شهید ذبیح الله عبدی

شهید ذبیح الله عبدی
نام : ذبیح الله
نام خانوادگی : عبدی
نام پدر : نبی الله
نام مادر : گوهر خانم
تاریخ تولد : 1334/04/25
محل تولد : بروجرد
شغل : گچکار
تاریخ شهادت : 1361/11/22
محل شهادت : فکه ـ عملیات والفجر مقدماتی
آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان بروجرد
کد ایثارگری : 6120350
زندگینامه
در روز بیست و پنجم تیرماه سال 1334 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش نبی الله، کشاورز بود و مادرش گوهر نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. گچکار بود. سال 1358 ازدواج کرد.
از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. در روز بیست و دوم بهمن ماه سال 1361 ، در فکه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
برادرش شکرالله عبدی نیز شهید شده است.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 411.
در روز بیست و پنجم تیر ماه سال 1334، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش نبی الله، کشاورز بود. وی چهره متین و دوست داشتنی داشت و با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که توفیق یافت بعنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش گوهر خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید ذبیح الله پا به عرصه وجود گذاشت.
سال 1358 ازدواج کرد و شغل شریف وی گچکاری بود. گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت و در حد خواندن و نوشتن سواد داشت ، اما تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی (قدس سره شریف) به عنوان بسیجی مخلص در کنار همسنگران مجاهد الهی در سپاه اسلام قرار گیرد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید.
زندگی عارفانه این شهید عظمی در بیست و دوم بهمن 1361 ، در عملیات والفجر مقدماتی در فکه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش پایان یافته و به خیل همسنگران شهیدش پیوست و تا ابد برای همیشه جاودانه گردید .مزار وی در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
گلچین وصیت نامه
اگرچه در کربلا نبودیم حال در جنگ بین ایران و ابرجنایتکارها هستیم تا آخرین قطره خون ناقابل خود در مقابل کفرجهانی مقاومت خواهیم کرد.
ای امت حزب الله! امام را تنها نگذارید و با یزید زمان بجنگید.
سعادت و خوشبختی بنده در شهادت است.
ما و نسل های ما باید فدای اسلام بشود.
پسر عزیزم! امیدوارم راه مرا ادامه دهی و در خط اسلام و قرآن و رهبر کبیر انقلاب باشی.
متن کامل وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم رب الشهدا و الصدیقین
«ما چه کشته بشویم و چه بکشیم پیروزیم » . (امام خمینی)
اگرچه در کربلا نبودیم به ندای «هل من ناصر » رهبر بزرگ اسلام، امام حسین ( علیه السلام ) لبیک بگوییم و یک عمر افسوس می خوردیم که ای کاش ما هم در کربلا بودیم و به یاری امام حسین ( علیه السلام ) می رفتیم و با یزید آن زمان می جنگیدیم و می کشتیم یا کشته می شدیم و خداوند ما را امتحان کرد که ببینیم درست از امتحان درمی آییم یا مردود می شویم. خوشا به حال آنها که از امتحان به خوبی درآمدند.
« بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است که خون سرخ به از زندگی ننگین است »
اگرچه در کربلا نبودیم حال در جنگ بین ایران و ابرجنایتکارها هستیم و به ندای رهبر کبیر انقلاب، امام امت، خمینی بت شکن، حسین زمان با دل و جان لبیک می گوییم
و تا آخرین قطره خون ناقابل خود در مقابل کفرجهانی مقاومت خواهیم کرد تا پرچم «لا اله الا الله » [را] در سراسر جهان برافراشته بگردانیم ان شاءالله و قدس عزیز را از چنگال صهیونیست دربیاوریم.
و ای امت حزب الله! امام را تنها نگذارید و با یزیدیان زمان بجنگید.
و ای پدر بزرگوارم! شما خیلی زحمت برای بنده کشیدی و حق بزرگی به گردن بنده داری، امیدوارم بنده را ببخشید و خدا را شکر می کنم که پدر باایمانی دارم که فرزندی بزرگ کردی با زحمت و شما خوشبختی مرا می خواهی، سعادت و خوشبختی بنده در شهادت است.
و ای مادر عزیز [و] مهربانم! شما هم بسیار زحمت کشیدی. شما هم حق زیادی به گردن بنده داری. فرزند خیلی عزیز است اما نه در مقابل اسلام. ما و نسل های ما باید فدای اسلام بشود.
و شما خواهران عزیز و برادران مهربانم! شما صبر داشته باشید و در خط امام باشید.
و اما ای همسر خوب و مهربانم که شما هیچ موقع مانع جبهه رفتن بنده نشدی و خدا را شکر می کنم که یک همچین همسر خوبی دارم و شما در مقابل هر مصائب صبر و بردباری را تحمل کن و فرزندان خوبی تعلیم و تربیت کنی.
و پسر عزیزم! امیدوارم راه مرا ادامه دهی و در خط اسلام و قرآن و رهبر کبیر انقلاب باشی. و در اینجا از همه شما خداحافظی می کنم و دعای همیشگی خود را می گوییم:
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار، از عمر ما بکاه [و] بر عمر او بیفزا.
و حال بپردازیم راجع به خانه:
1 - قیم بچه ها همسرم اعظم می باشد زیر نظر پدرم مشهدی نبی الله عبدی.
2 - از بابت قولنامه منزل، منزل مسکونی اینجانب ذبیح الله عبدی و امین عبدی از سر قولنامه اینجانب به تنهایی سی هزار تومان بدهکار می باشم و بابت مجوز مبلغ هشت هزار تومان 2 نفری داده ایم نفری چهار هزار تومان، الباقی بدهکاری بابت منزل بیست [و] دو هزار تومان که هر موقع حاضر شد سند بنام ما کنند پولش که بیست [و] دو هزار تومان می باشد ، بدهید
و از پیش مبلغ یک هزار تومان از امین می خواهم
و مبلغ چهار هزار [و] ششصد تومان بابت لوله کشی و آبگرمکن خرج کردم
و از تقی ذوالفقاری مبلغ دو هزار [و] چهار صد تومان بابت کرایه خانه تا 1361/7/30 گرفته ام
به پدرم مشهدی نبی الله عبدی مبلغ پانزده هزار تومان بدهکارم
و [به] پدر خانمم مشهدی حسن نصراللهی مبلغ هشت هزار تومان بدهکارم.
والسلام
ذبیح الله عبدی
امضاء
منبع:
وصیت نامه ی کامل شهدا: استان لرستان،دفتر اول( الف - ق )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحات 676 - 671 .