا معظمی گودرزی

شهید رضا معظمی گودرزی-بروجرد

شهید رضا معظمی گودرزی

نام : رضا

نام خانوادگی : معظمی گودرزی

نام پدر : محمدرضا

نام مادر : تاج

تاریخ تولد : 1349/01/01

محل تولد : بروجرد

شغل: سرباز

تاریخ شهادت : 1370/07/17

محل شهادت : ارومیه

دلیل شهادت : اصابت گلوله سهوی به سینه

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 7001188

زندگینامه

در روز اول فروردین ماه سال 1349 ، در روستای ونایی از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمدرضا، کشاورز بود و مادرش تاج نام داشت. وی در خانواده‌ای مستضعف اما مذهبی و مقید به دین مبین اسلام پرورش یافتند. دوران کودکی را زیر نظر پدر و مادرش که افرادی مؤمن بودند بسر برد و عقاید اسلامی را از ایشان فرا گرفت. در همان کودکی و نوجوانی به یادگیری درس و دانش پرداخت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و به علت فشار زندگی درس را رها کرده و برای کار به تهران رفت و در آنجا به کار بنایی پرداخت.

شهید در سن کودکی تا جوانی به نماز خواندن بسیار علاقه مند بود، جوانی پاکدامن و پاکدل و بسیار مظلوم بود. در خانه بسیار خوش اخلاق بوده و با مردم و همسایگان‌ هم بسیار خوش رفتار بود، همه از او راضی بودند همه او را دوست داشته و به او علاقه مند بودند. این شهید در زمان جنگ تحمیلی بارها اصرار می‌کرد که من باید به سربازی بروم تا به جبهه بروم و با دشمنان اسلام بجنگم و به شهادت برسم من آرزو دارم که در راه دین اسلام و قرآن به شهادت برسم، ولی چون به سن سربازی نرسیده بود نمی‌توانست که برود.

در خرداد ماه سال 1368 که مصادف با رحلت امام خمینی (ره) بود پس از چند روز عزاداری برای امام، خود را به ژاندامری بروجرد جهت خدمت مقدس سربازی معرفی کرد و در آبان ماه همان سال به خدمت اعزام شد، آموزشی را در تهران گذراند. پس از 15 ماه خدمت در استان‌های مرزی به ارومیه اعزام گردید. و سرانجام پس از 23 ماه خدمت در روز هفدهم مهر ماه سال 1370 در ارومیه حین انجام وظیفه، به علت اصابت گلوله به سینه ، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

تربت پاک او در گلزار شهدای بروجرد واقع است.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 599.

 

عکس مراسم تشییع پیکر شهید رضا معظمی گودرزی- مهرماه 1370 بروجرد (جلوی مسجد امام)

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۰۴ ، ۱۱:۱۶
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ۱۰:۰۵ ب.ظ

معصومی گودرزی عبدالکریم فرزند حسن

 

شهید عبدالکریم معصومی گودرزی

شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید عبدالکریم معصومی گودرزی

نام : عبدالکریم

نام خانوادگی : معصومی گودرزی

نام پدر : حسن

نام مادر : کبرا

تاریخ تولد : 1317/08/01

محل تولد : اشترینان

شغل : نظامی

وضعیت تاهل : متاهل

درجه : استواریکم

نوع استخدام : کادر

تاریخ شهادت : 1357/11/23

محل شهادت : پادگان خرم آباد

عامل شهادت : منافقین

آرامگاه : گلزار شهدای اشترینان بروجرد

کد ایثارگری : 5702878

زندگینامه

شهید عبدالکریم معصومی گودرزی در روز اول آبان ماه سال 1317 در اشترینان، از توابع بروجرد به دنیا آمد. پدرش حسن و مادرش کبرا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. استوار ژاندارمری بود. ازدواج کرد و صاحب دو پسر و سه دختر شد.

در روز بیست و سوم بهمن ماه سال 1357، در پادگان خرم‌آباد هنگام مقابله با عوامل حکومت پهلوی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. تربت پاک وی در شهر اشترینان  از توابع شهرستان بروجرد واقع است.

منبع:
ــ  فرهنگ اعلام شهدا، استان البرز، تنظیم مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، ص 442.

 

 

شهید عبدالکریم معصومی گودرزی

عبدالکریم معصومی گودرزی و اسلحه ی غیر مجاز سال 47

در منطقه عشایر نشین سپید دشت بودم که استوار معصومی سرزده آمد سراغم . ابلاغیه ای آورده بود برای یکی از هم ولایتی ها .

توی اتاق یک اسلحه شکاری غیر مجاز بین رختخواب ها پنهان کرده بودم و از شانس بدم استوار نشست کنار آن .

وقتی پسرم برای پذیرایی آمد طوری که استوار متوجه نشود با زبان لکی به او گفتم : « آتش توی رختخواب است » .

پسرم که جوان و خام بود منظورم را نگرفت ولی آقای معصومی که نظامی بود قضیه را فهمید و خندید . موقع رفتن به او گفتم : « اسلحه را نمی بری ؟»

استوار دستی به شانه هایم زد و جواب داد : « شما عشایرید و برای دفاع از خودتون به این اسلحه احتیاج دارید . ببرم بندازم گوشه انبار ژاندارمری که چه ؟ فقط فردا بیا پاسگاه که برات فرم پر کنم و بتونی جوازدارش کنی » .

همین برخورد جوانمردانه باعث دوستی مان شد...

مداح بود و برای خودش نوحه های مخصوص داشت . مادرم می گفت : اصلا نماز و روزه قضا نداشت ... با این که نظامی بود ولی همیشه سعی می کرد مردم دار باشد ...

روز 23 بهمن که مردم جلوی ژاندارمری خرم آباد جمع شدند و پرچم سفید بالا بردند استوار معصومی و ساکی و سایر دوستداران امام با انقلابیون اعلام همبستگی کردند .

مردم استوار ساکی را روی دست بلند کردند و یک حلقه گل دور گردن اش انداختند .

قرار شد اسلحه ها تحویل مردم شود ولی معصومی گودرزی گفت که باید فرد امین و مطمئنی معرفی گردد .

مردم آقای رحیمی را به عنوان نماینده خودشان انتخاب کردند چرا که به تقوا و امانتداری او اعتماد داشتند ولی طرفداران حزب کمونیستی توده و باند منافقین مانع این کار شدند .

آن ها می خواستند اسلحه ها را غارت کرده و در خانه های تیمی شان مخفی کنند برای روز مبادا ! معصومی گودرزی از یک طرف با مردم بود و از طرف دیگر امانتدار امنیت همین مردم .

او نمی توانست اجازه بدهد که درِ انبارها باز شود و اسلحه های جنگی به اسم مردم به دست مزدوران حزب توده بیفتد .

بعد از ظهر فتنه منافقین بالا گرفت و کار به درگیری کشید .

تعدادی از نیروهای ژاندارمری در این درگیری تیر خوردند .

از جمله استوار ساکی و استوار معصومی ؛

بعضی از سربازان وظیفه هم که زخمی شده بودند به کوه های اطراف فرار کردند و سال ها بعد استخوان هایشان در بین درختان « سپید کوه » پیدا شد ...

همه ما بارها و بارها کلمه شهید را شنیده ایم و تا زمانی که از خانواده شهدا نباشیم به نظرمان شهادت شاید یک اتفاق ساده باشد. اما اینگونه نیست

شاید حرف من را کسانی که از نزدیکان شهدا هستند بهتر بفهمند من از شهادت یک کلمه ای در ذهن داشتم .

عبدالکریم نشانم داد که شهادت اتفاقی نیست ، بلکه چه سعادتی می خواهد که انسان خاکی به چنین درجه ای برسد.

همه اعمالی که عبدالکریم در زندگی دنیایی خویش انجام می داد آنقدر پاک و خالص بود که مقام شهادت نصیبش شد.

به بهانه چهلمین سالگرد شهادت شهید عبدالکریم معصومی گودرزی یادی می کنیم شهید را با مرور خاطراتی از فرزند شهید باشد که چراغ راه ما قرارگیرد.

عبدالکریم معصومی از پرسنل ژاندارمری بود. ولی با مردمان و خصوصأ با نظامی های آن زمان خیلی تفاوت داشت. بارها مادرم می گفت : اصلا نماز و روزه قضا نداشت. در منزل که جای خود دارد حتی در پادگان و ژاندارمری نیز به هر صورت بود حتمأ باید نمازش را می خواند، خیلی ها متوجه شده بودند و برایش گزارش داده بودند. خیلی شنیده ام با این که نظامی بود ولی همیشه سعی می کرد مردم دار باشد ...

خودم یادم هست که مداح بود و برای خودش نوحه های مخصوص داشت. دعای کمیل مسجد شرکت می کرد و خودش هم مداحی می کرد. در خوبی زبانزد خاص و عام بود.

روز 23 بهمن که مردم جلوی ژاندارمری خرم آباد جمع شدند و پرچم سفید بالا بردند استوار معصومی و استوار ساکی و سایر دوستداران امام با انقلابیون اعلام همبستگی کردند. قرار شد اسلحه ها تحویل مردم شود ولی معصومی گفت که باید فرد امین و مطمئنی معرفی گردد. مردم آقای رحیمی را به عنوان نماینده خودشان انتخاب کردند چرا که به تقوا و امانتداری او اعتماد داشتند ولی طرفداران حزب کمونیستی توده و باند منافقین مانع این کار شدند . آنها می خواستند اسلحه ها را غارت کرده و در خانه های تیمی شان مخفی کنند تا از آنها برای قدرت نمایی استفاده کنند.

معصومی از یک طرف با مردم بود و از طرف دیگر امانتدار امنیت همین مردم . او نمی توانست اجازه بدهد که درِ انبارها باز شود و اسلحه های جنگی به اسم مردم به دست مزدوران حزب توده و منافقین بیفتد .

بعد از ظهر فتنه منافقین بالا گرفت و کار به درگیری کشید . تعدادی از نیروهای ژاندارمری در این درگیری تیر خوردند .

از جمله استوار ساکی و استوار معصومی که روز اول پیروزی انقلاب اسلامی شهید شدند.

عبدالکریم جان ؛ تو افتخار همه هستی ، بالاترین مدال افتخار انسانیت، مبارکت باشد

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۴ ، ۲۲:۰۵
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ۱۱:۳۲ ق.ظ

مظلوم سیدمحسن فرزند جواد

 نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شـهـیـد سیدمحسن مظلوم

 

شـهـیـد سیدمحسن مظلوم

نام : سیدمحسن

نام خانوادگی : مظلوم

نام پدر : جواد

نام مادر : ملوک

تاریخ تولد : 1344/06/25

محل تولد : بروجرد

سن هنگام شهادت : 23 سال

وظیفه/کادر : وظیفه

سازمان : نزاجا

تاریخ شهادت : 1368/06/16

محل شهادت : میمک

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد ( فاز 2 )

کد ایثارگری: 6801630

زندگینامه
بیست و پنجم تیر 1344 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش سیدجواد، تزریقات و پانسمان می کرد و مادرش ملوک نام داشت. شهید سد محسن مطلوم تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.

به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت. شانزدهم شهریور 1368 ، در میمک توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سینه، شهید شد. تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای بروجرد واقع است.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 595.
            
           
                           

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۰۴ ، ۱۱:۳۲
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
يكشنبه, ۲۶ آبان ۱۴۰۴، ۰۲:۱۸ ب.ظ

مرادی احمد فرزند محمدحسن

 نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید احمد مرادی

شهید احمد مرادی

نام : احمد مرادی

نام پدر : محمدحسن

نام مادر : بتول

تاریخ تولد : 1342/09/24

محل تولد : بروجرد

شغل : سرباز

تاریخ شهادت : 1367/01/09

محل شهادت : اهواز قرارگاه انصار2

نام گلزار : گلزار شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6718067

زندگینامه

دوازدهم فروردین 1347 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد . پدرش محمدحسن، قصاب بود و مادرش بتول نام داشت .درس و مدرسه را با موفقیت تا پایان دوره متوسطه در رشته ی برق تحصیل نمود و دیپلم گرفت .

پس از اخذ دیپلم برای دفاع از میهن اسلامی عازم خدمت مقدس سربازی در ژاندارمری جمهوری اسلامی گردید . هنگام انجام خدمت مقدس سربازی ، در منطقه جنگی و جبهه فکه حضور یافت. سرانجام در روز نهم فروردین ماه سال 1367، در فکه بر اثر اصابت ترکش به قلب و پاها، به شهادت رسید.

تربت پاک او در گلزار شهدای زادگاهش بروجرد واقع است.

منبع:
ــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 577.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۰۴ ، ۱۴:۱۸
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
شنبه, ۲۵ آبان ۱۴۰۴، ۰۳:۴۸ ب.ظ

محمودی ان شاالله فرزند رضا

شهید ان شاالله محمودی

شهید ان شاالله محمودی

نام : ان شاالله

نام خانوادگی : محمودی

نام پدر : رضا

نام مادر : ملوس

تاریخ تولد : 1345/03/01

محل تولد : روستای کریم آباد بروجرد

روستا سکونت : کریم آباد

نوع استخدام : سرباز کمیته

تاریخ شهادت : 1364/02/05

محل شهادت : منطقه شوریک آذربایجان غربی

علت شهادت : اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی

آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6414102

زندگینامه

یکم خرداد 1345 ، در روستای کریم آباد از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش رضا، کشاورز بود و مادرش ملوس نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. پنچم اردیبهشت 1364 ، در منطقه شوریک آذربایجان غربی هنگام درگیری با گرو ههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به سینه و پا، شهید شد. مزار وی در زادگاهش واقع است.

ان شاالله محمودی در سال 1345 در روستای کریم آباد شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش رضا نام داشت. دوران تحصیل را فقط پنجم کلاس ابتدایی درس خواند. چون وضعیت مالی پدرش ضعیف بود و امکاناتی برای تحصیل نبود ترک تحصیل نمود و برای امرار معاش به کمک خانواده آمدند و مشغول کشاورزی شدند. با رسیدن به سن جوانی برای دفاع از میهن اسلامی آماده شدند و با توجه به نیاز خانواده و کمک‌های ایشان عاشقانه به سوی خدمت سربازی رفتند. دوره‌های آموزشی نظامی را در مدرسه عشق و پایداری بسیح فرا گرفت و با لباس مقدس سربازی به خیل رزمندگان لشگر 27 روح الله اسلام پیوست.

شهید محمودی بسیار مهربان و دلسوز بود و در انجام کارها کشاورزی به پدرکمک می‌کرد، از مرخصی‌ها که می‌آمد به همه اقوام سر می‌زد. اهل نماز وراز و نیاز با خدا بود. و اما جنگ، سنگرهای جنوب و غرب کشور با راز و نیاز او آشنا و خاک های گرم آن دیار بارها سجده گاه او را در مقابل خالق هستی که سر به سجده نهاده بود، خوب به خاطر می‌آورد. و در پایگاه شوریک خون گرم خود، با خون شقایق‌های دیگر را در هم آمیخت، و پیکر به خون نشسته‌اش از زخم تیرها و ترکش‌های ارتش بعث عراق گردید و در مورخه 1364/02/05در اثر اصابت به سینه و ران پای چپ در سن 23 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل می‌گردند

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 571.

 

زندگینامه

انشاالله محمودی در سال 1345 در روستای کریم آباد شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش رضا نام داشت. دوران تحصیل را فقط پنجم کلاس ابتدایی درس خواند. چون وضعیت مالی پدرش ضعیف بود و امکاناتی برای تحصیل نبود ترک تحصیل نمود و برای امرار معاش به کمک خانواده آمدند و مشغول کشاورزی شدند.

با رسیدن به سن جوانی برای دفاع از میهن اسلامی آماده شدند و با توجه به نیاز خانواده و کمک‌های ایشان عاشقانه به سوی خدمت سربازی رفتند. دوره‌های آموزشی نظامی را در مدرسه عشق و پایداری بسیح فرا گرفت و با لباس مقدس سربازی به خیل رزمندگان لشگر 28 روح الله اسلام پیوست.

شهید محمودی بسیار مهربان و دلسوز بود و در انجام کارها کشاورزی به پدرکمک می‌کرد، از مرخصی‌ها که می‌آمد به همه اقوام سر می‌زد.

اهل نماز وراز و نیاز با خدا بود. و اما جنگ، سنگرهای جنوب و غرب کشور با راز و نیاز او آشنا و خاک های گرم آن دیار بارها سجده گاه او را در مقابل خالق هستی که سر به سجده نهاده بود، خوب به خاطر می‌آورد. و در پایگاه شوریک خون گرم خود، با خون شقایق‌های دیگر را در هم آمیخت، و پیکر به خون نشسته‌اش از زخم تیرها و ترکش‌های ارتش بعث عراق گردید و در مورخه 5/2/1364 در اثر اصابت به سینه وران پای چپ در سن 23 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل می‌گردند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۰۴ ، ۱۵:۴۸
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
شنبه, ۲۵ آبان ۱۴۰۴، ۰۱:۲۹ ب.ظ

محمدی محمدحسین فرزند احمد

شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید محمدحسین محمدی

شهید محمدحسین محمدی

نام : محمدحسین

نام خانوادگی : محمدی

نام پدر : احمد

نام مادر : بتول

تاریخ تولد : 1337/11/22

محل تولد : بروجرد

شغل : کادر ژاندارمری ارتش (فراجا)

تاریخ شهادت : 1359/07/28

محل شهادت : سوسنگرد

آرامگاه : گلزار شهدای خضر شهرستان خرم آباد

کد ایثارگری : 5909489

زندگینامه

در روز بیست و دوم بهمن ماه سال 1337 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش احمد و مادرش بتول نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. متاهل بود.

به عنوان گروهبان ژاندارمری در جبهه حضور یافت. در روز بیست و هشتم مهر ماه سال 1359 ، در سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. آرامگاه وی در گلزار شهدای خضر شهرستان خرم آباد واقع است.

منبع:
ــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 565.
                                                          

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۰۴ ، ۱۳:۲۹
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
آخرین مطالب
.: وبلاگ شهدای بروجرد :.