شهدای بسیجی :: شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

| خانه | پایین صفحه | بلاگ بیان | چی میل | تماس با ما | گردو
شهدای شاخص بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


شهدای فرهنگی بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


آمار وبلاگ
-----------------


آخرین مطالب

پیوند ها

ابزار

جانم فدای رهبر
 جانم فدای رهبر اين هشيارى، موقع‌سنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصيت برجسته و مهمى است كه بايد ملت ما در همه‌ى موارد متوجه باشند؛ آنجایى كه دشمنى و توطئه‌ى دشمن حس مي شود، به صورت لحظه‌اى بايد همه حساسيت نشان بدهند. (امام خامنه ای)

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم فدایی ولایتم

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگر دار تر از صد مَردیم
هر زمان یاد خمینی به سر افتد ما را
دور سیّد علی خامنه ای می گردیم

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم


پیام های روزانه
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)



این معامله با خدای متعال است؛
شهید جان خودش را داده است ،
و رضای الهی را ،
که بالاترین ارزشهای عالم وجود است ؛
کسب کرده است .
در همه‌ی ادیان الهی ؛
فداکاری در راه خدا ،
جان دادن در راه خدا ،
این ارزش والا را دارد .

مقام عظمای ولایت
1402/05/22

ایران حسین علیه السلام ،
پیروز است


نیازهای روزانه

مخـاطب محـترم لطـفاً
برای ورود به هر یک از بخش های ذیل ،
بر روی تصویر مربوطه کلیک نمایید
--------------------

 ساعت ، تقویم و مناسبت های امروز
ساعت ، تقویم
و مناسبت های امروز

......................................


اخبار امروز به روایت
روزنامه های صبح و عصر

......................................


گزارش وضعیت آب و هوای بروجرد

......................................


لینک ارگان های مهم دولتی




کلمات کلیدی

پیوندهای روزانه

تبلیغات



اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

فهرست شهدای والامقام شهرستان بروجرد
شهدای ثبت شده در وبلاگ ( به ترتیب حروف الفبا )
مخـاطب محـترم لطـفاً برای دسترسی به اطلاعات شهدا
بر روی هریک از حروف الفبا و یا نماد عملیات ها کلیک نمایید










۳۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای بسیجی» ثبت شده است

چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۴، ۰۳:۰۵ ب.ظ

بختیاری محمد فرزند اکبر

شهید محمد بختیاری

شهید محمد بختیاری

نام : محمد

نام خانوادگی : بختیاری

نام پدر : اکبر

نام مادر : ملک بانو

تاریخ تولد : 1345/06/07

محل تولد : بروجرد

شغل : بسیجی

تاریخ شهادت : 1361/02/16

محل شهادت : فکه

آرامگاه  : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6104274

زندگینامه

در روز ششم شهریور ماه سال 1345، در روستای دره میانه سفلی از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش اکبر، کارگر بود و مادرش ملک بانو نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند.

به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در روز شانزدهم اردیبهشت ماه سال 1361، در فکه بر اثر سوختگی به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

منبع:
ــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 75.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۰۴ ، ۱۵:۰۵
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۱ مرداد ۱۴۰۴، ۰۴:۵۳ ب.ظ

بحرانیانی عبدالزهرا فرزند نوذر

 

 

شهید عبدالزهرا بحرانیانی

شهید عبدالزهرا بحرانیانی

 

نام : عبدالزهرا

نام خانوادگی : بحرانیانی

نام پدر : نوذر

نام مادر : زهرا

تاریخ تولد : 1344/03/19

محل تولد : آبادان

شغل : دانشجو

تحصیلات : کارشناسی

تاریخ شهادت : 1364/05/15

محل شهادت : زبیدات عراق

نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6402210

 

زندگینامه
در روز نوزدهم خرداد ماه سال1344 ، در خانواده ای متدین و مذهبی در شهر حماسه آفرین آبادان چشم به جهان گشود .

پدرش نوذز نام داشت و کارگر شرکت نفت بود و مادرش زهرا نام داشت.

بعد از اتمام تحصیلات در رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد. دانشجوی کارشناسی در رشته شیمی بود. همزمان با تحصیل در دانشگاه ، در جبهه های حق علیه باطل نیز حضور داشت.

 

از همان دوران کودکی خلاقیت و استعدادهای خارق العاده ای به فراگیری قرآن و نماز و روزه داشت و در سن 6 سالگی شروع به تحصیل نمود در ایام تابستان جهت فراگیری قرآن به مکتب می‌رفت پس از انجام دوره راهنمایی وارد دبیرستان شد و در کلاس دوم دبیرستان بود که رژیم بعث عراق جنگ را بر کشور ایران تحمیل کرد و شهید به همراه خانواده به شهر بروجرد عزیمت نمودند.
عبدالزهرا در پیشبرد انقلاب سهم به سزایی از خود نشان داد به طوری که وارد بسیج شده و فعالیت خود را در بسیج مردمی آغاز نمود و درسش را بصورت متفرقه ادامه داد. در دوران دبیرستان و پش از اینکه سال دوم را با موفقیت پشت سر گذاشت ، در اوایل سال سوم دبیرستان به جبهه اعزام شد و به همین خاطر او را از دبیرستان اخراج کردند ولی ایشان مایوس نشد و بعد از بازگشت مجدداً درس سال سوم را با جدیت ادامه داد و پس از قبولی مجدداً اعزام به جبهه شد و زمانی که به او اطلاع دادند که شما در دانشگاه قبول شده ای به علت اینکه در جبهه به وجود او نیاز داشتند حاضر به بازگشت نشد اما بالاخره با اصرار فرمانده اش به بروجرد برگشت و وارد دانشگاه شد و در انجمن اسلامی دانشگاه فعالیت نمود و در امر فرمان امام راحل در خصوص رفتن به جبهه همکلاسی های خود را تشویق می نمود .

از ویژگی های این شهید بزرگوار می توان به رابطه بسیار صمیمی و نزدیک با والدین خود اشاره کرد و او برای خانواده نه یک فرزند بلکه معلمی بود دلسوز و همواره سعی می کرد و که پدر و مادر خود را راضی نگه دارد و در سختی ها و مشکلات زندگی آن ها را یاری نماید .

شهید اغلب اوقات فراغت خود را صرف مطالعه و دستگیری از افراد کوچک خانواده می کرد و با توجه به اینکه علاقه شدیدی نسبت به انجام فرایض دینی و الهی داشت دوشنبه و پنچ شنبه هر هفته را روزه می گرفت و به صله ارحام بسیار اهمیت می داد.

شهید عبدالزهرا زمانی که 45 روز مرخصی از دانشگاه گرفته بود طاقت نیاورد و حتی در بین مرخصی به جبهه رفت و بعد از سه روز در تاریخ پانزدهم مرداد ماه 1364 در حین آموزش در رودخانه ام الرزال در زبیدات عراق به درجه ی رفیع شهادت نائل آمدند و پیکر پاک و مطهرش در گلزار بهشت شهدا بروجرد به خاک سپرده شد و در بهشت جاویدان همنشین ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین گردید .

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه74.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۰۴ ، ۱۶:۵۳
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۱ مرداد ۱۴۰۴، ۱۲:۱۲ ب.ظ

باقری محسن فرزند محمد

 

شهید محسن باقری

  مرجع کامل شهدای بروحرد https://shohada-brj.blog.ir

شهید محسن باقری

 

 

نام : محسن

نام خانوادگی : باقری

نام پدر : محمد

نام مادر : خاتون

محل تولد : روستای ده صفرعلی از توابع شهرستان اراک

تاریخ تولد : 1346/07/21

شغل : دانش آموز

رسته : بسیجی

تاریخ شهادت : 1365/11/04

محل شهادت : شلمچه

نام گلزار : گلزار شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6505004

 

 

زندگینامه

بیست و یکم مهر 1346 ، در روستای ده صفرعلی از توابع شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش محمد، بنا بود و مادرش خاتون نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. چهارم بهمن 1365 ، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. مزارش در شهرستان بروجرد واقع است.

 

 

وصیت نامه شهید محسن باقری

به گزارش فائزون در وصیت نامه شهید محسن باقری عبارت های کلیدی وجود دارد که در ذیل آمده است
هر روز و هر ساعت و هر دقیقه ای که از عمرم م یگذرد خود را به خدا نزدیکتر می بینم.
وظیفۀ تمام مردان خداست که در مواقع ضروری باید اسلام را یاری کنند.
من راهی را رفته ام که خدا وعدة پیروزی در آن داده است.
وعدة خداوند است که می فرماید « شما در هر صورت پیروزید چه کشته شوید و چه بکشید »
کشته شویم به لقاءالله پیوسته ایم.
اگر هم کسی را بکشیم از دشمنان خدا را کشته ایم و پیروزیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

هرگز مپندارید کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه آنها زنده اند و در پیش پرورگارشان روزی می خورند ولی شما این موضوع را درک نمی کنید « شهیدان نظر می کنند به وجه الله » هر روز و هر ساعت و هر دقیقه ای که از عمرم می گذرد، خود را به خدا نزدیک تر می بینم و احساس می کنم که پاک تر شده ام. ای پدر جان از شما معذرت می خواهم اگر که از دستورات شما سرپیچی کرده ام. ولی این وظیفۀ تمام مردان خدا است که در مواقع ضروری باید اسلام را یاری کنند. پدرجان، از تو می خواهم که حسین وار در مرگ من صبور باش و هرگز به خود ضعف و سستی راه مده ، زیرا هر چقدر که تو ناراحت باشی و گریه زاری کنی دشمنان ما و دشمنان اسلام خشنودتر می شوند. باری پدرم ، شرمنده ام و نمی دانم که چگونه از زحمات شما تشکر کنم . زبانم یاری سخن گفتن را ندارد . پدر جان شاید با رفتار ناشایستۀ خود شما را ناراحت کرده باشم . باری پدر جان از شما می خواهم که مرا ببخشید زیرا خداوند نمی آمرزد کسی را که پدرمادرش از او راضی نباشند . باری پدرم، بدن من را در گلزار شهدای بروجرد خاک کنید . باری مادرم و باری زن پدرم حالا احساس می کنم که به جای مادرم هستی . و باید زینب وار در مرگ من صبور باشی کمر همت بربند و مانند زینب (س) که فرزندان خود را به دست خود کفن کرد، آرامش قلبی داشته باشی برای دیگر اقوام. زن پدرم می دانم که در این مدت از دست من ناراحت شده ای، ولی از شما در آخرین لحظه ( ادامه وصیت خوانا نیست). کدخبر : 3025 | تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۲/۴|۱۷:۴۸

  مرجع کامل شهدای بروحرد http://shohada-brj.blogfa.com/

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۰۴ ، ۱۲:۱۲
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۳۹ ق.ظ

شهید حسن باجلان فرزند نبی

 

شهید حسن باجلان

شهید حسن باجلان

 

نــام : حسن

نـام خـانوادگـی : باجلان

نـام پـدر : نبی

تـاریخ تـولـد : ۱۳۳۳/۰۱/۰۱

مـحل تـولـد : بروجرد

سـن : ۳۱ سـال

تـاریخ شـهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۰۲

مـحل شـهادت : فاو

عـملیـات : والفجر هشت

آرامگاه : گلزار بهشت زهرا (سلام الله علیها تهران)

 

 

 

 

زندگینامه

شهید حسن باجلان در روز اول فروردین ماه سال 1333 در بروجرد به دنیا آمد. پدرش نبی نام داشت . این شهید والامقام معلم بود.

هنگام دفاع مقدس به عنوان نیروی بسیجی در جبهه حضور بافت و سرانجام در روز دوم اسفند ماه سال 1364 در سن 31 سـالگی در فاو دعوت حق را لبیک گفته و به فیض عظمای شهادت نایل آمد. تربت پاک این شهید در قطعه 53 ردیف 103 شماره 9 بهشت زهرا (سلام الله علیها ) قرار دارد.

 

 

grave shahid

 

 

 

 

شهید حسن باجلان


                                                    

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۴ ، ۱۱:۳۹
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۴۰۴، ۰۸:۵۰ ق.ظ

باباپور محمود فرزند علی

 

شهید محمود باباپور

شهید محمود باباپور

نام : محمود

نام خانوادگی : باباپور

نام پدر : علی

نام مادر : فاطمه

محل تولد : اهواز

تاریخ تولد : 1343/01/01

شغل : دانش آموز

تاریخ شهادت : 1361/02/12

محل شهادت : خرمشهر

کد ایثارگری : 6103698

 

 

 

زندگینامه

 

در روز بیست و یکم فروردین ماه سال 1343 ، در شهرستان اهواز به دنیا آمد. پدرش علی و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند.

از سوی بسیج در جبهه حضور یافت.  دوازدهم اردیبهشت 1361 ، در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. تربت پاک او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

 

 

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، جلد اول( الف - س )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 137
.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۰۴ ، ۰۸:۵۰
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۴۰۴، ۰۸:۴۹ ق.ظ

بااختیار محمدرضا فرزند عبدالرحمان

 

شهید محمدرضا بااختیار

شهید محمدرضا بااختیار

 

 

نام : محمدرضا

نام خانوادگی : بااختیار

نام پدر : عبدالرحمان

نام مادر : اکرم

شغل : دانش آموز

تاریخ تولد : 1344/06/10

محل تولد : بروجرد

تاریخ شهادت : 1366/04/02

محل شهادت : ماووت عراق

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6602442

 

 

زندگینامه

 

دهم شهریور 1344، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش عبدالرحمان، کارگر بود و مادرش اکرم نام داشت. تا اول متوسطه در رشته تجربی درس خواند.

به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم تیر 1366، در ماووت عراق با سمت آرپی‌‌جی‌زن بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در بروجرد واقع است.

 

گلچین وصیت نامه
مادر جان! با مشکلات زندگی مقاومت کن و از خود ضعف نشان نده و همچنان بردبار و شکیبا باش.

دوستان! همچنان تقوا و درستکاری و راستگویی را پیشه کنید تا رستگار شوید.
پاسداری دهید از انقلاب عزیز و از امام امت و سنگر مسجد را حفظ کنید.


دوستان ورزشکار شما هم با ورزشتان مشت محکمی بر دهان ابرقدرت ها و این کافران
می زنید و ادامه دهید به ورزش و تقوایتان.


خواهرانم! همچنان زینب وار زندگی کنید و حجابتان را رعایت کنید.


برادرم! همچون علی اکبر ( علیه السلام ) شجاع و دلیر باش و گناه مکن تا رستگار شوی.

 

 

 

 

 

 

شهید محمدرضا بااختیار از زبان بکی از همرزمانش

بعدازظهر یکی از روزهای زمستان 1364 با هماهنگی واحد بسیج سپاه بروجرد به همراه سایر دوستانم که در مرخصی بودند به وسیله ی یک دستگاه مینی بوس عازم منطقه شدیم .

در بین دوستان و همسفرانم بسیجی دلاور ، شهید محمدرضا بااختیار را دیدم و با او آشنا شدم .

آوازه ی شجاعت و مردانگی او را در جنگ بسیار شنیده بودم .

همه بچه‌های پاسدار و بسیجی شهر او را می شناختند تا آن روز او را ندیده بودم .

ایشان جوانی بلند قد خوش تیپ با موهای لخت و چشمانی قشنگ بود .

او زیبا صحبت می کرد و روحیه و حالتی عجیب داشت شنیده بودم عراقی ها برای جدا کردن سرش جایزه تعیین کرده‌اند .

محمدرضا از همان موقع بامن دوست شد. از اینکه رزمنده ی سر شناسی همچون محمدرضا دوست من شده بود بسیار خوشحال بودم و در پوست خود نمی گنجیدم .

محمدرضا بسیار بسیار دوست داشتنی بود .

بچه های رزمنده تیپ 57 اباالفضل ( علیه السلام ) محمدرضا را به خاطر شجاعت و جسارتش در جنگ « محمدرضا هیتلر » صدا می زدند. او به مسخره و شوخی روی کوله پشتی ، جیب خشاب و کیسه خوابش آرم هیتلر را طراحی می کرد.

رزمنده جانباز کاوه گودرزی

 

بسم اله الرحمن الرحیم
«والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر »
به نام خداوند بخشنده مهربان
آری « قسم به عصر به درستی که انسان در هر موقع در زیانکاری است. مگر آنان که ایمان آوردند و کردند کارهای شایسته و وصیت به یکدیگر نمودند و به راستی وصیت نمودند به شکیبایی .»
با سلام به تمام شهدای اول اسلام که در راهشان و هدفشان به خون خویش غلتیدند و رفتند. از شهدای جنگ احد و صفین و بدر و خندق گرفته تا شهدای کربلای حسینی و شهدای کربلای خمینی و با سلام به تمام مجروحین و معلولین و خانواده شهدا که چشم و چراغ این ملتند.
آری به گفته رسول اکرم (ص): «بهترین مرگ در نزد خدا شهادت است » .

و با سلام و درود بیکران بر امام امت، این پیرجماران، خمینی بت شکن و رزمندگان اسلام عزیز، وصیت نامه خود را شروع می کنم.
باری مادرم! آری این چنین بود سرنوشت من که من امانتی بودم نزد شما که خداوند به شما داد و حال این امانت را از شما می گیرد و مبادا که در مرگ من گریه کنید. بلکه گریه کنید به حال اباعبدالله الحسین ( علیه السلام ) که زیاد مصیبت دیده است و گریه کنید به حال حضرت علی اکبر ( علیه السلام ) و حضرت قاسم ( علیه السلام ) و طفل شش ماهه اش حضرت [علی] اصغر ( علیه السلام ). پس مادر جان! شما هم باید افتخار کنید که فرزندتان در راه اسلام و در راه قرآن، در راه جهاد شهید شد.
و [من] به خون خویش غلتیدم و رفتم، پس شما در مرگ من سیاه مپوشید بلکه خانه تان را سیاه کنید به خاطر اباعبدالله (علیه السلام) و ابوالفضل عباس ( علیه السلام ) و شهدای محراب. و در ضمن مادر جان! اینها را برای تو بیان کردم و نوشتم بلکه از رفتن من به جبهه راضی باشید و به شهادت من افتخار کنی.
و مادر به خدا قسم اگر راضی نباشی که من به جبهه رفتم بدان که من هم شفاعت نمی کنم. پس تو خود دانی و در ضمن مادر اگر من ان شاءالله شهید شدم دوستان زیادی دارم که در شهادت من شرکت می کنند و به خانه ما می آیند و فاتحه ای می خوانند. امیدوارم که با آنها بدرفتاری نکنی چون که آنها راه من را ادامه می دهند هم چنان که راه دوستانم را که شهید شدند ادامه می دهم و به آنها انشاءالله خواهم رسید و دوستان در غم شما شرکت می کنند و با فاتحه ای که می خوانند باعث تجلی روح من و شهدا می شوند.
آری مادر جان و خواهر جان و برادر جان! هم چنان تقوا را پیشه کنید تا رستگار شوید.
و مادر جان و خواهر جان و برادر جان از شما می خواهم که مرا حلال کنید و از خویشان و آشنایان و دوستان و اقوام حلالیت مرا بطلبید.
و مادر جان! درست که تو بعد از من در زندگی تنها خواهی ماند، همچنان که تنها بوده ای و حال با مشکلات زندگی مقاومت کن و از خود ضعف نشان نده و همچنان بردبار و شکیبا باش.
و در این آخر وصیتی دارم به دوستانم که بعد از من راه من را ادامه خواهند داد. دوستان همچنان تقوا و درستکاری و راستگویی را پیشه کنید تا رستگار شوید و پاسداری دهید از انقلاب عزیز و از امام امت و سنگر مسجد را حفظ کنید.
و دوستان ورزشکار شما هم با ورزشتان مشت محکمی بر دهان ابرقدرت ها و این کافران می زنید و ادامه دهید به ورزش و تقوایتان و از شما می خواهم در این دم آخر من را حلال کنید
و هر خوبی و بدی کرده ام و یا غیبت کرده ام پشت سر شما، مرا ببخشید.
و مادرم! به تو وصیت می کنم که در دنیا همچنان فاطمه (سلام الله علیها) زندگی کن و خواهرانم!

همچنان زینب وار زندگی کنید و حجابتان را رعایت کنید.
و برادرم! همچون علی اکبر (علیه السلام) شجاع و دلیر باش و گناه مکن تا رستگار شوی.
و مادرم! امیدوارم که دیگر مرا بخشیده باشید و یادتان نرود که از دوستان و خویشان حلالیت مرا بطلبید.
آری، من از این دنیای پر درد و رنج و غم و حسرت خواهم رفت به جایی که دیگر نه ظالمی به مظلومی ستم می کند و نه حق کسی پایمال می شود. و البته در این دنیا هم آقایی خواهد آمد که صلح و آرامش برقرار خواهد کرد. آری، آن آقا صاحب الزمان مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه) است.
و آرزوی من در این دنیا فقط این بود که یک بار فقط آن صورت نورانی امام امت را ببینم و دوم آرزوی من زیارت قبر شش گوشه اباعبدالله الحسین و امیرالمؤمنین بود. سوم این که می خواهم بدون گناه و خالص از دنیا رفته باشم.
پس در این لحظه آخر از شما مادر گرامی و ارجمند و خانواده ام خداحافظی می کنم.
خداحافظ
خداحافظ دوستان ، آشنایان و خویشان و اقوام، ما را حلال کنید و ببخشید.
1- و برای فرج آقایمان صاحب الزمان (عج) دعا کنید؛
2- برای طول عمر امام امت و پیروزی رزمندگان دعا کنید؛
3- هر شب جمعه سری به بهشت شهدا بزنید و فاتحه ای بخوانید و روح مرا تجلی بخشید.
رفتم از این جهان فانی، برای رضای خدای خمینی، و لبیک به ندای « هل من ناصر » خمینی.


خداحافظ
محمدرضا بااختیار
1363/01/09
امضاء

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ایستاده نفر اول از سمت چپ شهید محمدرضا بااختیار

 

 

 

نفر سمت راست شهید محمدرضا بااختیار

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۰۴ ، ۰۸:۴۹
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۴۰۴، ۰۸:۳۹ ق.ظ

ایمانی جواد فرزند ولی

 

شهید جواد ایمانی

شهید جواد ایمانی

 

 

نام : جواد

نام خانوادگی : ایمانی

نام پدر : ولی

نام مادر : فاطمه

تاریخ تولد : 1335/01/01

محل تولد : بروجرد

شغل : کارمند

تاریخ شهادت : 1365/02/30

محل شهادت : حاج عمران

آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6504451

 

 

زندگینامه

در روز اول فروردین ماه سال 1335، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش ولی، کاسب بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارگر بود. سال 1358 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد.

به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در روز سی ام اردیبهشت ماه سال 1365، با سمت تک‌تیرانداز در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک وی در گلزار شهدای زادگاهش بروجرد واقع است.

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 61.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۰۴ ، ۰۸:۳۹
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
شنبه, ۲۹ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۴۴ ق.ظ

اوحدی محمدحسین (مسعود) فرزند محمدکاظم

 

شهید محمدحسین (مسعود) اوحدی

شهید محمدحسین (مسعود) اوحدی

 

نام : محمدحسین (مسعود)

نام خانوادگی : اوحدی

نام پدر : محمدکاظم

نام مادر : صدیقه

تاریخ تولد : 1337/11/18

محل تولد : بروجرد

سن در هنگام شهادت : 24 سال

تـاریخ شهادت : 1361/11/18

محل شهادت : رقابیه

عملیات : والفجر مقدماتی

نحوه شهادت : اصابت ترکش خمپاره

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6103461

 

زندگینامه

شهید محمدحسین(مسعود) اوحدی در روز هجدهم بهمن ماه سال 1337 در بروجرد به دنیا آمد. پدر او محمدکاظم، در آموزش و پرورش کار می کرد و مادرش صدیقه نام داشت.

در تمام دوران تحصیل خود فردی پرتلاش و موفق بود. در کودکی استعداد و سرشاری هوش او معروف بود. دوران دبیرستان را در رشته ریاضی فیزیک آغاز کرد و دو سال آخر دبیرستان را به تهران و دبیرستان دکتر هشترودی رفت و آنجا موفق به اخذ دیپلم با نمرات عالی شد. وی همان سال در کنکور سراسری رتبه سوم را کسب و در رشته مهندسی ساختمان دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد. بعد از اتمام دبیرستان بلافاصله در دانشگاه تهران پذیرفته شد و در رشته ی راه و ساختمان دانشکده ی فنی مشغول به تحصیل شد.


یک سال قبل از انقلاب، زمان تعطیلی دانشگاه بر اثر اعتصابات، به بروجرد رفت و فعالیت های سیاسی و مذهبی را به طور جدی ادامه داد. فعالیت های او که پخش و انتشار اعلامیه، خرید و فروش کتاب های مذهبی و سیاسی و سازماندهی تظاهرات را شامل می شد، بیشتر متمرکز در بروجرد بود.

سال 1360ازدواج کرد. با آغاز جنگ و در حالی که تنها چند ماه به پایان تحصیلاتش مانده بود راهی منطقه شد به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.

او در ایام جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در عملیات والفجر مقدماتی در سال 1361 مجروح شد و درست در همان تاریخ تولّدش یعنی در روز هجدهم بهمن ماه سال 1361 در سنّ 24 سالگی در منطقه ی رقابیه به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد.

تربت پاک و مطهرش در گلزار بهشت شهدای بروجرد زیارتگاه عاشقان ایثار و شهادت شد.

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 59.

 

 

 

شهید محمدحسین اوحدی

وصـیت نـامه

بسم الله الرحمن الرحیم
بابا و مامان عزیزم این نوشته‌ها را در زمانی می‌نویسم که بیش از چند روز به شروع عملیات باقی نمانده و در شرایطی می‌نویسم که بی هیچ مبالغه‌ای صلاحیت شهید شدن را در خودم نمی‌بینم با این حال بقول حافظ :


دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت ....... هست اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور


و شاید فضل و رحمت الهی شامل حال ما هم شد و به سعادت شهادت نایل شدیم به همین دلیل مسائلی چند را به عنوان پیامی برای شما می‌نویسم.


بابا و مامان خوبم شما الان نوشته‌های فرزندتان را می‌خوانید که پیش شما نیست شاید انتظار داشتید که بزودی برگردد و شما شاهد آغار مرحله جدیدی از زندگیش باشید ولی آنچه تحقق یافتنی است خواست خداست که در آن رحمت و سعادت برای ما نهفته است و این ما هستیم که همیشه باید خواسته ها و آرزوها و آمالمان را از فراز و نشیب واقعیت ها عبور دهیم و اگر در این راه خود را تسلیم امامتی بکنیم که ما را بسوی نور و روشنی می برد و حجت آشکار خدا بر زمین است و آنگاه آنچه پیدا می شود قضا و قدر الهی است و قطعاٌ سعادت ما را در برخواهد داشت و در این راه آنچه رستگاری و سعادت ما را تضمین می کند صبر و استقامت و پایداری ما در میدان ابتلائات و آزمایش های الهی و دل کندن از وابستگی ها و خواسته های نفسانی است. قطعاٌ در این راه بصورت سدها و موانعی جلوه گر خواهند شد و آنچه که اینک ما نیز با آن مواجهیم چیزی جز تحقق همان واقعیت نیست


انقلاب اسلامی در طلوع خونین اش نوید صبح روشنی و نور را می دهد و امام عزیزمان خمینی بت شکن گویی منادی فلاح و رستگاری، بیداری شده و این مائیم که باید کوله بار ایمان را محکم کنیم.


بابا و مامان خوبم بعد از سه سالی که از انقلاب می گذرد اینک به خوبی شاهد رشد و شکوفایی انقلاب اسلامی که نویدبخش آزادی و پیروزی همه مستضعفین است هستم.و آنچه که این پیروزی را امکانپذیر ساخته اراده و همت توده های مستضعف و صبر و استقامت آنها و خون های شهدای انقلاب گلگون ساخته اند و نیز یاری و رحمت خدای کریم است.


هر روز که می گذرد توطئه های امپریالیست ها و صهیونیست ها و دشمنان انقلاب ابعاد تازه‌تری می بابد. گویی همه ابرقدرت ها و عمالشان مرگ خویش را در ادامه حیات انقلاب دیده اند که اینگونه دیوانه وار به آن حمله می کنند.در این میان آنچه که تداوم انقلاب را ممکن می سازد عزم و اراده و از خودگذشتگی ما و توکلمان بر خداست که او یاری دهنده مستضعفان است.


بابا و مامان خوبم همیشه به شما فکر می کنم احساس می کنم که شما چقدر به خاطر ما سختی ها کشیدید و ما چقدر در مقابل شما کوتاهی کرده‌ایم و ناسپاس بوده ایم ولی گاهی وقت ها که به خدا فکر می کنم احساس گناه بیشتری می کنم که خداوند چقدر رحیم است و چه نعمت ها به ما داده و در مقابل ما چقدر کفران نعمت کرده ایم و چه ناسپاسیم و در عبادتش و بجا آوردن شکر این نعمت ها کوتاهی می کنیم.


بابا و مامان عزیزم همان گونه که شهادت برای من آغاز یک تحول در جهت قرب به خداست امیدوارم که در شما هم سرآغاز دوره ای جدید و تحولی در جهت قرب بیشتر به خدا و پیوند با پیغمبر اکرم و خاندان معصومش باشد.


ما که احیاء کنندگان دوباره نهضت اوئیم باید که چون او به میدان رویم. تا حماسه های علی اکبر و قاسم ها را زنده کنیم. به آن ها عینیت دوباره بخشیم. تا وقتی تازه دامادها در غربت دلشان گرفت حضرت قاسم را یاد کنند و برادران در غم برادر حضرت عباس را و خواهرانمان گوشه ای سنگینی بار غم زینب (سلام الله علیها) را حس کنند و مادرانمان با حضرت فاطمه (علیه السلام) همدرد شوند و او را بیشتر یاد کنند و این شاید قدم هایی باشد در شکستن نفسمان و هجرت بسوی الله، خاندان پیامبر بالاترین تجلیات ذات خدا هستند و وجه الله هستند.


بهرحال عزیزانم دوست ندارم بعد از شهادتم آنچنان به ماتم نشینید که خدای ناکرده کمتر به انقلاب و امام عزیز فکر کنید. بلکه روح من آنگاه شاد خواهد شد که شاهد باشم شهادتم پیوند شما را با انقلاب بیشتر کرده و باعث فعال تر کردن شما در امر انقلاب و یاری اسلام و خدمت به امام عزیز شده و باور داشته باشید که خدا شما را دوست تر داشته که سعادت شهادت را نصیب فرزندتان کرده تا شما به او نزدیکتر باشید و با ثبات در ایمان و صبر بر این بلا و آزمایش دیر نخواهد بود.

همدیگر را بار دیگر در قیامت نزد خداوند متعال ملاقات کنیم و در پیشگاهش رو سفید باشیم و سیمین عزیزم اینک شاید مسئولیت شما در قبال انقلاب بیشتر شده چرا که پیوندتان با انقلاب حالا پیوندی خونین شده و باید که اراده ای مستحکم این پیوند را هرچه بیشتر در جهت خدا عمق دهد.


امیدوارم که بیشتر به فکر مامان و بابا باشید چون شما شهید داده‌‌هایی هستید که باید تسکین بخش پدر و مادر شهید داده ای باشید. شاید برای شما از امام گفتن و اینکه نگذارید چیز تازه ای نباشد شمائی که هر کدامتان یاران امام هستید که قلباٌ به او نزدیکتر از من هستید و خدا انشاءالله این انس و محبت را بیشتر کند. امیدوارم که هرچه بیشتر پیوندتان با ائمه معصومین و قرآن عمیق کنید و سعی کنید آیات بیشتری را از قرآن حفظ داشته باشید و تفاسیر را بخوانید و با عمل به احکام قرآن و خودسازی الگوهای زنده ای باشید از علم و تقوا که جامعه انقلابی ما به چون شماهایی نیاز دارد و پرچم پیروزی انقلاب خونین است و عزمتان در تداوم راه خونین آن ناگسستنی است و هم شما از علم و تقوا که توشه های این راه پر فراز و نشیب برخوردارید.


در آخر امیدوارم که اگر در برخورد با شما گاهی اشتباهاتی از من سر میزده که موجب ناراحتیتان می شدم حتماٌ مرا ببخشید و همینطور از همگی اهل فامیل و آشنایان و دوستان هم اگر مواردی این چنین بوده امیدوارم که مرا عفو کنند و در آخر سعی کنید که زهره را هم تنها نگذارید و او را از خودتان بدانید که او هم همدرد شماست که حتماٌ او هم شما را تنها نخواهد گذاشت.


برافراشته باد پرچم خونین قرآن در سرتاسر جهان
پررهرو باد راه شهیدان انقلاب اسلامی
مسعود اوحدی

1361/11/01

شهید محمدحسین اوحدی

شهید محمدحسین اوحدی

شهید محمد حسین اوحدی


دانشجوی دوره کارشناسی ارشد رشته مهندسی راه و ساختمان

تاریخ و محل تولد: 18 بهمن 1337، بروجرد

تاریخ و محل شهادت: 18 بهمن 1361، رقابیه

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۴ ، ۱۱:۴۴
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
شنبه, ۲۹ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۴۰ ق.ظ

انطاق محسن فرزند حبیب الله

 

شهید محسن انطاق

شهید محسن انطاق

نام :محسن

نام خانوادگی : انطاق

نام پدر : حبیب الله

نام مادر : اکرم

تاریخ تولد : 1344/11/10

محل تولد : بروجرد

تاریخ شهادت : 1365/10/24

محل شهادت : شلمچه

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6504208

 

 

 

 

زندگینامه

در روز دهم بهمن ماه سال 1344 ، در شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. پدر او حبیب‌الله و مادرش اکرم نام داشت. در حد دوره متوسطه درس خواند.

به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در روز بیست و چهارم دی ماه سال 1365 ، در شلمچه براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 59.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۴ ، ۱۱:۴۰
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
جمعه, ۲۸ تیر ۱۴۰۴، ۱۰:۱۰ ق.ظ

شهید مرتضی امیریان فرزند رضا

 

شهید مرتضی امیریان

 

شهید مرتضی امیریان

 

نام : رضا

نام خانوادگی : امیریان

نام پدر : رضا

نام مادر : عزت

تاریخ تولد : 1338/02/01

محل تولد : بروجرد

شغل : بسیجی

تاریخ مجروحیت : 1359/11/01

محل مجروحیت : سوسنگرد

تاریخ شهادت : 1360/06/05

محل شهادت : بیمارستان شهید سید مصطفی خمینی

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6001374

 

 

 

 

 

زندگینامه

در روز اول اردیبهشت ماه سال 1338، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش رضا و مادرش عزت نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در روز پنجم شهریور ماه سال 1360، در سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

دانش آموز بسیجی سردار رشید اسلام شهید مرتضی امیریان جوانی بود پاک و بی آلایش . مخلص و بی ریا . مودب و با تقوی اخلاص و آزادگی را در دامن مادری دلسوز و با ایمان و خانواده ای مذ هبی آموخت ایشان که از همان کودکی پدر بزرگوار خود را از دست داده بود از حمایت های مادری مهربان بهره مند شد و در سایه ی مهر و محبت او دل به دریای ایمان و تقوی داد .

با مسجد و محافل قرآنی آشنا و عاشقانه انس گرفت این شهید بزرگوار همراه با تحصیل جهت یاری رساندن به خانواده کار می کرد و در تامین مخارج زندگی آن ها را کمک می نمود پس از پیروزی انقلاب اسلامی از نیروهای بسیار فعال و مخلص به حساب می آمد. با تشکیل حزب جمهوری اسلامی از اولین افرا دی بود که به عضویت این حزب در آمد .

با شروع جنگ تحمیلی عشق به امام و انقلاب و اسلام او را به سمت و سوی جبهه ها کشاند و ایشا ن به عنوان یک بسیجی عاشق از دست آوردهای انقلاب تا پای جان حفاظت و پاسداری کرد.

این شهید سرافراز که در روز اول اردیبهشت ماه سال 1338 در شهر بروجرد متولد شده بود در اول بهمن 1359 در جبهه ی سوسنگرد از ناحیه ی نخاع و کتف و ریه مجروح و بعد از هشت ماه تحمل رنج و سختی به شرف شهادت نائل آمد و روح پا ک و مطهرش در عرش اعلی به پرواز درآمد.تربت پاک و مطهرش او در گلزار بهشت شهدای زادگاهش بروجرد واقع است.

یادش گرامی و نامش جاودانه

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 57.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۴ ، ۱۰:۱۰
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
آخرین مطالب
.: وبلاگ شهدای بروجرد :.