شهید کیومرث معظمی گودرزی

شهید کیومرث معظمی گودرزی
نام : کیومرث
نام خانوادگی : معظمی گودرزی
نام پدر : ولی
نام مادر : عشرت
تاریخ تولد : 1350/01/02
محل تولد : بروجرد
شغل : معلم
تحصیلات : دیپلم
تاریخ شهادت : 1367/03/28
محل شهادت : ارتفاعات قمیش
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6718552
زندگینامه
زمان تولد شهید در ایام بهار بود و خانواده ی او نیز درگیر فعالیت و کارهای کشاورزی بودند که خدا هدیه ای به این خانواده می دهد در روز دوم فروردین ماه سال 1350 ، در روستای گلچهران از توابع شهرستان بروجرد، شهید کیومرث چشم به جهان گشود. پدرش ولی و مادرش عشرت نام داشت. اندکی بعد، پدرش در شرکت ذوب آهن اصفهان مشغول به کار شد و به این دلیل که شغل پدر در ذوب آهن اصفهان بود، خانواده اش به اصفهان مهاجرت می کنند و پس از گذشت حدود یک سال ، دوباره به بروجرد بر می گردند.
این شهید عزیز؛ مدرسه ابتدایی را در دبستان زادگاهش در روستای گلچهران گذراند و برای ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی و دبیرستان به بروجرد رفته و در مدرسه علامه مجلسی مقطع راهنمایی و در دبیرستان امام رضا (علیه السلام) مقطع متوسطه را با موفقیت می گذراند. از همان اوان کودکی به انجام واجبات مقید بود و قبل از سن تکلیف به ادای فریضه نماز و روزه خیلی اهمیت می دادند. اکثرا سعی می کرد که نمازها را به جماعت بخواند و در مسجد امام سجاد (علیه السلام) حاضر شود و یکی از افراد علاقمند به حضور در درس اخلاق استاد صاحب الزمانی بود که ضمن گرفتن درس به آن نیز عمل می کرد.
او علاقه ای خاص به آموزش و فعالیت های فرهنگی داشت و با لبیک به فرمان امام خمینی مبنی بر کار سوادآموزی وارد این جبهه فرهنگی شد. او نه تنها الفبای فارسی را به فراگیرانش یاد می داد، بلکه در مکتب اسلام نیز مشق زندگی کرد. در روستاهایی که کیلومترها دور از شهر بروجرد بود اعلام آمادگی کرد که در آنجا خدمت کند.
شهید معظمی گودرزی آموزشیار داوطلب نهضت سوادآموزی شهرستان بروجرد، که به رغم دورافتاده بودن روستا، تنها آموزشیاری بود که حاضر شده رنج سختی راه، سرمای طاقت فرسا و خطر حمله ی گرگ ها را به جان بخرد، ولی چشمان آیندگانی را به علم و دانش باز کند تا چراغ پر فروغ خواندن و نوشتن برای همیشه روشن بماند.
این معلم وارسته ارادت خاصی به معصومین (علیهم السلام) به ویژه حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) داشت. حافظ چند جز و چند سوره از قرآن کریم بود و آیات وحی را با صوت دلنشینی تلاوت می کرد. از نظر اخلاقی بسیار ساده، متواضع و صادق بود. ایشان علاوه بر تدریس و فعالیت در نهضت سوادآموزی در اوقات فراغت قرآن را به دیگر اعضای خانواده آموزش می داد.
با احساس نیاز برای حضور در مناطق عملیاتی خود را برای حضور در جبهه های جنگ حق علیه باطل آماده کرد و به عنوان نیروی بسیجی روانه ی مناطق عملیاتی شد و پس از گذراندن دوره آموزشی در بوکان خود را به صف مقدم و خیل رزمندگان رساند و پس از حضور در محورهای عملیاتی در در روز بیست و هشتم خرداد ماه سال 1367 ، در منطقه ماووت در ارتفاعات قمیش بر اثر اصابت گلوله به سینه و دست، به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد. پیکر پاک شهید پس از هفت سال توسط گروه تفحص شناسایی شده و برای تدفین به زادگاهش آورده شد و در کنار سایر شهدای این خطه از کشور اسلامی در دل خاک آرام گرفت.
تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای بروجرد شهرستان زادگاهش بروجرد قرار دارد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 602.

خاطره ای به نقل از مادر شهید :
پیکر پاک این شهید بزرگوار بعد از چند سال پیش ما برگشت . مادر شهید تعریف می کرد در عالم خواب دیده که پسرش به او گفته مادر جان از بس که از خدا خواستی من برگردم ، مرا آوردند. ولی من دوست داشتم مثل مادرم حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) گمنام باشم.

گزیده ای از وصیت نامه شهید کیومرث معظمی گودرزی
به نام آن که جسم را بیافرید و روح را در آن بدمید و پس از مدتی آن دو را از جدا ساخت. چقدر شیرین است طعم دوستی را چشیدن و به معشوق خـود پیوستن من رفتم و جهان را بدرود گفتم
ولی شما ای پدر و ای مادرم! قسم به خون پاک شهدا، اولین کسانی را که شفاعت کنم، شما هستید ای جگرگوشه های من مطمئن باشید کـه شـهـدا بـه وعده شان عمل میکنند .... بدانید که خداوند امانتی به شما داده بود و آن را پس گرفت.
اما شما ای برادرانم وصیت میکنم شما را به تقوی و احترام و اکرام والدین، راه مرا ادامه دهید صبور و بردبار باشید مبادا امام را تنها بگذارید تا ندا کرد به فرمانش لبیک بگویید.
شما ای خواهرانم بدانید که حجاب شما کوبنده تر از خون من است.
شما با حفظ حجاب و رعایت عفت می توانید به خون شهیدان ارج بگذارید.
و در ( شهادت مــن ) حزن و اندوه نخورید و خوشحال و مسرور باشید.
از خداوند ذوالجلال مسئلت دارم که به همگی ما توفیق لقای خود را با آغوش باز عطا بفرماید.
بدانید مرگ پلی است بین زندان دنیا و پهنه وسیع بهـشـت. بـه خـدا سوگند علاقهی من به این پرواز، بیش از علاقه ی پرندهی محبوس در قفس به پرواز است. خداحافظ
وصیت نامه ی ( شماره 1 ) شهید کیومرث معظمی گودرزی
بسم الله الرحمن الرحیم
و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون.
مپندارید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند، بلکه زنده اند، و نزد پروردگارشان روزی می خورند.
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان،
به نام آن که جسم را بیافرید و روح را در آن بدمید، و پس از مدتی آن دو را از هم جدا ساخت.
حضرت علی ( علیه السلام ) مولای متقیان که یک عمر در آتش فراق سوخته و شهادتش او را از این آتش رهانیده بود. که با قوت
قلب می گوید فزت و رب الکعبه و اینها همان کسانی هستند که خدا را به طمع بهشت و نهرهای جاری، و باغستان های مالامال از میوه هم عبادت نمی کنند. زیرا آنها وقتی مفاهیی بالاتر از اینها را در نظر گرفتند این نعمت ها ابتدایی ترین و کمترین پاداش آنهاست. این افراد، خدا را برای عالیترین درجه که رضوان خداست، بندگی می کنند. چون که صد آمد، نود هم پیش آنهاست، آنگاه بهشت منزل اول است و در آنجا میل به تداوم رضوان الله است.
ای تبار آراسته به کمال انسانی، صبر پیشه کنید. که مرگ چیزی جز یک پل نیست که شما را از سختی ها و ناراحتی ها گذرانده و به بهشت پهناور و سعادت و نعمت جاودان می رساند. کدامتان دوست ندارید که از زندان آزاد شوید و به قصری درآیید که در آن مائده ی خلد و سفره ی جاودانی رحمت خدا گسترده باشد و به وجه الله بنگرید.
وصیت نامه ی ( شماره 2 ) شهید کیومرث معظمی گودرزی
بسم الله الرحمن الرحیم
ای پدر و ای مادرم!
امیدوارم به حق زحمت هایتان مرا ببخشید، و حلال کنید. و در فراق من عجز و گریه نکنید، چرا که من به لقاءدوستم شتافتم، امیدوارم بتوانم در قیامت زحمات شما را ، بی خوابی های مادرم و رنج ها و غربت های پدرم، محبت و دلسوزی مادرم و رنج و زحمت پدرم را به وسیله شفاعت جبران کنم،
آفرین بر شما !
به خدا سوگند اولین کسانی را که شفاعت کنم شما پدر و مادرم هستید، فرزندتان را در راه خدا دادید تا دین خدا را زنده نگهدارند.
و شما ای برادرانم!
راه مرا ادامه دهید و ناراحت و غمگین نباشید، و با خواهرهایم مهربان باشید و آنها را دلداری دهید و با خنده رویی جای خالی مرا پر کنید تا نکند خدایی ناکرده خواهرانم احساس تنهایی کنند، و بدانند گر چه من نیستم، خدا که هست. و برادرانم احتیاج های خواهرانم را برآورده کنید، و بر پدر و مادرم مهربان باشید و با یاد خدا و دلداری به آنان وعده شفاعت حسین ( علیه السلام ) را بدهید و همیشه در همه حال و در همه وقت آنها را احترام کنید،
و اما شما ای خواهرانم!
در فراق من بی تابی نکنید. و صدای خود را بلند نکنید بدانید من هر لحظه شما را می بینم، ای کاش می دانستید که من در میان رحمت خداوند قرار گرفته ام ولی شما نمی دانید. خصوصیات حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) را یاد بگیرید و به آن عمل کنید. و تسبیحاتش را فراموش نکنید که ثواب هزار رکعت نماز دارد، و به برادرانم طعنه نزنید و به همدیگر دلداری دهید، مبادا گریه کنید زیرا دشمن با ناراحتی شما خوشحال می شود.
از خداوند ذوالجلال مسئلت دارم که به همگی ما توفیق لقای خود را با آغوش باز عطا بفرماید، بدانید مرگ پلی است بین زندان و پهنه ی وسیع بهشت است.
به خدا سوگند! علاقه من به این پرواز ، بیش از علاقه ی پرنده محبوس در قفس به پرواز است.
خداحافظ !
مطالب زیاد است ولی بر اثر کمبود وقت نمی توانم آنها را بیان کنم و اگر اشتباهی است ببخشید.
وصیت نامه ی ( شماره 3 ) شهید کیومرث معظمی گودرزی
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.
( قران کریم )
به نام آن که جسم را بیافرید و روح را در آن بدمید و پس از مدتی آن دو را از هم جدا ساخت.
سپاس بر خدای جل جلاله، که بر ما منت نهاد و اسلام را بر ما هدیه کرد.
دنیا محل گذر و مصلی اولیاء الله است،
میدان آزمایش است، تا بندگان مخلص تمیز داده شوند. انسان پس از چند صباحی زندگی در این دنیا به سوی او باز می گردد، چه خوش است انسان شهادت را انتخاب کند، که بالاتر از آن هیچ نیکی نیست، خوش است فرشتگان هل هله کنان و با مسروریت تمام به پیشواز و استقبال بیایند و شهدا را تا دیدار پروردگار همراهی کنند.
چقدر شیرین است طعم دوستی او را چشیدن و به معشوق خود پیوستن،
من رفتم و جهان فانی را بدرود گفتم .
ولی شما ای پدر و ای مادرم قسم به خون پاک شهدا، اولین کسانی را که شفاعت کنم، شما هستید.
ای جگر گوشه های من مطمئن باشید که شهدا به وعده شان عمل می کنند.
من چگونه از شما تشکر کنم جز اینکه وعده ی دیدار در بهشت به شما بدهم.
بدانید که خداوند امانتی به شما داده بود و آن را پس گرفت، مبادا ناراحت شوید و در عروج من شیون و ناله کنید. چرا که شهدا غرق در رحمت الهی هستند و این گریه و زاری ندارد، به جای آن مجلس جشن و شادی بگیرید و به یکدیگر تبریک بگویید؛
و اما شما ای برادرانم !
وصیت می کنم شما را به تقوی و احترام و اکرام والدین. راه مرا ادامه دهید. صبور و بردبار باشید، مبادا امام را تنها گذارید، و تا نداکرد به فرمانش لبیک بگویید،
و شما ای خواهرانم!
بدانید که حجاب شما کوبنده تر از خون من است. و شما با حفظ حجاب و رعایت عفت می توانید به خون شهیدان ارج بگذارید، و حزن و اندوه نخورید و خوشحال و مسرور باشید و به یکدیگر تبریک بگویید، نه تسلیت. مبادا شما گریه کنید چرا که دشمنان با ناراحتی شما خوشحال می شوند پس مجال گریه و زاری نیست،
از خداوند ذوالجلال!
مسئلت دارم که خداوند به پدر و مادرم صبر و اجر عنایت کند و به همگی تان صبر عنایت بفرماید.
خداوندا !
تو را شکر می کنم از اینکه چنین پدر و مادریی به من دادی تا فرزندانشان را این گونه تربیت کنند، تا موجب خوشنودی و رضایت تو باشند.
ضمناً حقوق اسفند و بسیج من را به بیچارگان و تهیدستان بدهید تا اگر حقی بر من است ادا شود.
خداحافظ :
شاد، عابد، پیروز، موفق، و با تقوی و سرحال و مسرور و شادمان باشید.
نیمه شعبان - 1408 ه - ق
