شهدای بسیجی :: شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

| خانه | پایین صفحه | بلاگ بیان | چی میل | تماس با ما | گردو
شهدای شاخص بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


شهدای فرهنگی بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


آمار وبلاگ
-----------------


آخرین مطالب

پیوند ها

ابزار

جانم فدای رهبر
 جانم فدای رهبر اين هشيارى، موقع‌سنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصيت برجسته و مهمى است كه بايد ملت ما در همه‌ى موارد متوجه باشند؛ آنجایى كه دشمنى و توطئه‌ى دشمن حس مي شود، به صورت لحظه‌اى بايد همه حساسيت نشان بدهند. (امام خامنه ای)

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم فدایی ولایتم

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگر دار تر از صد مَردیم
هر زمان یاد خمینی به سر افتد ما را
دور سیّد علی خامنه ای می گردیم

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم


پیام های روزانه
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)



این معامله با خدای متعال است؛
شهید جان خودش را داده است ،
و رضای الهی را ،
که بالاترین ارزشهای عالم وجود است ؛
کسب کرده است .
در همه‌ی ادیان الهی ؛
فداکاری در راه خدا ،
جان دادن در راه خدا ،
این ارزش والا را دارد .

مقام عظمای ولایت
1402/05/22

ایران حسین علیه السلام ،
پیروز است


نیازهای روزانه

مخـاطب محـترم لطـفاً
برای ورود به هر یک از بخش های ذیل ،
بر روی تصویر مربوطه کلیک نمایید
--------------------

 ساعت ، تقویم و مناسبت های امروز
ساعت ، تقویم
و مناسبت های امروز

......................................


اخبار امروز به روایت
روزنامه های صبح و عصر

......................................


گزارش وضعیت آب و هوای بروجرد

......................................


لینک ارگان های مهم دولتی




کلمات کلیدی

پیوندهای روزانه

تبلیغات



اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

فهرست شهدای والامقام شهرستان بروجرد
شهدای ثبت شده در وبلاگ ( به ترتیب حروف الفبا )
مخـاطب محـترم لطـفاً برای دسترسی به اطلاعات شهدا
بر روی هریک از حروف الفبا و یا نماد عملیات ها کلیک نمایید










۳۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای بسیجی» ثبت شده است

جمعه, ۵ مهر ۱۴۰۴، ۱۱:۴۷ ق.ظ

صیامی احمد فرزند رمضان

شهید احمد صیامی

شهید احمد صیامی

نام : احمد

نام خانوادگی : صیامی

نام پدر : رمضان

نام مادر : گل پسند

تاریخ تولد : 1334/10/01

محل تولد : بروجرد

شغل : بسیجی

تاریخ شهادت : 1362/12/30

محل شهادت : پاسگاه زید

آرامگاه : گلزار شهدای گوشه بروجرد

کد ایثارگری : 6215749

زندگینامه

در روز اول دی ماه سال 1334 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش رمضان، کارگر بود و مادرش گل پسند نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. کارگر بود. سال 1353 ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یک دختر شد.

به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در روز سی ام اسفند ماه سال 1362 ، در پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت ترکش به پا، شهید شد. تربت پاک او در گلزار شهدای گوشه بروجرد واقع است.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 393.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۰۴ ، ۱۱:۴۷
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۴ مهر ۱۴۰۴، ۱۰:۱۵ ق.ظ

صوفی حسین فرزند جواد

شهید حسین صوفی

شهید حسین صوفی

نام :حسین

نام خانوادگی : صوفی

نام پدر : جواد

محل تولد : بروجرد

تاریخ تولد : 1347/01/01

شغل : کارگر

تاریخ شهادت : 1365/02/31

محل شهادت : حاج عمران

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6523116
 

زندگینامه

یکم فروردین 1347 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش جواد (فوت 1355 ) راننده بود و مادرش معصومه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند.

به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سی و یکم اردیبهشت 1365 ، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر مطهر وی مدتی در منطقه بر جا ماند و سرانجام  سی و یکم اردیبهشت 1366 ، پس از تفحص  تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای  بروجرد زیارتگاه خیل عظیم امت حزب الله شد.
منبع:
ـــ
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 391.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۴ ، ۱۰:۱۵
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۴ مهر ۱۴۰۴، ۱۰:۰۳ ق.ظ

صناعی محمد فرزند جعفر

شهید مهدی صناعی

شهید مهدی صناعی

 

نام : مهدی

نام خانوادگی : صناعی

نام پدر : جعفر

نام مادر : حشمت

تاریخ تولد : 1337/01/01

محل تولد : بروجرد

تاریخ شهادت : 1360/03/01

محل شهادت : آبادان

شغل : بسیجی

آرامگاه : جاویدالاثر

کد ایثارگری : 6008347

زندگینامه

یکم فروردین 1337 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش جعفر، کارگر راه آهن بود و مادرش حشمت نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند.

به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یکم خرداد 1360 ، در آبادان بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. و به خیل همسنگران شهیدش پیوست و تا ابد برای همیشه جاودانه گردید .

منبع:
ـــ
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 391.


 

شهید مهدی صناعی

 

                                   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۴ ، ۱۰:۰۳
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۴ مهر ۱۴۰۴، ۰۸:۳۵ ق.ظ

صحرایی ابراهیم فرزند کرم علی

شهید ابراهیم صحرایی

 

شهید ابراهیم صحرایی

نام : ابراهیم

نام خانوادگی : صحرایی

نام پدر : کرم علی

نام مادر : اقدس

تاریخ تولد : 1347/01/01

محل تولد : بروجرد

شغل : کارگر

رسته : بسیجی

تاریخ شهادت : 1365/02/30

محل شهادت : حاج عمران

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6532260

 

 

زندگینامه

شهید ابراهیم صحرایی در روز اول فروردین ماه سال 1347 چشم به جهان گشود. پدرش کرمعلی (فوت 1352 ) کشاورز بود و مادرش اقدس نام داشت.. در کانون گرم خانواده پرورش یافت. تا اول راهنمایی درس خواند.

به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. و در عملیات حاج عمران در تاریح سی ام اردیبهشت سال 1365 ، با سمت آر پی جی زن به فیض عظمای شهادت نایل آمد. پیکر وی مدت ها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص، در زادگاهش به خاک سپرده شد. تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد در قطعه شهدا ردیف 2 شماره 15 قرار دارد.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۴ ، ۰۸:۳۵
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۳ مهر ۱۴۰۴، ۱۱:۲۵ ق.ظ

صالحیان پور سعید فرزند قیطان

شهید سعید صالحیان پور

شهید سعید صالحیان پور

نام : سعید

نام خانوادگی : صالحیان پور

نام پدر : قیطان

نام مادر : خیریه

تاریخ تولد : 1343/03/01

محل تولد : آیادان

شغل : جهادگر

تاریخ شهادت : ۱۳۵۹/۰۷/۲۷

محل شهادت : جزیره مینو

آرامگاه  : گلزار شهدای شهرستان آبادان

کد ایثارگری : 5906580

زندگینامه

یکم خرداد 1343، در شهرستان آبادان به دنیا آمد. پدرش قیطان، کارگر شرکت نفت بود و مادرش خیریه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند.

جهادگر بود.  به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت . بیست و هفتم مهر 1359، در جزیره مینو بر اثر سانحه رانندگی به شهادت رسید. پیکرش در شهرستان آبادان به خاک سپرده شد.

منبع :
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 3843.


شهید سعید صالحیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۰۴ ، ۱۱:۲۵
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۲ مهر ۱۴۰۴، ۰۹:۰۱ ب.ظ

صارمی علی برار فرزند رفیع

شهید علی برار صارمی

شهید علی برار صارمی

نام : علی برار

نام خانوادگی : صارمی

نام پدر : رفیع

تاریخ تولد : 1317/10/10

محل تولد : بروجرد

شغل : بسیجی

تاریخ شهادت : 1363/03/22

محل شهادت : عین خوش

آرامگاه : گلزار شهدای روستای « توده زن » بروجرد

کد ایثارگری : 6308500

زندگینامه

در روز دهم بهمن ماه سال 1317 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش رفیع (فوت 1317 ) کشاورز بود و مادرش نوش آفرین ( فوت 1350 ) نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. سال 1338 ازدواج کرد و صاحب شش پسر و یک دختر شد.

به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در روز بیست و دوم خرداد ماه سال 1363 ، در عین خوش دچار سانحه رانندگی شد و بر اثر ضربه مغزی به شهادت رسید. تربت پاک و مطهر وی در گلزار شهدای روستای « توده زن » بروجرد واقع است.

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 383.

                                                       

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۰۴ ، ۲۱:۰۱
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۲ مهر ۱۴۰۴، ۰۷:۲۹ ب.ظ

صارمی داود فرزند علی احمد

شهید داود صارمی

روحانی شهید داود صارمی

نام : داود

نام خانوادگی : صارمی

نام پدر : علی احمد

نام مادر : ماهرخ

تاریخ تولد : 1345/03/02

محل تولد : بروجرد روستای توده زن

شغل : روحانی

تاریخ شهادت : 1363/03/23

محل شهادت : کردستان منطقه ی پاوه

آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6308497

زندگینامه شهید
در روز دوم خرداد ماه سال 1345 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش احمد، کارگر بود و مادرش ماهرخ نام داشت. به فراگیری علوم دینی و حوزوی پرداخت. روحانی بود.

از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. در روز بیست و دوم اردیبهشت ماه سال 1363 ، در پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت ترکش به دست و پا، شهید شد. تربت پاک او در گلزار شهدای زادگاهش بروجرد واقع است.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 382.

 

شهید داوود صارمی در سال 1345 در روستای توده زن از توابع بروجرد از پدر و مادری مؤمن بدنیا آمد و دوران کودکی او همچون دیگر کودکان در روستا همراه با طبیعت سپری گشت و دوران ابتدایی را در روستای خود به پایان رساند و اما جهت ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی مجبور بود به روستای مجاور که در 3 کیلومتری آنجا قرار داشت رفت و آمد کند.

او یک دانش آموز متوسط بود اما ایمان، نوع دوستی و صمیمیت وی از برجستگی های ایشان بود.پس از طی دوران راهنمایی مدت 2 سال هم مقطع دبیرستان را پشت سر گذاشت اما با رسیدن به سن تکلیف و آگاهی از مکتب جان بخش اسلام درس را رها کرد و در حوزه علمیه امام صادق بروجرد به عنوان طلبه به سلک روحانیت پیوست و نزد اساتیدی چون مرحوم آیت الله صاحب الزمانی از فضلای این شهر و دیگر علما به کسب معارف اسلامی پرداخت و پیشرفت وی در علوم دینی چشمگیر بود و مورد تشویق اساتید قرار گرفت و مدتی هم در حوزه علمیه آشتیان کسب فیض نمود.

وی حضور در جبهه های حق علیه باطل را وظیفه خود می دانست بر این اساس در سال 1363 به کاروان راهیان کربلا پیوست و در تیپ 72 محرم فعالیت رزمی تبلیغی خود را آغاز نمود و تا اینکه در روز بیست و سوم خرداد ماه سال 1363 در منطقه ی پاوه مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و به فیض عظمای شهادت نائل گشت.


فرازی چند از وصیت نامه شهید

بنام خداوند بخشنده و مهربان

همانا جهاد دری از درهای بهشت است که دری است که خداوند این در بهشتی را بر همه کس نگشوده است.

اینجانب داوود صارمی خدمت پدر عزیزم علی احمد و مادر عزیزم دعا و سلام می رسانم و احوالپرسی میکنم و پس از احوالپرسی سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم و امیدوارم که همیشة اوقات را به خوبی و خرمی بگذرانید.خدمت برادرانم دعا و سلام می رسانم و احوالپرسی می کنم و پس از احوالپرسی سلامتی شما را از درگاه خدواند متعال خواستارم و امیدوارم که همیشه اوقات را بخوبی بگذرانید، مبادا قرآن خواندن را ترک کنید. خدمت خواهران عزیزم، داماد هایمان و دایی های عزیزم حسن و کریم و رحیم با خانوده دعا و سلام می رسانم و احوالپرسی می کنم و پس از احوالپرسی سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم و امیدوارم که همیشه اوقات را بخوبی بگذرانید.

خدمت دایی علی الله با خانواده دعا و سلام می رسانم و باری خدمت خاله ها و پسر خاله هایم دعا و سلام می رسانم و باری خدمت مشهدی عزت الله با خانواده اش دعا و سلام می رسانم و باری خدمت تمام اقوام دعا و تمام دوستان و همسایگان دعا و سلام می رسانم و امیدوارم که در زندگی همیشه خوش و خرم بوده و برقرار باشید. اگر از لطف جویای احوالات من را خواسته باشید الحمدالله سلامت هستیم و عمری دعاگوی شما.

مشغول می باشم و اینجا حالمان خیلی خوب است و با برادران در سنگرها هستیم.

 

نامه شهید به خانواده

باری خدمت عمو و پسرعموهایم دعا و سلام میرسانم.باری خدمت خواهرزاده هایم و خدمت تمام اقوام دعا و سلام می رسانم.مادر اینجا با دایی رحیم صد متر فاصله داریم آنها در خط مقدم اول هستند و ما در خط مقدم دوم و پهلوی همدیگر روزها هستیم.

باری پدر و مادر من شما باید خدا را شکر کنید و شما هم می توانید در راه خدا یک چیزی بفرستید و برای جبهه حتی اگر500 تومان بوده بفرستید.از اولیاء دین می فرمایند: «وقتی انسان بمیرد دنباله کارهای نیک او بریده شود جز سه چیز؛ صدقه جاری داشتن و کسانی که از آن بهره مند می شوند و فرزند درستکاری که برای او دعا کند.» و قال رسول الله(ص) می فرماید: « آنانکه جهاد نکرده اند و لااقل اندیشه جهاد را در دل خود نپرورده باشند با نوعی از نفاق خواهند مُرد. »

باری اگر آدرس پدرم را گرفتید بنویسید در نامه.

 

خاطرات شهید به نقل از دایی شهید

چندین بار به طلبه شهید داود صارمی قبل از اینکه به جبهه برود گفتم تو سعی کن درس خود را خوب بخوانی و برای رفتن به جبهه حالا وقت داری، ولی ایشان می گفت درس حوزه را همیشه هست اما ممکن است جنگ تمام شود و من نتوانم به جبهه بروم تا اینکه با هم به جبهه اعزام شدیم و وقتی هم به جبهه می رفتیم همیشه یک تبسمی بر لب داشت و مدام ذکر می گفت و کمتر حرف می زد و بعد از اینکه از اهواز به طرف آبادان می رفتیم و خوشحالی را در چهرة او می دیدیم. بعد به او گفتم چه خبر است اینقدر بشاش هستی و گفت به این دلیل که با رضایت پدر و مادرم به جبهه آمده ام و حالتی بسیار معنوی پیدا کرده ام. وقتی که به آبادان رسیدیم بسیار خوشحال شد و گفت بالاخره ما هم به کربلای جبهه های جنگ خواهیم رسید و حدود دو هفته در آبادان بودیم و چون قرار بود که عملیات بشود مدام با بسیجیان در مورد حرکات ورزشی و دو میدانی کار می کردند و بیشتر اوقات قرآن صبحگاهی را برادر داوود صارمی می خواند از سوره هایی انتخاب می کرد که سجده داشتند و بعد از تمام شدن چند آیه سجده می کردند و بعضی از بسیجیان به او می گفتند که چرا سوره ای را که سجده دارد می خوانی چون ما باید همه سجده کنیم که در جواب به آنها می گفتند من که سجده کنم کفاف می دهد و دیگر نیازی به سجده های همگی ندارد.

یک شب جلوی سنگر خط مقدم که داشتند نماز مغرب را می خواندند یک خُمپاره جلوی سنگر منفجر شد که یکی از ترکش های آن بدست طلبه شهید برخورد کرد که از آن خون جاری شد و نماز خود را ادامه داد و در حالی که خون از دست او می رفت. بعد نماز دست او را بستیم و گفتیم به پشت جبهه برو برای پانسمان دستت و او قبول نکرد و گفت اصلاً بر نمی گردم. یک هفته بعد در حالی که عراقی ها آب را رها کردند و قسمت طلائیه کانال دیده بانی و کمین ایران پر شده بود از آب چون منطقه حساس بود و فرماندة خط که مردی بسیار خوب بود گفتند باید کانال و کمین را دوباره بکنیم و همه بسیجیان آمادگی خود را اعلام کردند و شب و روز کار کردیم. شب کار کردن راحت بود ولی روز خیلی مشکل بود، تا سر انسان بالا می رفت بوسیله تک تیرانداز عراقی شهید و یا زخمی می شد که بچه ها دو گروه شدند. تعدادی شب کار می کردند و تعدادی روز و آن هایی که روز کار می کردند یا زخمی داشتند و یا شهید می شدند ولی طلبه شهید هم روز کار می کرد و هم شب و چون قرار بود از آن منطقه عملیات شود می گفت شاید عملیات زودتر انجام شود و خیلی از بسیجیان به او می گفتند شما هم استراحت کنید و قبول نمی کرد و می گفت من خسته نیستم و تا وقتی که کانال به سنگر دیده بانی برسد ایشان شهید داوود صارمی در حالت کار و فعالیت تبسم داشتند و حدود یک هفته مانده به شهادتشان حالتی بسیار معنوی داشتند و مدام شب ها نماز شب می خواند و بعد از نماز ظهر و عصر راز و نیاز می کرد.

یک شب که عراقی ها متوجه شدند که ایرانی ها دارند به طرف جلو کانال می زنند آتش سنگینی روی بچه ها ریختند و آن شب به سختی تمام شد، ولی چون وظیفه بود انجام می دادیم. براس اینکه ما بتوانیم جلو برویم فرمانده از خمپاره انداز تیراندازی خواست که بعد از نیم ساعت درگیری سنگین کم کم عر اقی ها از سنگرهای خود بیرون آمدند و به طرف جلو آمدند و چون آتش سنگین بود چند نفر از بسیجیان شهید شدند، از جمله آرپی چی زن بود و داود وقتی دید که آرپی چی زن شهید شده رفت و تیربار را آورد و در سنگر کمین کردیم و سریع شروع به تیراندازی کرد که یک آرپیچی زن عراقی خیلی سریع بلند شد و به طرف داود نشانه گیری کرد و هرچه داد و فریاد زدیم که داود بشنود و به طرف آرپی چی زن عراقی ها تیراندازی کند اما نشنید و گلوله آرپی چی درست درون ران و کمر او رفت و منفجر شد و قسمت هایی از بدن او به این طرف و آن طرف پرتاب شد و بلافاصله افتاد. وقتی بالای سر او رسیدیم فقط یا مهدی و یا حسین می گفت و با وجود زخم های ناجور مدام ذکر می گفت. وقتی که متوجه شدیم چند ترکش به طرف قلب و سینه او رفته ناامید شدیم و خواستیم آب به او بدهیم اما او قبول نمی کرد و می گفت می خواهم با لب تشنه بمیرم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۰۴ ، ۱۹:۲۹
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۲ مهر ۱۴۰۴، ۰۵:۱۷ ب.ظ

صارمی اسدالله فرزند علی الله

شهید اسدالله صارمی

شهید اسدالله صارمی -روستای توده زن بروجرد

شهید اسدالله صارمی

 

نام : اسدالله

نام خانوادگی : صارمی

نام پدر : علی الله

تاریح تولد : 1347/01/02

محل تولد : بروجرد روستای توده زن

تاریخ شهادت : 1367/03/38

محل شهادت : منطقه غرب محور بانه

کد ایثارگری : 6711937

زندگینامه

دوم فروردین 1347 ، در روستای توده زن از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علی الله، کشاورز بود و مادرش صغرا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند.

به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. یست و هشتم خرداد 1367 ، در بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر مطهرش مدت ها در منطقه بر جا ماند و سرانجام در سال 1370 پس از تفحص تربت پاکش در گلزار شهدای بروجرد ریازتگاه خیل عظیم انت حزب الله شد.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 382.

 

شهید در سال 1347 در خانواده ای مذهبی در روستای توده زن دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستا طی نمود .

بعد از آن به فرمان رهبر کبیر انقلاب امام خمینی برای دفاع از انقلاب اسلامی درمقابل یورش وحشیانه دشمنان انقلاب به عنوان بسیجی به مدت یکسال در جبهه های حق علیه باطل حضور پیدا کرد و سپس با عضویت وظیفه تا هنگام شهادت خدمت نمود و در این مدت در چندین عملیات پیروزمندانه حضوری فعال داشت تا اینکه در تاریخ 1367/3/28 در منطقه غرب محور بانه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

 

یادداشتی از شهید اسد الله صارمی

یا ابا عبدالله یا حسین یا حسین ایها الشهید یابن الرسول الله حسین جان ما همه اندازه که رنج ببریم و ببینیم ،مصیبت ببینم و مشکلات را تحمل کنیم به اندازه مصیبت تو نمی شود.

یا ابا عبدالله به یادمان می آید که عزیزان رزمنده به عملیات می روند .

امام حسین یا حسین به سوی دشمن حمله می کنند،بدنهایشان آغشته به خون می شود در خون غوطه ور می شوند و حسین حسین می گویند.حسین جان مصیبت تو را فراموش نمی کنند.

در صحرای کربلا تو بودی و زینب بود عزیزانت بودند و آمدی در صحرای کربلا پذیرای و مهمان نوازی از تو نکردند و تو را تشنه کردند و به شهادت رسیدند بعد از شهادت تو سرها را به نیزه زدند اسرا در پشت سرهای به نیزه کشیده شده قرار دادند به روی شترهای برهنه سوار کردند اسرا به سوی شام روانه کردند.

عزیزان شما ببینید وقتی از ما عزیزی شهید می شود همه در تشیع جنازه اش شرکت می کنند همه شهادت او را گرامی می دارند و به منزل شهید می روند و افراد خانواده او را دلداری می کنند ولی دلهایتان برای زینب بسوزد ،برای اسرا بعد از شهادت علی اکبر بعد از شهادت علی اصغر بعد از شهادت قاسم بن حسن بعد از شهادت ابوالفضل العباس و بعد از شهادت حسین بن علی به جای آن که به آن ها دلداری بدهند سرهای مقدسشان را جدا کردند و به روی نیزه ها زدند و سر ابا عبدالله در جلو بود و بقیه سرها در دنبالش قرار داشتند و ان ها را جا به جا می کردند.

عزیزانی از خانواده های شاهد که ناراحت می شوید صحرای غم انگیز کربلای حسینی را مجسم کنید .

خدایا پروردگارا تو را به خون شهید، ابا عبدالله قسم می دهیم شهدای ما را به سید الشهدا محشور بگردان.آمین یا رب العالمین.

 

 

مراسم تشییع پیکر شهید اسدالله صارمی -روستای توده زن بروجرد

 

شهید اسدالله صارمی -روستای توده زن بروجرد

 

وصیت نامه شهید اسدالله صارمی

بسم الله الرحمن الرحیم

بهترین عمل مومن جهاد در راه خداوند است. پیامبر اسلام (ص)

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون

مپندارید که کسانی در راه کشته شده اند مردگانند بلکه انان نزد خدا زنده اند روزی می گیرند.

با درود و سلام بیکران بر آقا امام زمان(عج) و نائب بر حقش امام خمینی(ره) و با درود و سلام فراوان بر تمامی رزمندگان کفر ستیز و با درود و سلام به ارواح طیبه شهدا و امت شهید پرور اسلام وصیت نامه را شروع می کنم.

مرگ همه ما را به اذن خدا خواهد گرفت پس چه بهتر که در اه اسلام و قرآن اسلام برای حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی کشته شویم اگر قرار باشد که آخر بمیریم پس چه بهتر است که در سنگر بمیرم انسان یک روز به دنیا می آید ، یک روز از دنیا می رود پس چه بهتر که در راه اسلام ، قرآن و برای حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی کشته شویم اگر قرار باشد که آخر بمیریم پس چه بهتر است که در سنگر بمیریم.انسان یک روز به دنیا می آید.یک روز از دنیای می رود ولی شهدا نمی میرند .چند کلمه ای به خانواده ام من آن قدر به جبهه می روم که شهید شوم.

می بوسم دستت ای مادر که پروردی مرا آزاد بیا با ما تماشا کن که فرزندت شده داماد

به حجاب می روم شادان ولی زخمی به تن دارم به جای درخت دامادی لباس خون به تن دارم

مادر جان می دانم که از مرگ من ناراحت می شوی ولی این را بدانی که فقط جسم من از میان شما می رود ولی روحم با شماست.مادر جان شما و خواهرم حق ندارید صورت و موهایتان را بکنید که نامحرم آن ها را ببیند.خواهر جان اگر حجابت را رعایت کنی بهتر از این است که در عزایم بنشینی و عزاداری کنی .پدر جان شما و برادرانم از مرگ من ناراحت نباشید خدا را شکر کنید که مرگم را در جبهه رسانید و در خانه و در رختخواب مرگم را نرسانید و شما هم همان طور که مدافع انقلابید استوار و صبور باشید که خدا یار و یاور شماست و من را حلال کنید و از آشنایان بخواهید که مرا حلال کنند.

ای مادران مبادا از رفتن من به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جوابگوی زینب کبری باشید که تحمل 72 تن شهید را نمود .باید مثل مادر وهب جوانانتان را به جبهه های نبرد بفرستید و حتی جسد آنان را مانند او نپذیرند زیرا مادر وهب فرمود من جسدی را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم.

ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین در میدان نبرد کشته شد .ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب عشق به خدا و عبادت شهید شد .مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر در راه حسین با هدف شهید شد.

برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان ها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و جبهه ها را ترک نکنید .دشمنان اسلام را نابود کنید ، ای رفقای من و ای جوانان اگر در خانه بمانید و دشمنان به انقلاب تسلط و چیرگی پیدا کنند .مدیون خون شهیدان خواهید بود.

 

رفتن به میان خدا بود کنار شهیدان

آموختن درس ز سالار شهیدان

 

زیبایی زندگی بود نبرد و پیکار

پیکار شهادت است آثار شهیدان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۰۴ ، ۱۷:۱۷
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
دوشنبه, ۱ مهر ۱۴۰۴، ۱۱:۳۸ ق.ظ

شیخ الملوکی مسعود فرزند احمد

شهید مسعود شیخ الملوکی

شهید مسعود شیخ الملوکی

نام‌ : مسعود

نام خانوادگی : شیخ الملوکی

نام پدر : احمد

تاریخ تولد : 1343/02/15

محل تولد : بروجرد

شغل : بسیجی

تاریخ شهادت : 1362/12/03

محل شهادت : چزابه

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6214718

زندگینامه

شهید مسعود شیخ‌الملوکی، پانزدهم اردیبهشت 1343، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. تا پایان دوره ی متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.

به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.  سوم اسفند 1362، در تنگه چزابه به شهادت رسید. پیکر مطهر وی مدت‌ها در منقطه برجا ماند و سرانجام در سال 1373 پس از تفحص، تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای بروجرد زیارتگاه خیل عظیم امت حزب الله شد.
منبع:
ــــ  فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 373.

 

مرگ در راه رضایت خدا زیباست

وصیتنامه شهید مسعود شیخ الملوکی

بسم الله الرحمن الرحیم

و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الذین کله لله فان انتهوا فان یعلمون بصیر.سوره انفال آیه 38

ای مومنان با کافران جهاد و مبارزه کنید که در زمین فتنه و فسادی دیگر نباشد.آئین همه دین خدا گردد و چنانچه از کفر دست کشیدند خدا به اعمالشان بنگرد.

درود به روان پاک شهیدان و درود به رهبر انقلاب اسلامی ایران امام عزیز مستضعفین و امید رنجبران و مظلومین

خدایا تشکر می کنم که تو این نعمت را به من دادی که بتوانم در برابر تو در راه حکومت اسلامی تمام راه های دیگر را فراموش کنم و فقط به تو بیندیشم.

خدایا می توان شکر نعمت های تو را به جا آورم.

پدر عزیزم می دانم که محبت من در دلت است و رنج و اندوه از دست رفتن من برایت سنگین است ولی در راه الله و به ثمر رسیدن حکومت اسلامی بسی ناچیز است و از درگاه خداوند باید تشکر کنی که این نعمت را بر شما ارزانی داشته و شما را از این ثواب محروم نگردانیده است.

پدر عزیزم از تو تشکر می کنم که همواره از کوچکی برای اینکه انسان درستی باشم مرا تشویق و هدایت کردی من از شما سپاسگذارم که در راه به انجام رسیدن تمام بخشش های اخلاقی و کرداری مرا هدایت و ارشاد نمودی.

مادر عزیزم همچون پدر دلبندم می دانم که غم از دست دادن فرزند برای مادر بسیار مشکل و دشوار است اگر بگویم مادر مرا فراموش کن می دانم امکان ندارد ولی مادر عزیزم عمر دنیا کوتاه است و بالاخره آدمی یک روز آمده و یکروز هم از دنیا می رود پس چه بهتر است مرگ و شهادت انسان در راه الله و خالق خود باشد. مادر عزیزم از زحماتی که در این مدت برای من کشیدی تشکر می کنم و از خدای خود می خواهم اجر و منزلتی در بهشت به شما عنایت فرماید.

هرکس دیر یا زود مزه ی مرگ را می چشد و چه زیباست این مرگ در راه رضایت خدا باشد.

چه زیباست مردن در راه معبود و پروردگار خویش که خدا آن را در قرآن شهید می نامد.

در زندگی به خوب زیستن زیاد فکر کرده ام و چگونه زیستن نسل جوان در دنیا.

ما خون خود را می دهیم تا زمینه لازم برای ظهور مهدی آقا امام زمان (عج) با ریختن خون ما بوجود آید و پیروزی اسلام در گرو ریختن این خون هاست.

انسان در هر مرامی که هست دیر یا زود مزه مرگ را می چشد و چه بهتر که مردن در راه حق و حقیقت در راه برقراری جمهوری اسلامی با تمام قواعد و احکام آن و کتاب آسمانی باشد.

من شهید می شوم تا دیگر مادری نگرید و دیگر پدری غمناک نشود و مسئولیت زندگی برایش سنگین نشود.

ما باید جانمان را فدا کنیم تا اسلام این مرام کامل و این مسلک حقیقت و پرمحتوا برای نسل جوان و زمینه لازم را برای ظهور آقا امام زمان آماده سازیم.

خدایا مردن مرا در راه خودت قرار ده و گناهانم را ببخش و کاری کن که خانواده من مخصوصاً پدر و مادر و برادرم مرا به خاطر کارهای خطائی که از من سر زده ببخشند و مرا حلال کنند.

من چیزی ندارم که وصیت کنم ولی می توانم چیزی بگویم که حقیقت دارد من زیاد مطالعه نکرده ام و بینش زیادی ندارم ولی جهادم را در راه خدا با اطلاع و با کارهای برنامه ریزی و با اشتیاق و هوشیارانه انجام داده ام.

هرکس که کشته شد در راه خدا شهید است و هر کس که شهید شد زنده شد.

از همه ی اقوام و آشنایان خواهش کنید که مرا حلال کنند افسوس که من بیشتر از یک جان در کالبدم نیست که بتوانم با ایثار و از خودگذشتگی اسلام عزیز را یاری کنم.

 

                                  

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۴ ، ۱۱:۳۸
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
دوشنبه, ۱ مهر ۱۴۰۴، ۱۰:۱۵ ق.ظ

شهیدی سیداحسان فرزند سیدجعفر

شهید سیداحسان شهیدی

 

شهید سیداحسان شهیدی

نام : سیداحسان

نام خانوادگی : شهیدی

نام پدر : سید جعفر

نام مادر : سیده بی بی عالیه

شغل : روحانی

رسته : بسیجی

سن هنگام شهادت : 21 ساله

تاریخ شهادت : 1366

محل شهادت : منطقه عملیاتی کربلای 5

زندگینامه

شهید سید احسان شهیدی فرزند علامه دکتر سید جعفر شهیدی و سیده بی بی عالیه سعیدی دختر علامه سید غلامرضا سعیدی بیرجندی است .
علامه سیّد جعفر شهیدی در روز بیست و نهم اسفند ماه سال 1297 در بروجرد متولد شد و در روز بیست وسوم دی ماه سال 1386 در تهران وفات یافت. او رئیس مؤسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی، استاد تمام دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و از پژوهشگران برجسته زبان و ادبیات فارسی، فقه و تاریخ اسلام بود.

دکتر شهیدی نه تنها خود شخصیتی فرزانه بود , بلکه فرزندان فرهیخته ای نیز تربیت کرد. سید احسان شهیدی آخرین فرزند مرحوم علامه سید جعفر شهیدی است در سال 1366، در عملیات کربلای 5 شهید و مفقودالاثر می شود ...


علی رغم آن که فرزند دلبندِ استاد شهیدی ، در جبهه های دفاع مقدس ، مفقودالاثر شد ولی با گذشت سالها ، حتی همکاران و هم درسان استاد نیز مطلع نبودند که او نزدیک به 20 سال در فراغ فرزند شهیدش سیداحسان، صبورانه می سورد.

 

به نقل از مهندس سیدمحسن جعفری برادر شهید
اوایل جنگ بود و سیداحسان علاقه داشت به جبهه برود و پدر، هم به خاطر علاقه ی پدر و فرزندی و هم به دلیل اینکه ظرفیت های بالای یادگیری را در سید احسان دیده بود؛ تمایل به حضور او در جبهه نداشت. اما از آن جایی که فضای تربیتی و تعامل ما با مرحوم پدر در چنین مواردی بیشتر شبیه به یک فضای گفت و شنود علمی بود تا یک محیط عاطفی خانوادگی، کار به مباحثه کشید و پدر چون مجتهد بودند فرمودند: « این حرفی که می زنم از باب تشخیص فقهی است و شما نباید به جبهه بروی! »


جوابی که برادرم داد این بود:
« اولا در این یک مورد ، امام خمینی رضایت والدین را شرط وجوب تکلیف نمی دانند و دوم این که من مقلد امام هستم و نخستین مسأله از باب دفاع در رساله ی ایشان می گوید که اگر دشمن بر بلاد مسلمانان و سرحدات آن هجوم نماید، واجب است بر جمیع مسلمانان دفاع از آن ... و در این امر احتیاج به اذن حاکم شرع نیست. به عنوان یک طلبه با همه احترامی که برای شما قائلم اکنون چنین اتفاقی افتاده و من هم مقلد آیة اللّه العظمی خمینی هستم و به موجب این حکم مکلفم که به جبهه بروم! و حتی با برداشت بنده ، ظاهرا این حکم شامل حال شما هم می شود! » و .......

بعد از این مناظره بود که برادر ما به جبهه رفت و در نهایت هم به شهادت رسید.

منبع : ( سایت شهید آوینی )

 

 

 

شهید احسان شهیدی از نگاه دوستش حجت الاسلام مسعود محفوظی مدرس حوزه و دانشگاه

در دوران طلبگی این شهید همواره و در هر فرصتی همچون علامه شهیدی به مطالعه می‌پرداخت و هیچ‌گاه بروز نمی‌داد که در چه خانواده ی بزرگی پرورش یافته است. سخاوتمند بود و برای همگان کار انجام می‌داد. در حجره س کنار ما طلبه‌ای فقیر اهل کشمیر زندگی می‌کرد. بعد از شهادت او شنیدیم که در تمام این مدت تنها کسی که به او سر می‌زد و کمبود‌هایش را جبران می‌کرد شهید احسان شهیدی بود.

سهید سید احسان شهیدی پیش از ورود به حوزه ی علمیه ، در منطقه ی 8 تهران درس منطق تدریس می کرد. شک ندارم که اگر زنده می‌ماند به فاصله ی چند سال، به مقام اجتهاد می‌رسید. ( محفوظی ششم مهر ماه سال 1394 )

 

چگونگی شهادت
فرزند شهید مرحوم علامه شهیدی در لباس روحانیت و به عنوان « نیروی تبلیغی» در جبهه حاضر شده بود؛ با آنکه پیش از ورود به حوزه ی علمیه آموزش های رزمی را در بسیج فراگرفته بود اما در شب عملیات جزء آمار نیروهای رزمنده نبود، پلاک یا نشانه ی شناسایی دیگری هم نداشت و تا امروز که نزدیک سی سال از شهادتش می گذرد، همچنان مفقودالاثر است و اثری از پیکر پاک و مطهر این طلبه ی بسیجی و روحانی شهید به دست نیآمده است.


منبع : ( سایت خبری تحلیل عصر ایران )

 

به نقل از دکتر سعید جلیلی

« ...... طلبه شهید سید احسان شهیدی فرزند 21 ساله استاد در کربلای 5 شهید شد و پیکر پاکش هیچ‌گاه برنگشت. ...... »

منبع : روزنامه ایران ( شماره : 8104 ، 25 دی ماه سال 1401 )

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۴ ، ۱۰:۱۵
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
آخرین مطالب
.: وبلاگ شهدای بروجرد :.