باقری محسن فرزند محمد
شهید محسن باقری

شهید محسن باقری
نام : محسن
نام خانوادگی : باقری
نام پدر : محمد
نام مادر : خاتون
محل تولد : روستای ده صفرعلی از توابع شهرستان اراک
تاریخ تولد : 1346/07/21
شغل : دانش آموز
رسته : بسیجی
تاریخ شهادت : 1365/11/04
محل شهادت : شلمچه
نام گلزار : گلزار شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6505004
زندگینامه
بیست و یکم مهر 1346 ، در روستای ده صفرعلی از توابع شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش محمد، بنا بود و مادرش خاتون نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. چهارم بهمن 1365 ، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. مزارش در شهرستان بروجرد واقع است.
وصیت نامه شهید محسن باقری
به گزارش فائزون در وصیت نامه شهید محسن باقری عبارت های کلیدی وجود دارد که در ذیل آمده است
هر روز و هر ساعت و هر دقیقه ای که از عمرم م یگذرد خود را به خدا نزدیکتر می بینم.
وظیفۀ تمام مردان خداست که در مواقع ضروری باید اسلام را یاری کنند.
من راهی را رفته ام که خدا وعدة پیروزی در آن داده است.
وعدة خداوند است که می فرماید « شما در هر صورت پیروزید چه کشته شوید و چه بکشید »
کشته شویم به لقاءالله پیوسته ایم.
اگر هم کسی را بکشیم از دشمنان خدا را کشته ایم و پیروزیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
هرگز مپندارید کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه آنها زنده اند و در پیش پرورگارشان روزی می خورند ولی شما این موضوع را درک نمی کنید « شهیدان نظر می کنند به وجه الله » هر روز و هر ساعت و هر دقیقه ای که از عمرم می گذرد، خود را به خدا نزدیک تر می بینم و احساس می کنم که پاک تر شده ام. ای پدر جان از شما معذرت می خواهم اگر که از دستورات شما سرپیچی کرده ام. ولی این وظیفۀ تمام مردان خدا است که در مواقع ضروری باید اسلام را یاری کنند. پدرجان، از تو می خواهم که حسین وار در مرگ من صبور باش و هرگز به خود ضعف و سستی راه مده ، زیرا هر چقدر که تو ناراحت باشی و گریه زاری کنی دشمنان ما و دشمنان اسلام خشنودتر می شوند. باری پدرم ، شرمنده ام و نمی دانم که چگونه از زحمات شما تشکر کنم . زبانم یاری سخن گفتن را ندارد . پدر جان شاید با رفتار ناشایستۀ خود شما را ناراحت کرده باشم . باری پدر جان از شما می خواهم که مرا ببخشید زیرا خداوند نمی آمرزد کسی را که پدرمادرش از او راضی نباشند . باری پدرم، بدن من را در گلزار شهدای بروجرد خاک کنید . باری مادرم و باری زن پدرم حالا احساس می کنم که به جای مادرم هستی . و باید زینب وار در مرگ من صبور باشی کمر همت بربند و مانند زینب (س) که فرزندان خود را به دست خود کفن کرد، آرامش قلبی داشته باشی برای دیگر اقوام. زن پدرم می دانم که در این مدت از دست من ناراحت شده ای، ولی از شما در آخرین لحظه ( ادامه وصیت خوانا نیست). کدخبر : 3025 | تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۲/۴|۱۷:۴۸




