شهدای فراجا :: شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

| خانه | پایین صفحه | بلاگ بیان | چی میل | تماس با ما | گردو
شهدای شاخص بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


شهدای فرهنگی بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


آمار وبلاگ
-----------------


آخرین مطالب

پیوند ها

ابزار

جانم فدای رهبر
 جانم فدای رهبر اين هشيارى، موقع‌سنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصيت برجسته و مهمى است كه بايد ملت ما در همه‌ى موارد متوجه باشند؛ آنجایى كه دشمنى و توطئه‌ى دشمن حس مي شود، به صورت لحظه‌اى بايد همه حساسيت نشان بدهند. (امام خامنه ای)

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم فدایی ولایتم

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگر دار تر از صد مَردیم
هر زمان یاد خمینی به سر افتد ما را
دور سیّد علی خامنه ای می گردیم

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم


پیام های روزانه
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)



این معامله با خدای متعال است؛
شهید جان خودش را داده است ،
و رضای الهی را ،
که بالاترین ارزشهای عالم وجود است ؛
کسب کرده است .
در همه‌ی ادیان الهی ؛
فداکاری در راه خدا ،
جان دادن در راه خدا ،
این ارزش والا را دارد .

مقام عظمای ولایت
1402/05/22

ایران حسین علیه السلام ،
پیروز است


نیازهای روزانه

مخـاطب محـترم لطـفاً
برای ورود به هر یک از بخش های ذیل ،
بر روی تصویر مربوطه کلیک نمایید
--------------------

 ساعت ، تقویم و مناسبت های امروز
ساعت ، تقویم
و مناسبت های امروز

......................................


اخبار امروز به روایت
روزنامه های صبح و عصر

......................................


گزارش وضعیت آب و هوای بروجرد

......................................


لینک ارگان های مهم دولتی




کلمات کلیدی

پیوندهای روزانه

تبلیغات



اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

فهرست شهدای والامقام شهرستان بروجرد
شهدای ثبت شده در وبلاگ ( به ترتیب حروف الفبا )
مخـاطب محـترم لطـفاً برای دسترسی به اطلاعات شهدا
بر روی هریک از حروف الفبا و یا نماد عملیات ها کلیک نمایید










۸۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای فراجا» ثبت شده است

يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۴۰۴، ۰۸:۳۶ ق.ظ

ایران فر فرزاد فرزند هوشنگ

 

شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید فرزاد ایران فر

شهید فرزاد ایران فر

 

 

نام : فرزاد

نام خانوادگی : ایران فر

نام پدر : هوشنگ

نام مادر : همدم

تاریخ تولد : 1343/06/28

محل تولد : بروجرد

شغل : سرباز

تاریخ شهادت : 1367/04/22

محل شهادت : زبیدات عراق

آرامگاه : جاویدالاثر

کد ایثارگری : 6702290

 

 

 

زندگینامه

در روز بیست و هشتم شهریور ماه سال 1343 ، در شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش هوشنگ، در شهرداری کار می کرد و مادرش همدم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. کارگر فنی بود.

به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت. در روز بیست و یکم تیر ماه سال 1367، در زبیدات عراق شهید شد. اثری از پیکرش به دست نیامد.

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 60.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۰۴ ، ۰۸:۳۶
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۴۰۴، ۰۸:۳۴ ق.ظ

ایران خاک عباس فرزند عزیز

 

نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید عباس ایران خاک

 

شهید عباس ایران خاک

نام : عباس

نام خانوادگی : ایران خاک

نام پدر : عزیز

نام مادر : فاطمه

تاریخ تولد : 1344/05/15

محل تولد : بروجرد

شغل : سرباز ژاندارمری

تاریخ شهادت : 1367/04/22

محل شهادت : منطقه فکه ـ موسیان

علت شهادت : مصدومیت شیمیایی

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6702288

 

 

 

زندگینامه

در روز پانزدهم مرداد ماه سال 1344 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش عزیز، به شغل مسگری اشتغال داشت و مادرش فاطمه خانه دار بود. تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و دیپلم گرفت.

به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت در روز بیست و دوم تیر ماه سال 1367 ، در فکه بر اثر مصدومیت شیمیایی به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای بروجرد واقع است.

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 60.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۰۴ ، ۰۸:۳۴
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
شنبه, ۲۹ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۴۹ ق.ظ

ایازی مرتضی فرزند هادی

 

نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شهید مرتضی ایازی

 

شهید مرتضی ایازی

 

 

نام : مرتضی

نام خانوادگی : ایازی

نام پدر : هادی

نام مادر : کبرا

تاریخ تولد : 1338/10/15

محل تولد : بروجرد

سن هنگام شهادت : 22 سال

سازمان : نزاجا

وظیفه/کادر : کادر

تاریخ شهادت : 1361/01/04

محل شهادت : دشت عباس

وضعیت : جاویدالاثر

آرامگاه: گلزار بهشت شهدا بروجرد ( فاز 2 )

کد ایثارگری : 6103509

 

زندگینامه

در روز پانزدهم دی ماه سال 1338 ، در شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش هادی، فروشنده بود و مادرش کبرا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند.

به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت. در روز چهارم فروردین ماه سال 1361 ، در دشت عباس توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد. بنای یادبود او در گلزار شهدای شهرستان بروجرد قرار دارد.

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 60.

 


                                                           

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۴ ، ۱۱:۴۹
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
شنبه, ۲۹ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۴۷ ق.ظ

اوستاد خدامراد فرزند میرزا

 

شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید خدامراد اوستاد

 

شهید خدامراد اوستاد

 

 

نام : خدامراد

نام خانوادگی : اوستاد

نام پدر : محمدمیرزا

نام مادر : شاه صنم

تاریخ تولد : 1354/06/31

محل تولد : بروجرد

تاریخ شهادت : 1376/06/21

محل شهادت : ارومیه

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد ( تک آرامگاه ها)

کد ایثارگری : 7600542

 

 

زندگینامه

شهید خدامراد اوستاد، در روز اول مهر ماه سال 1354، در خانواده‌ای روستایی، بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمد میرزا و مادرش شاه صنم نام داشت. وی از همان کودکی با قرآن و اصول دینی، آشنا شد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود روستای پشته علیا از توابع بخش چالانچولان بروجرد گذراند. او برای تحصیلات راهنمایی به روستای کارخانه قند می‌آمد. به دلیل نبود امکانات روزانه نزدیک به 12 کیلومتر از محل سکونت خود تا مدرسه راهنمایی را با سختی فراوان در سرما و گرما طی می‌کرد. برای تحصیلات متوسطه به بروجرد آمد. دبیرستان را با موفقیت پشت سر نهاد. درس خواندن مانع از کمک او به خانواده‌اش نشد. تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و دیپلم گرفت. ساده زیستی، اخلاق نیکو، دلسوزی و اعتقادات قوی و محکم از ویژگی های مهم او بود.

به عنوان سرباز نیروی انتظامی خدمت می‌کرد. در روز بیست و بکم شهریور ماه سال 1376، در ارومیه بر اثر درگیری با اشرار به شهادت رسید. تربت پاک او در قسمت تک آرامگاه های شهدای گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 59.

 

 

اشک هایی برای شهادت

خاطرات شهید خدامراد اوستاد به نقل از پدر شهید

ایشان بیست و دو سال داشتند که به شهادت رسیدند، در ارومیه (پاسگاه شهید محمدی) هنگام پاسداری از مرزهای غربی کشور در درگیری با اشرار به شهادت رسید. هنگام جنگ ایران با عراق مرتباً حرف از رفتن به جبهه را می‌زد. 2 بار هم ثبت نام کرده بود ولی به خاطر سن کم و جثه بسیار کوچک و ضعیفی که داشت مانع از رفتن او به جبهه می‌شدند. سال 1367 که به دستور امام خمینی (ره) قطعنامه امضا شد آنقدر خدامراد گریه کرد و می‌گفت جنگ تمام شد حالا من چطوری شهید بشوم. خداوند مرگ او را به شهادت قرار داده بود در حالیکه اصلاً خبری از جنگ و جبهه نبود. همیشه در کارهای کشاورزی و دامپروری به من کمک می‌کرد. پس از گرفتن دیپلم در دانشگاه شرکت کرد و پذیرفته هم شد. می‌گفت خدمت سربازی‌ام که تمام شد به دانشگاه می‌روم اما گویی دست تقدیر او را به عشق و خدمتی بالاتر نائل کرد.

آخرین باری که رفت و بعد از آن شهید شد صبح زود آماده رفتن شد. ساک‌هایش را از شب قبل بسته بود و وسایلش را آماده کرد. صبح از من و مادرش (شاه صنم شعبانی) خداحافظی کرد و دست مادرش را بوسید و گفت حلالم کن. دست مرا گرفت و فشار داده و گفت آقا این بار هم که آمدم دسته گلی می‌آورند در خانه می‌خواهم با تاج گل به استقبالش بیایی. آن موقع نمی‌فهمیدم که منظورش چه بود، وقتی خبر شهادتش را آوردند، خدا می‌داند کسانی که به خانه ما برای دادن خبر می آمدند، دسته گلی همراه خودشان آوردند، ناخواسته یاد حرف او افتادم، که گفت با تاج گل به استقبالم بیا. داغ اولاد خیلی سخت است ولی وقتی کسی راهی را با عشق و اعتقاد و ایمان انتخاب کند تحمل آن آسان است.

او همیشه ناراحت بود که چرا جنگ تمام شده و می‌گفت حالا من چه طوری شهید شوم ولی به آرزویش رسید. اگرچه جنگ نبود و خلاصه روزی که تشیع پاک شهید (پسرم) می‌خواست انجام شود خودم با تاج گل همانطور که خواسته بود به استقبالش رفتم. خوشحال و خندان وقتی صورتش را دیدم سوخته بود ولی مثل این بود که به من می‌خندید. احساس کردم خیلی راضی و خوشحال است. گویی با من حرف می‌زد. او بچه‌ای انقلابی بود. سرش در قرآن و کتاب‌های دینی و نماز خواندن و روزه گرفتن و کمک به نیازمندان بود. خیلی دوست داشتم برایش زن بگیرم. گفتم خدامراد بیا برایت زن بگیرم بعد برو خدمت. گفت اگر چنانچه رفتم و آمدم چشم. ولی سربازی مهم‌تر است. خدا را شکر که من لیاقت او را داشتم. و خدا را شکر که چنین پسری به من داد. او رفت و ما را در فراق خود عزادار کرد. بچه‌ام را به راه خدا و اسلام دادم. فدای علی اکبر امام حسین (علیه السلام)

 


                                                         

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۴ ، ۱۱:۴۷
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )

 

شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید صدرالله امیرسرداری گودرزی

شهید صدرالله امیرسرداری گودرزی

 

نام : صدرالله

نام خانوادگی : امیرسرداری گودرزی

نام پدر : عزیزالله

نام مادر : مهرماه

تاریخ تولد : 1314/06/09

محل تولد : روستای کفشگران بروجرد

شغل : کادر شهربانی فراجا

درجه : ستوانسوم

روستای محل سکونت : کفشگران

تاریخ شهادت : 1364/03/04

محل شهادت : بروجرد

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6401599

 

 

زندگینامه

شهید صدرالله امیر سرداری گودرزی در روز نهم شهریور ماه سال 1314 ، در خانواده‌ای مؤمن و مذهبی در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدر او عزیزالله، کشاورز بود و مادرش مهرماه نام داشت.

در قریه کفشگران یکی از روستاهای شهرستان بروجرد مشغول کار کشاورزی و زندگی بودند. به علت کارهای سخت کشاورزی و عدم امکانات معاش تا پایان دوره راهنمایی درس خواند.

پس سپری کردن دوران جوانی، درسال 1332 به خدمت سربازی اعزام شدند و در ادامه خدمت سربازی به علت علاقه خدمت به مردم، درسال 1334 به آموزشگاه شهربانی می‌رود و در سال 1335 فارغ التحصیل و به جمع پلیس شهربانی ملحق می‌گردد. سال 1339 ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یک دختر شد.

با صداقت کامل به کار خویش می‌پردازد و بارها به همین منظور مورد تشویق قرار می‌گیرد، درشهرهای تهران، خرم آباد، بروجرد، هم خدمت نمود شهید مدافع وطن صدرالله امیرسرداری گودرزی روز جمعه ۴ خرداد ۱۳۶۴ درحین انجام وظیفه در محل کار خویش با حمله موشکی رژیم جنایتکار بعثی و اصابت ترکش به شهادت رسید .مزار او در همان شهرستان واقع است.

در روز جمعه چهارم خرداد ماه سال 1364 ، در حین انجام وظیفه در محل کار خویش با حمله موشکی رژیم جنایتکار بعثی و اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است

 

 

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 53.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۴ ، ۱۰:۰۵
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ۰۹:۲۶ ق.ظ

​شهید محسن امانت چی فرزند محمد

 

شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران ( فراجا )

شهید محسن امانت چی

شهید محسن امانت چی

 

 

نام : محسن

نام خانوادگی : امانت چی

نام پدر : محمد

نام مادر : فرخنده

تاریخ تولد : 1343/06/29

محل تولد : بروجرد

شغل : سرباز ژاندارمری ( فراجا )

تاریخ شهادت : 1365/02/04

محل شهادت : دشت ذهاب

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6503614

 

 

 

زندگینامه

در روز بیست و نهم شهریور ماه سال 1343، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمد، عطار بود و مادرش فرخنده نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.

سپس به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت. در روز چهارم اردیبهشت ماه سال 1365، در دشت ذهاب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای بروجرد واقع است.

 

 

 

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 46.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۴ ، ۰۹:۲۶
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ۰۹:۱۵ ق.ظ

شهید اصغر الهیاری فرزند ترابعلی

 

شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران ( فراجا )

شهید اصغر الهیاری

شهید اصغر الهیاری

 

نام : اصغر

نام خانوادگی : الهیاری

نام پدر : ترابعلی

نام مادر : صاحب

تاریخ تولد : 1340/01/02

محل تولد : اراک روستای سرکمری

شهر محل سکونت : بروجرد

نوع استخدام : سرباز ژاندارمری

درجه : گروهبان سوم

تاریخ شهادت : 1366/12/07

محل شهادت : سقز

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6601886

 

 

زندگینامه

 

در روز دوم فروردین ماه  سال 1340، در روستای سرکمری از توابع شهرستان اراک دیده به جهان گشود. پدرش ترابعلی، کارگری می‌کرد و مادرش صاحب نام داشت.

پس از مدتی به بروجرد مهاجرت کردند. او به علت معاش خانواده از ادامه تحصیل جا ماند و تا دوم ابتدایی درس خواند. و به عنوان کارگر شیرینی پزی همچون مردی بزرگ کار می‌کرد. با رسیدن به سن جوانی در سال 1366 ازدواج کرد.

به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه غرب کشور مشغول خدمت بود که در روز هفتم اسفند ماه سال 1366 حین انجام وظیفه و تامین امنیت بر اثر بمباران هوایی منطقه ی نظامی سقز توسط دژخیمان بعثی، با اصابت ترکش، به درجه رفیع شهادت نائل گردید. تربت پاک این شهید بزرگوار در گلزار شهدای شهرستان بروجرد قرار دارد.

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 44.

 

 

 

 

قرار همیشگی

همه‌ی ما انسان‌ها در زندگی با خانواده، دوستان و همکاران قرار می‌گذاریم و هر چند وقت به دیدار آن‌ها می‌رویم؛ اما از میان همه انسان‌ها بعضی دیگر هستند که قرارها و اشخاص قرارشان خاص و متفاوت است؛ به گونه‌ای که در هر شرایطی خود را ملزم به رفتن به آن قرار می‌دانند؛ یکی از این قرارها رفتن به دیدار خانواده‌ی شهدا است. همان‌هایی که از تمام هستی و آرامش خود گذشتند تا ما به هستی و آرامش برسیم؛ همان‌هایی که در مسیر زنده نگه داشتن انسانیت، سر از پای نشناختند و در این مسیر خود را فدا نمودند، همان‎هایی که امروزمان را مدیون دیروز آن‌ها هستیم.

 

مصاحبه با همسر شهید

اگر چه زمان زیادی از شهادتش می‌گذرد؛ اما به رسم ادب و به همین بهانه به سراغ همسر بزرگوار شهید رفتیم تا در این زمینه نظر شهید بزرگوار را از زبان همسرش در مورد خانواده شهدا بشنویم و ایشان چنین می‌گفت:« به دیدن خانواده شهید می‌رفت و می‌گفت: «اول باید به دست بوسی اونها برم.»

شهید بزرگوار اصغر الهیاری سال 1340 به دنیا آمد و سال 1366 در منطقه‌ی سقز ، به علت بمباران محل خدمتش به شهادت رسید و در بهشت شهدای بروجرد دفن گردید.

 

تعداد خواهر، برادر و وضعیت تأهل و فعالیت فعالیت های دوران کودکی، نوجوانی و جوانی

دو برادر و سه خواهر داشت و متأهل بود و ایشان در حین تحصیل مشغول به کار بود.

 

دوستان شهید

عباس تقوی یا گودرزی و پسرخاله‌اش آقای فتاحی

 

معیارهای شهید برای ازدواج و انتخاب همسر

حجاب و قناعت.

خصوصیات اخلاقی

خیلی سر به زیر و با خدا بود.

علاقه به رهبری

به رهبر بسیار علاقه‌مند بود.

 

رابطه شهید با خانواده‌ی شهدا

رابطه‌اش با خانواده‌ی شهدا خوب بود. ایشان دوستی داشت که قبل از ایشان شهید شده بود و همیشه وقتی که از سربازی بر می‌گشت، به دیدن خانواده شهید می‌رفت و می‌گفت: «اول باید به دست بوسی اونها برم.»

 

احترام به پدر و مادر

ایشان از پدر و مادرش خیلی فرمانبرداری داشت و به پدر و مادرش خیلی احترام می‌گذاشت.

 

معنویات شهید، ماه محرم و رمضان

در مراسم‌های عزاداری امام حسین(علیه السلام) شرکت می‌کرد.

 

دیدگاه شهید نسبت به ترک محرمات

نسبت به نماز حساس بود و بسیار سر به زیر بود.

 

اهمیت به حجاب و امر به معروف

بله نسبت به حجاب حساس بود و وقتی کسی حجاب را رعایت نمی‌کرد؛ آن محل را ترک می کرد.

 

قناعت شهید

شهید و خانواده‌اش بسیار اهل قناعت بودند.

 

سخاوتمندی شهید

نسبت به توان مالی‌اش، سخاوتنمد بود.

 

کمک به دیگران

ایشان سرباز بود و همیشه می‌گفت: «سربازی‌ام که تموم بشه به پدرم تو کارهاشون کمک می کنم.»

 

جراحت قبل از شهادت

در آن زمان پادگان‌ها را بمباران می‌کردند و در زمان یکی از بمباران‌ها از ناحیه مچ پا مجروح شده بود. جراحتش شبیه زخم چاقو بود؛ ولی وقتی‌که از ایشان پرسیدم گفت: «زمان بمباران پادگان پاشون مجروح شده.»

 

آرزوی شهید

دوست داشت که شهید بشود. یادم است زمانی‌ که راجع به جراحت پایش توضیح داد، پرسیدم دوست داشتید به جای جراحت شهید می‌شدید؟ گفت: «دوست داشتم شهید بشم؛ ولی حالا که شما رو خواستم نه. دوست دارم اول با شما زندگی مشترک داشته باشم؛ بعداً شهید بشم.»

 

آخرین ملاقات با شهید

احساس می‌کردم که نگران بود و می‌خواست چیزی به من بگوید و وقتی‌ که رفت، مدام نگران و گوش به زنگ بودم و احساس می‌کردم که قرار است اتفاقی بیفتد؛ مدام اضطراب داشتم و خواب بد می‌دیدم و مدام نماز می‌خواندم و دعا می‌کردم.

 

تاریخ و نحوه‌ی شهادت

در تاریخ 1366/07/12 در منطقه‌ی سقز ، به علت بمباران محل خدمتش به شهادت رسید.

 

خبر شهادت شهید

برادر شهید به عمویم گفته بود و عمویم به ما اطلاع داد.

 

مراسم تشییع پیکر شهید و مکان دفن

بسیار شلوغ و با شکوه بود! در بهشت شهدای بروجرد دفن گردید.

 

وصیت‌نامه شهید

نداشت.

 

خواب شهید

اوایل شهادتش، بله خوابش را می‌دیدم. من بعد از شهادت شهید، قصد ازدواج نداشتم؛ اما خانواده‌ام اصرار داشتند. یک بار شهید به خوابم آمد و گفت: «من هستم؛ اما تو برو به زندگی ات برس، بعداً خودم میام می برمت.»

 

روزهای دلتنگی و احساس سر مزار شهید

گاهی دلتنگش می‌شوم؛ در سر مزارش آرام می‌شوم.

 

گفتنی‌های گفته نشده

خودم سخنی ندارم؛ ولی دوست داشتم آن سخنی را که می خواست بگوید؛ اما نشد که به من بگوید.

 

خاطره‌ا‌ی از شهید

روز عقدمان در زمانی‌ که می خواستیم با هم به بیرون برویم؛ به من گفت: «دوست ندارد کسی همراه ما باشه.» دوست داشت تنها، بیرون برویم؛ ولی وقتی‌ که مقداری از خانه دور شدیم؛ برادرش و همسر برادرش به ما پیوستند و شهید خیلی ناراحت شد و به من گفت: «می خواستم یه چیزی بهت بگم که دیگه نشد.» و دیگر بعد از آن، همدیگر را ندیدیم.

 

حضور معنوی شهید در منزل

بله. هر وقت که برای خودم و بچه‌هایم مشکلی پیش می‌آید، به شهید متوسل می‌شوم و همیشه هم جواب می‌گیرم و مشکلم حل می‌شود.

 

کلام آخر

امیدوارم دعای شهدا بدرقه راه زندگی همه‌ی ما باشد.

منبع مصاحبه : ( سایت شهدا ناجا )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۴ ، ۰۹:۱۵
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ۰۷:۵۹ ق.ظ

شهید حسین اقتداری فرزند احد

 

شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید حسین اقتداری

شهید حسین اقتداری

 

 

نام : حسین

نام خانوادگی : اقتداری

نام پدر : احد

نام مادر : اشرف

تاریخ تولد : 1345/06/03

محل تولد : بروجرد

درجه : سرباز

نوع استخدام : سرباز ژاندارمری (فراجا)

تاریخ شهادت : 1367/04/23

محل شهادت : دهلران - عین خوش

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6701670

 

زندگینامه

در روز سوم شهریور ماه سال 1345 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش احد، رنگ فروش بود و مادرش اشرف نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. برق کار بود. به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت.

 

در روز بیست و یکم تیرماه سال 1367 ، در عین خوش توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکر مطهرش مدت ها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص در زادگاهش به خاک سپرده شد.

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 41.

 

 

حسین اقتداری، 3 شهریور 1345 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. نام پدرش احد و مغازه رنگ فروشی داشت و مادرش اشرف نام داشت. به علت علاقه زیاد به کارهای فنی تا پایان دوره ابتدایی درس خواند و در ادامه به شغل برق کشی روی آورد. بسیار زیرک و با هوش بود و استعداد زیادی به یادگیری کارهای فنی داشت.

 

با شروع جنگ تحمیلی و رسیدن به سنین جوانی برای دفاع از میهن اسلامی به خدمت مقدس سرباز در ژاندارمری رفتند و پس از مدتی در جبهه‌های جنوب غربی حضور یافت. پس از مدتی مشخص شد که منطقه انان توسط عراقی‌ها محاصره و از ایشان خبری نگردید.

 

سرانجام شهید مدافع وطن حسین اقتداری به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه های نبرد حق علیه باطل شرکت نمود و در روز بیست و سوم تیر ماه سال 1367 ، در جبهه ی عین خوش حین درگیری با دشمن بعثی به علت اصابت گلوله به یاران شهیدش پیوست.

پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص در زادگاهش به خاک سپرده شد.

 

 

 

 

مصاحبه ای از خواهر شهید در اسناد بنیاد شهید

 

مصاحبه‌ای از خواهر شهید که از اسناد بنیاد شهید به دست آمده قابل توجه می‌باشد.

باید امــشب مــن بپا سـازم نبــرد تـن به تـن را

تا زخــون دشمـنان رنگــین کنم خــاک وطــن را

سـرافــرازم زانکه ســربازم، امــام بت شــکن را

سنگرم گور و کفن جامه چه می‌خواهی کفن را

 

از حسین صحبت کردن کار خیلی سختی است، حسین پسر خیلی مهربانی صبور و فکوری بود. به پدر وفادار و خیلی احترام می‌گذاشت. سرباز بود که به جبهه رفت چون خیلی به مسائل مذهبی اهمیت می‌داد، همیشه در هیئت‌های عزاداری شرکت می‌کرد. حسین از بچگی سر پای خودش ایستاده بودند در واقع یاد گرفته بود که باید متکی به خودش باشد نه کس دیگری، به همین خاطر بیشتر اوقات علاوه بر درس خواندن سر کار هم می‌رفت.

او مدت‌ها بر سر داربست‌های فلزی کار می‌کرد. یک بار که روی داربست مشغول کار بود. اتفاقی از آن بالا به زمین می‌افتد و دچار ضربه مغزی می‌شود دوستان و همکارانش او را به بیمارستان می‌رسانند. در همان حالت بی هوشی که دکتر او را می‌بیند دچار ضربه مغزی شده و اعلام می‌کند که وضعیتش بسیار خطرناک است که بعد از ۷ ساعت به ما اطلاع دادند که این اتفاق افتاده است. خدا خودش می‌داند که چطور رفتیم و آن شب را چطوری به صبح گذراندیم. از خدا خواستیم که او را شفا دهد و همین هم شد و خدا را شکر که او این سعادت را داد.

او در دهلران سرباز بود. ۳ روز قبل از مفقود شدنش به ما خبر دادند که به پادگان حمله کرده‌اند و او را به اسارت گرفته‌اند. ما هم خیلی به دنبال یافتن او بودیم و متاسفانه دستمان به جایی بند نشد. الآن‌ هم همه می گویند اسیر است تا ببینم چه می‌شود. کاش فقط خبری از او داشتم. یا زنده یا مرده فرقی نمی‌کند. اگر چه اگر زنده باشد که معجزه الهی است ولی مادر بعد از این همه سال چشم به راهی انتظار ، انتظار و چشم بر در دوختن . مگر می شود، اگر زنده بود تا به حال خبری از او به دست می‌آوریم. تقدیر را چه می‌شود کرد... همیشه وقتی خیلی ناراحت می‌شوم و برای حسین گریه می‌کنم خواب او را می‌بینم به او می گویم حسین کجایی؟ بیا بریم خونه. ولی هر بار لبخندی به من زد و گفت : « تو برو مادر من هم می‌آیم. » او پسری خوب و مؤدب و مهربان و دلسوز بود خیلی شاد و سرحال بود به نظافت خیلی اهمیت می‌داد.

زمان بمباران‌ها بود و همگی در روستا بودیم قصد رفتن به تهران را داشتم سر و وضعمان خیلی کثیف بود و به هم ریخته بودیم تا زانو توی گل بودیم. حسین با حالت خنده به ما گفت: چون خیلی به نظافت و پاکیزگی اهمیت می‌داد و می‌گفت: "النظافة من الایمان" نظافت و پاکیزگی نشانه ایمان است.

شما با من نیایید من شما را با خودم نمی‌برم می‌خواهید آبروی من را ببرید. اگر بمباران است برای همه بمباران و جنگ است. چرا شما این طور هستید؟ این چیه؟ ..... که هیچ گاه از یادمان نمی‌رود و همیشه مثل یک فیلم جلوی چشم است.

آری ... درد و غم ما از این هست که چشم انتظارش مانده‌ایم و این چشم انتظاری، و این بی خبری تا کی؟ نمی‌دانیم زنده است یا شهید شده یا اسیر؟

حسین قبل از این‌ که مفقود شود کارهای دستی زیادی انجام می‌داد یک قاب عکس درست کرده بود با سوزن و نخ داشت کار می‌کرد. یک روز آمد و گفت: مامان بیا یه چیزی برایت درست کرده‌ام که هر وقت آن را دیدی به یاد من بیفتی و بعد دیدم که یک قاب عکس برایم درست کرده است و یک عکس قشنگ هم از خودش زده بود روی آن و گفت: مامان دلم می‌خواست یکی از قشنگ‌ترین عکس‌هایم را توی این بزنم این را برایت درست کرده‌ام تا هر وقت آن را دیدی به یاد من بیفتی. حالا من مانده‌ام و آن تابلو که هر وقت به آن نگاه می‌کنم آه از نهادم بر می‌خیزد و ناراحت می‌شوم آخر این یادگار فرزندی است که نمی‌دانم به کجا رفته است و الان کجا است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۴ ، ۰۷:۵۹
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۴۰۴، ۰۸:۲۱ ق.ظ

شهید غلامحسین اسکندری فرزند عزیز

شهید غلامحسین اسکندری

شهید غلامحسین اسکندری

نام : غلامحسین

نام خانوادگی : اسکندری

نام پدر : عزیز

نام مادر : همدم

تاریخ تولد : 1342/01/29

محل تولد : بروجرد

شغل : سرباز ژاندارمری

تاریخ شهادت : 1362/07/12

محل شهادت : پایگاه سوته سقز

علت شهادت : بر اثر اصابت گلوله به سر

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6201604

زندگینامه

در روز بیست و نهم فروردین ماه 1342، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش عزیز، دستفروشی می کرد و مادرش همدم نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. جهادگر بود.

به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت. در روز دوازدهم مهر ماه سال 1362، در پایگاه سوته سقز توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 35.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۰۴ ، ۰۸:۲۱
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
جمعه, ۲۱ تیر ۱۴۰۴، ۰۹:۲۶ ق.ظ

احمدی گودرزی اسدالله فرزند هبت الله

 

 

شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید اسدالله احمدی گودرزی

 

 

شهید اسدالله احمدی گودرزی

 

 

نام : اسدالله

نام خانوادگی : احمدی گودرزی

نام پدر : هبت الله

نام مادر : بسی جان

تاریخ تولد : 1333/02/10

محل تولد : بروجرد

تاریخ شهادت : 1359/07/21

محل شهادت : جبهه خونین شهر  روبروی پلیس راه

درجه : گروهبان یکم

شغل : کادر انتظامی

عامل شهادت : اصابت ترکش

نام گلزار : گلزار شهدای شهر اشترینان از توابع شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 5900491

 

 

 

 

زندگینامه

در روز دهم اردیبهشت ماه سال  1333، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش هبت الله، کارگر بود و مادرش بسی‌جان نام داشت.تا پایان دوره ابتدایی درس خواند.

 

به عنوان گروهبان یکم از سوی ژاندارمری ( فراجا ) در جبهه حضور یافت. در روز بیست و یکم مهر ماه سال 1359، در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک  او در گلزار شهدای شهر اشترینان از توابع شهرستان بروجرد واقع است.

 

 

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 27.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۴ ، ۰۹:۲۶
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
آخرین مطالب
.: وبلاگ شهدای بروجرد :.