شهدای دانشجو :: شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

| خانه | پایین صفحه | بلاگ بیان | چی میل | تماس با ما | گردو
شهدای شاخص بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


شهدای فرهنگی بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


آمار وبلاگ
-----------------


آخرین مطالب

پیوند ها

ابزار

جانم فدای رهبر
 جانم فدای رهبر اين هشيارى، موقع‌سنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصيت برجسته و مهمى است كه بايد ملت ما در همه‌ى موارد متوجه باشند؛ آنجایى كه دشمنى و توطئه‌ى دشمن حس مي شود، به صورت لحظه‌اى بايد همه حساسيت نشان بدهند. (امام خامنه ای)

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم فدایی ولایتم

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگر دار تر از صد مَردیم
هر زمان یاد خمینی به سر افتد ما را
دور سیّد علی خامنه ای می گردیم

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم


پیام های روزانه
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)



این معامله با خدای متعال است؛
شهید جان خودش را داده است ،
و رضای الهی را ،
که بالاترین ارزشهای عالم وجود است ؛
کسب کرده است .
در همه‌ی ادیان الهی ؛
فداکاری در راه خدا ،
جان دادن در راه خدا ،
این ارزش والا را دارد .

مقام عظمای ولایت
1402/05/22

ایران حسین علیه السلام ،
پیروز است


نیازهای روزانه

مخـاطب محـترم لطـفاً
برای ورود به هر یک از بخش های ذیل ،
بر روی تصویر مربوطه کلیک نمایید
--------------------

 ساعت ، تقویم و مناسبت های امروز
ساعت ، تقویم
و مناسبت های امروز

......................................


اخبار امروز به روایت
روزنامه های صبح و عصر

......................................


گزارش وضعیت آب و هوای بروجرد

......................................


لینک ارگان های مهم دولتی




کلمات کلیدی

پیوندهای روزانه

تبلیغات



اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

فهرست شهدای والامقام شهرستان بروجرد
شهدای ثبت شده در وبلاگ ( به ترتیب حروف الفبا )
مخـاطب محـترم لطـفاً برای دسترسی به اطلاعات شهدا
بر روی هریک از حروف الفبا و یا نماد عملیات ها کلیک نمایید










۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای دانشجو» ثبت شده است

شنبه, ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، ۰۴:۱۰ ب.ظ

پورمحسن حسین فرزند حسن

شهید حسین پورمحسن

شهید حسین پورمحسنی

 

 

نام : حسین

نام خانوادگی : پورمحسنی

نام پدر : حسن

دانشگاه : دانشگاه تهران اصلی

مقطع تحصیلی : کارشناسی ارشد

رشته تحصیلی : مهندسی برق

تاریخ تولد : 1338/04/18

محل تولد : بروجرد

شغل : دانشجو

تاریخ شهادت : 1362/06/10

محل شهادت : پاسگاه زید

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6205029



زندگینامه

هجدهم تیر 1338، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حسن، راننده بود و مادرش صدیقه نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته مهندسی مکانیک بود.

شهید در روز هجدهم تیر ماه سال 1338 در یک خانواده مؤمن و معتقد به مبانی اسلام از شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود و با زندگی پر از فراز و نشیب همراه با درد و رنج فراوان روبرو شد. او که فردی بسیار زیرک و هوشیار و فعال و با پشتکار بود دروس ابتدایی و متوسطه را در همان شهر گذراند و آموزش عالی را در تهران گذراند. دلش معمولا به عشق به خدا و عزم و اراده اش خدمت به خلق بود دیگر این که عاشق علم و تحصیل بود و لحظه ای از آن غافل نبود. چنان درس میی خواند که همه کلاس هایش را با معدل بالا گذراند و چه بسا در استان لرستان اول شده بود.

در آزمون دانشگاه علم و صنعت در رشته مهندسی مکانیک پذیرفته شد و شروع به تحصیل در دانشگاه نمود در زمان دانشجویی درسش را همراه با کار و کسب گذراند تا این که مخارج تحصیلی اش را خودش تأمین نماید و اگر می تواند به خانواده هم کمک کند با این حال چون جوان باهوش و استعداد بود و در هر دویش موفق بود و حتی در کنار کار و کتاب درس از مطالعه کتب دینی و عارف اسلامی دریغ نمی کرد و کتاب های استاد شهید مطهری بسیار مورد توجه او بود که از تعمق در آن غافل نبود خلاصه ایام دانشجویی یا با کار بود یا با کلاس بود و یا با کتاب دین. و این سه پایه ی فعالیت او را تشکیل می داد.

همسنگرانش می گویند او در تمام اوقات جبهه اش یا مأمور بود یا مشغول و می گویند او را لحظه ای بی کار نیافتیم. فراز و نشیب زندگی را طی می کرد و روزگار همچنان بر او می گذشت که دشمن طبل جنگ نواخت و ناگهان هجوم گستاخانه اش را بر کشور ایران تحمیل نمود اینجا بود که حسین آهنگ جنگ نمود.

قبل از انقلاب فعالیت زیادی نمی کرد بلکه جهت راهپیمایی در خانواده و فامیل فعالیت محدودی داشت شهید از نظر علمی بسیار بالا بود که مثلاً می خواستند او را به دبیرستان البرز تهران ببرند که مخالفت نمود و بعد از انقلاب بسیار فعالیت داشته فکر جنگ و نبرد، فکر دفاع از اسلام و میهن اسلامی را در مغزش می پروراند اما موانع فراوان یکی پس از دیگری راهش را سد می کرد. او تنها پسر خانواده بود و امید خانواده ... تمام رنج های گذشته اش می خواست گنج شود. این بود که از هر سو به او می گفتند نرو عجله نکن خانواده ات تنها هستند و اما آخر چه قدر تحمل نماید؟ مگر نه این است که صبر هم اندازه ای دارد و ظرف صبر هم ظرفیتی دارد؟ هرچه به دست و پایش افتادند هرچه نصیحتش کردند هرچه عجز و ناله کردند ولی این همه دیگر اثری نداشت و در فکرش کمتر اثری نگذاشت او عاشق شهید شدن بود ... بله شور جبهه همه چیز را از سرش ربود با این که در شرکتی کار می کرد وضع حقوق هم خوب بود و استعداد خوبی هم داشت.ولی می خواست به مقام بزرگ شهادت برسد.

به هر حال موفق شد تا در روز هجدهم فروردین ماه سال 1362 به عنوان نیروی بسیجی به جبهه اعزام شود. او رفت و چه شتابان هم می رفت... به عنوان راننده آمبولانس مسئولیت حمل مجروحین را پذیرا شد و سختی و خطر را به جان خرید که هر روز زیر آتش دشمن در تردد باشد و مجروحین را به بیمارستان برساند. نکته قابل توجه این جاست وقتی که مرخصی می آمد قبل از انقضای مدت معین می رفت به این امید که شاید حمله ای پیش آید و او در آن شرکت کند.

سجاده، مهر و جا نماز، قرآن و مفاتیح و نهج البلاغه مخصوص و حتی جایگاه مخصوص برای نماز داشت او اهل نماز شب بود و به گواهی همسنگرانش نماز شب او در جبهه هم ترک نمی شد اخر شب بر می خواست و با خدا زمزمه می کرد. اخلاق بسیار خوب و فروتنی و ایثار و همچنین روحیه بالای او و فعالیت زیادش باعث شده بود که مورد توجه همسنگرانش باشد.

با این که به مدت ماموریت او به جبهه سه ماهه بود ولی او پنج ماه در منطقه ماند تا این که در شب دهم شهریور ماه سال 1362 در منطقه پاسگاه زید عراق بر اثر ترکش گلوله ی خمپاره به دیدار معشوق شتافت و در بارگاه قدس الهی منزل گزید اما یادش همیشه همراه ما و خاطراتش شمع فروزنده کاشانه و محفل ملت ایران گردید.

تربت پاک و مطهر او در گلزار بهشت شهدای زادگاهش بروجرد زیارتگاه خیل عظیم امت ولایی و شهید پرور واقع است.

 

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 125.

 

خاطره مادر شهید حسین پورمحسنی

راوی : مادر شهید

شهید فردی بسیار خوش اخلاق و محبوب در فامیل بوده است. علم بسیار بالایی داشت. همیشه به او می گفتم: چرا درست را نمی خوانی؟ می گفت: مادر جان، فعلاً جنگ واجب است و من باید به جبهه بروم. جنگ را به درس ترجیح داد.

 

وصیت نامه شهید حسین پورمحسنی

با سلام و درود به محضر مبارک امام زمان(عجل الله تعال فرجه) و امام امت و خانواده های محترم شهدا از این فرصتی را که به دست آورده ام استفاده نموده و مختصری از مورد شهید و شهادت را صحبت می کنم تا بتوانیم ان شاء الله با دین و وسیع تر مسائل را دریابیم اگر به آیات قرآنی نظری افکنیم می بینیم که آیاتی از آن اختصاص به شهادت دارد اگر به احادیث و روایات رجوع کنیم باز هم مشاهده می کنیم که درباره مقام و مسئولیت شهید سخنی گفته شده به جامعه اسلامیمان می آئیم می بینیم {...} پرشور در اشتیاق شهادتند که گویی با رسیدن به این آرمان تمام اهدافشان برآورده شود حال سخن این است که از پیش شهادت و شهید چیست که این گونه در مفاهیم اسلامی درخشش خاصیی دارد و گویی هاله ای از نور اطراف آن را گرفته است؟

این چگونه مفهومی است که هر کس به مقام و درجه آن غافل شود و اسلام آن را معیارهای خاص خودش شهید بداند به یکی از عالی ترین درجات رسیده است؟ در پاسخ باید بگوییم که شهادت مفهوم بسیار مقدسی دارد که فقط پاکباختگان واقعی می توانند به آن دست یابند شهید با فداکاری و از خودگذشتگی خود و با سوختن و خاکستر کردن خود محیط را برای دیگران مساعد می کند شهید چون شمعی است که خونش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و نورافکنی است تا دیگران در این نور پرتوی که به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش یایند و کار خودشان را انجام دهد وقتی که در شب نوری وجود نداشته باشد کارها مختل می شود و هیچ دستگاهی نمی تواند کار خود را انجام دهد پس شهدا هم که روشنی بخش جامعه بشریتند کاری بسیار حساس انجام می دهند روز که انسان در پرتو نور خورشید تلاش می کند به همه چیز توجه دارد به جز همان خورشید. که تازه اگر پرتوافشانی آن نبود همه جنب و جوش ها راکد می شود شهدا هم شمع های فروزنده جامعه بشریتند که اگر در آن هنگام ظلمت و استبداد و اختناق جامعه را در برگرفته آن ها پرتو افشانی نکنند و جانشان را فدا نکنند بشر را به جایی نمی برد پس آن ها ظلمت را از بین می برند همراه با این که خودشان فدا می شوند در عین حال جامعه روشنی می بخشند پس دلیل ارزشمند بودن شهید به خاطر کاریی است که انجام می دهد و همه گروه های انسانی مدیون شهدا هستند

شهادت به خاطر این که عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه هدفی مقدس است و از هرگونه انگیزه ریاکارانه به دور است قابل تحسین است و افتخارآمیز. و انواع مرگ یکی همان مرگ طبیعی است و دیگری مرگی است که در اثر عوامل طبیعی مثل زلزله و سیل و ... پیش می آید و سوم مرگی است که پای یک جنایت در کار است و چهارم مرگی است از قبیل خودکشی و پنجم مرگی است که شهادت است و شهادت بهترین نوع مرگ ها است چرا که آگاهانه و در راه خدا و هدفی مقدس است، بسیار ارزشمند است

خداوند در قرآن می فرماید بهشت دارای هشت در است که از هر کدام از این درها افرادی بر حسب درجه ایمان و تقوا ایشان وارد می شوند و آن دری که مجاهدین و شهدا در آن وارد می شوند دری است که اولیاء خدا به جوار قرب الهی نائل می شوند امیر المؤمنین علی می فرمایند: خدا شهدا را در قیامت با بهاء و جلال و با عظمت و نور وارد می کند که اگر انبیاء از مقابل این ها بگذرند اگر سوار باشند به احترام این ها پیاده می شوند این قدر خداوند شهدا را با جلالت وارد عرصه قیامت می کند. شهید به قدری ارزشمند است که لازم است او را در جامه ای پاک به تربیت مخصوص کفن کنند و این راه خود راز و رمزی دارد نشانه آن است که روح و شخصیت شهید آنچنان پاک و وارسته شده که در بدنش و در خودش و جامعه اش اثر گذاشته است

اگر بخواهیم مرگ و شهادت را از جنبه فردی بیان کنیم اگر مرگ به صورت شهادت باشد واقعاً یک موفقیت است برای یک شهید اما از نظر اسلام آن طرف سکه را باید هم دید عکس العملی که جامعه در برابر شهید نشان می دهند و به خود شهید تعلق دارند یعنی این عکس العمل جامعه بیان کننده این نیست که برای شخص شهید موفقیت یا شکستگی رخ داده چرا که شهید خود در این راه موفقیت حاصل کرده است اما عکس العمل جامعه مربوط به این است که مردم در جامعه نسبت به شهید و جبهه شهید و نسبت به جبهه مخالف شهید چه موضع گیری داشته باشد بدیهی است که از نظر پیروان شهید که از فیض حیات او بی بهره مانده اند شهادت تأثرآور است ولی باید توجه داشت آن که بر شهادت شهید اظهار تأثر می کند در حقیقت بر نوعی بر خود می گرید و ناله می کند باید در جامعه ارزش و نام شهید زنده بماند در روایات می بینیم توصیه شده است که به ترتیبی حسین بن علی سجده کرده است که خاک تربت او به نماز ارزش می دهد و این به ما می فهماند که می بایستی ارزش شهید را درک کنیم.

پس خوشا به حال آنان که لذت رسیدن به قرب الهی را یافتند و شربت شهادت را نوشیدند

خدایا به ما توفیق ادامه راه شهدا را عنایت بفرما.

خدایا اعمال ما را همواره کننده ظهور آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه)بگردان.

خدایا رهبر کبیر ما را پناه خود قرار تا ظهور آقا حفظ کن.

خدایا هر چه زودتر پیروزی نهایی را نصیب رزمندگان اسلام بگردان.

خدایا معلولین و مجروحین شفای عاجل و اسرا را آزاد بگردان.

خدایا شهدا مقامشان عالی است متعالی بگردان

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

                                 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۴ ، ۱۶:۱۰
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۳۲ ق.ظ

پژوهنده غلامحسین فرزند سیف الله

شهید حسین پژوهنده

 

 

شهید غلامحسین پژوهنده

 

نام : غلامحسین

نام خانوادگی : پژوهنده

نام پدر : سیف الله

نام مادر : خانم

تاریخ تولد : 1338/10/01

محل تولد : بروجرد

دانشگاه : شهید چمران اهواز اصلی

مقطع تحصیلی : کارشناسی

رشته تحصیلی : فیزیک

تاریخ شهادت : 1360/02/08

محل شهادت : اهواز ( ترور در منزل مسکونی توسط منافقین )

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6002511

 

 

 

زندگینامه


شهید غلامحسین پژوهنده در روز اول دی ماه سال 1338 در یکی از محله های فقیر نشین و در خانواده ای مذهبی و کشاورز در بروجرد به دنیا آمد. پدرش سیف الله و مادرش خانم نام داشت. در همان سن نه سالگی پدر دلسوز و زحمت کش خود را از دست داد و به همراه برادرش سرپرستی خانواده را به عهده گرفت.

شهید در دوران کودکی هم درس می خواند و هم خیلی از کارهای خانه را انجام می داد. استعداد عجیبی داشت و دوران 6 ساله ابتدایی را 4 ساله به اتمام رسانید و دوره ابتدایی را در دبستان اسلامی روبروی سینما فلسطین گذرانید و سپس وارد دبیرستان نصیرالدین طوسی شد که در خیابان صفا جنب حلال احمر بود و بعد از گرفتن سیکل، اول دبیرستان به رشته ریاضی در دبیرستان بحرالعلوم واقع در خیابان آزادی رفت و دیپلم ریاضی گرفت.

او توانست در رشته فیزیک کنکور سراسری قبول شود و از جمله نفرات اول ورودی دانشسرای بروجرد شد. ایشان در دو جای دیگر هم قبول شد که خود، دانشگاه جندی شاپور اهواز و رشته فیزیک را انتخاب کرد. موقعی که وارد دانشگاه شد بیش از 16 سال نداشت و موقع شهادتش تقریبا سال چهارم فیزیک بود. سال 1354 مصادف با ورودش به دانشگاه از لحاظ مالی مستقل شد، از کمک هزینه دانشگاه امرار معاش می کرد و کمک به مخارج خانواده را به صورت جدی دنبال کرد.

در خودسازی سایرین نقش داشت و همین خصوصیات عاملی در تشکیل انجمن اسلامی دانشگاه بود. صداقت، امانت داری و مسئولیت پذیری او موجب شد که مسئولیت های مهمی را بر عهده او بگذارند. از جمله مسئول جهاد فرهنگی و دانشگاهی استان خوزستان، مسئول شورای مرکزی و سرپرستی، سرپرست دانشکده علوم، سرپرست و فرمانده بسیج حصیرآباد ( منطقه هفت اهواز ) و نقش پر رنگ در تشکیل انجمن اسلامی، ‌مسئولیت جهاد دانشگاهی و مسئولیت کمیته امداد امام خمینی(ره) در خوزستان؛ از جمله مسئولیت های این شهید بزرگوار در اهواز بوده است که به خوبی از عهده آن ها برآمد. با توجه به مسئولیت های متعددی که داشت حدود 6 سال ساکن اهواز بود و در جریانات انقلاب فعالیت گسترده ای داشت و از هیچ خدمتی برای مردم کوتاهی نمی کرد و وقت خیلی کمی را به خواب و استراحت اختصاص داده بود به همین خاطر نیز مورد دشمنی و نفرت گروهک های چپ و ضد انقلاب واقع شد، ‌تا آنجا که جزو لیست ترور دوازده نفری سازمان کمونیستی « پیکار » قرار گرفت ولی او همچنان مشغول خدمت شبانه روزی به مردم بود.

از شروع جنگ شهید پژوهنده در جبهه حضور داشته و سپس کارش آمادگی رزمی و بدنی و جنگی و تعلیم شیوه جنگ به افراد اعزامی و مستقر کردن آن ها در جبهه های خوزستان بوده است. بارها از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت.

از خصوصیات بارز شهید فروتنی، تواضع و مهربانی بود. سعی می کرد هیچکس را از خود رنجیده نکند. پیامش حمایت از امام و ولایت فقیه بود. می گفت: تا ولایت فقیه هست انقلاب با شکست رو به رو نخواهد شد. حسین عاشق برقراری نظام اسلامی در دنیا بود و به امام بسیار عشق می ورزید. برادر ایشان نقل کرده اند در آخرین دیداری که با او در سال 1360 داشته اند،‌ وی بسیار بر تبعیت از امام(ره) و اطاعت از ایشان تأکید نموده و دعوت به سادگی در برخورد با مردم و پرهیز از تجمل گرایی را متذکر شده است.

با سمت مسئول واحد در اهواز مورد سوءقصد گروه های ضدانقلاب قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. تربت پاک  وی در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

ایشان چندین بار ترور می شوند ولی ترورها ناموفق بود. تا این که به دستور استکبار جهانی و ایادی داخلیش در روز هشتم اردیبهشت ماه سال 1360 ، شبانه به منزل دوست روحانی او در اهواز هجوم برده و ناجوانمردانه در حالی که در بستر بیماری بوده و نتوانسته از جایش بلند شود ؛ با ضرب گلوله کلت که به زیر چشم چپش اصابت کرد و از پشت سر با مغز بیرون آمد؛ مظلومانه و بی دفاع و در حال خواب به شهادت رساندند و گلوله را از بالش زیر سرش بیرون آوردند. اما با این عمل ننگین نتوانستند راه و هدف او را که استقرار اسلام و حکومت اسلامی بود خدشه دار نمایند. پس از شهادت حسین، ‌به دلیل رابطه تنگاتنگ وی با شهید بهشتی در تهران مجلس فاتحه ای به یاد حسین برگزار کردند و گفتنی است که حضرت امام (ره) طی پیامی به خانواده شهید پژوهنده از وی به عنوان فرزند خود یاد نمودند.

روحش شاد و یادش گرامی

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 121.

 

 

شهید غلامحسین پژوهنده

 

 

 

 


                                       

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۴ ، ۱۰:۳۲
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
دوشنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۲۲ ب.ظ

بیرانوند عبدالرضا فرزند علیرضا

شهید عبدالرضا بیرانوند

شهید عبدالرضا بیرانوند


نام : عبدالرضا

نام خانوادگی : بیرانوند

نام پدر : علیرضا
نام مادر : قمر

محل تولد : روستای بزازنا بروجرد

تاریخ تولد : 1345/01/02

شغل : دانشجو

تاریخ شهادت : 1365/04/21

محل شهادت : مجنون

آرامگاه : گلزار شهدای روستای بزازنا بروجرد

کد ایثارگری : 6506623

 

 


زندگینامه
شهید عبدالرضا بیرانوند در تاریخ 30 فروردین 1345 در خانواده ای مذهبی، در روستای بزازنا از توابع شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود . پدرش علیرضا، کشاورز بود و مادرش قمر نام داشت.

او فردی با ایمان بود و در همان دوران کودکی به عبادت خدا مشغول شد. وی عاشق امام و عاشق مکتب حسین ابن علی ابن ابیطالب (علیه السلام) و همچنین شیفته شهادت بود و همواره آرزوی شهادت را در سر داشت.

شهید دوران ابتدایی تا دبیرستان را در زادگاهش با موفقیت کامل به پایان رسانید و پس از اخذ مدرک دیپلم و با شرکت در کنکور دانشگاه در سال 1364 موفق گردید که در رشته دامی آموزش عالی وارد دانشگاه شهرکرد گردد.

وی با توجه به علاقه وافری که به جبهه و جنگ داشت سنگر علم و دانش را ترک کرده و وارد سنگر جبهه و جنگ شد و سرانجام پس از 15 ماه حضور مستمر بالاخره در تاریخ بیست و یکم تیرماه سال 1365 درجزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

تریت پاک او در گلزار بهشت شهدای زادگاهش شهذستان بروجرد واقع است.

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا : استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 101.

 

 

وصیت نامه شهید
بسمه تعالی
با سلام و درود بی کران به حضرت ولی عصر (عج) و نایب برحقش خمینی بت شکن، ابراهیم زمان و شهیدان بخون خفته.
بارالها حمد و ستایش من به اندازه خودم است نه به اندازه تو و تمام زبانها از گفتن ثنای تو عاجزند و هر قاهری در برابر قدرت تو مقهور است.
ای معبود من حمد و ستایش پی در پی و تا ابد بر تو باد که مرا از افتادن در ضلالت باز داشتی و به آنچه که موجب تعالی انسان است رهنمون نمودی.

ای ذوالجلال و الاکرام از تو می خواهم که با شهادتم و ریختن اولین قطره خونم تمام گناهان و خطاهایم را در نامه اعمالم محو کنی و آنها را در روز موعود به من نمایان نکنی.

ای امت شهید پرور ایران توصیه این بنده حقیر به شما این است که قدر رهبرمان را بدانید و فرامین این بزرگوار را به عمل درآورید که این یک نعمت الهی است و به ندای او لبیک گویید و تا لحظه آخر در رکاب او باشید و اگر از دستورات او عصیان کنید در اثر این کفران نعمت خداوند شما را دچار عذاب دنیوی و اخروی خواهد کرد.

به منافقین هشدار می دهم که هرگز نپندارید که من کشته شده ام بلکه با کشته گردیدن من ده ها لاله دیگر از این امت حزب الله جای مرا پر خواهند کرد . تا دیر نشده است از خواب غفلت بیدار شوند و به درگاه الهی باز گردند که خداوند بسیار بخشنده و توبه پذیر است.

پدر گرامیم بخاطر زحمتها یت بی نهایت سپاسگذارم و من از تشکر آن قاصرم. از تو می خواهم که مرا حلال کنی و با استعانت به عنایات الهی این مصایب وارده را تحمل کنی.

اما مادرگرامیم از تو نیز تمنا و خواهش می کنم که در شنیدن خبر شهادتم شیون و زاری نکنی و برای امام حسین (ع) که مظلومانه به شهادت رسید گریه کن و از زحماتت که برای خوب پروراندن من نموده ای بی نهایت سپاسگذارم. برای قبول شدن شهادتم دعا کن که خداوند دعای ترا استجابت می کند.

وصیتم به برادران و خواهرانم این است که اولاً نمازشان را به موقع بخوانند و در این فریضه الهی سهل انگاری به خود راه ندهند و فراق مرا بخاطر رضای خداوند متعال تحمل کنید و شما برادران با پر کردن سنگر من و شما خواهرانم با حفظ حجابتان مرا زنده کنید و در آخر از همه شما برادران و خواهرانم و دیگر اقوام و رفقا حلالیت و طلب رضایت می کنم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۰۴ ، ۲۱:۲۲
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۱ مرداد ۱۴۰۴، ۰۴:۵۳ ب.ظ

بحرانیانی عبدالزهرا فرزند نوذر

 

 

شهید عبدالزهرا بحرانیانی

شهید عبدالزهرا بحرانیانی

 

نام : عبدالزهرا

نام خانوادگی : بحرانیانی

نام پدر : نوذر

نام مادر : زهرا

تاریخ تولد : 1344/03/19

محل تولد : آبادان

شغل : دانشجو

تحصیلات : کارشناسی

تاریخ شهادت : 1364/05/15

محل شهادت : زبیدات عراق

نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6402210

 

زندگینامه
در روز نوزدهم خرداد ماه سال1344 ، در خانواده ای متدین و مذهبی در شهر حماسه آفرین آبادان چشم به جهان گشود .

پدرش نوذز نام داشت و کارگر شرکت نفت بود و مادرش زهرا نام داشت.

بعد از اتمام تحصیلات در رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد. دانشجوی کارشناسی در رشته شیمی بود. همزمان با تحصیل در دانشگاه ، در جبهه های حق علیه باطل نیز حضور داشت.

 

از همان دوران کودکی خلاقیت و استعدادهای خارق العاده ای به فراگیری قرآن و نماز و روزه داشت و در سن 6 سالگی شروع به تحصیل نمود در ایام تابستان جهت فراگیری قرآن به مکتب می‌رفت پس از انجام دوره راهنمایی وارد دبیرستان شد و در کلاس دوم دبیرستان بود که رژیم بعث عراق جنگ را بر کشور ایران تحمیل کرد و شهید به همراه خانواده به شهر بروجرد عزیمت نمودند.
عبدالزهرا در پیشبرد انقلاب سهم به سزایی از خود نشان داد به طوری که وارد بسیج شده و فعالیت خود را در بسیج مردمی آغاز نمود و درسش را بصورت متفرقه ادامه داد. در دوران دبیرستان و پش از اینکه سال دوم را با موفقیت پشت سر گذاشت ، در اوایل سال سوم دبیرستان به جبهه اعزام شد و به همین خاطر او را از دبیرستان اخراج کردند ولی ایشان مایوس نشد و بعد از بازگشت مجدداً درس سال سوم را با جدیت ادامه داد و پس از قبولی مجدداً اعزام به جبهه شد و زمانی که به او اطلاع دادند که شما در دانشگاه قبول شده ای به علت اینکه در جبهه به وجود او نیاز داشتند حاضر به بازگشت نشد اما بالاخره با اصرار فرمانده اش به بروجرد برگشت و وارد دانشگاه شد و در انجمن اسلامی دانشگاه فعالیت نمود و در امر فرمان امام راحل در خصوص رفتن به جبهه همکلاسی های خود را تشویق می نمود .

از ویژگی های این شهید بزرگوار می توان به رابطه بسیار صمیمی و نزدیک با والدین خود اشاره کرد و او برای خانواده نه یک فرزند بلکه معلمی بود دلسوز و همواره سعی می کرد و که پدر و مادر خود را راضی نگه دارد و در سختی ها و مشکلات زندگی آن ها را یاری نماید .

شهید اغلب اوقات فراغت خود را صرف مطالعه و دستگیری از افراد کوچک خانواده می کرد و با توجه به اینکه علاقه شدیدی نسبت به انجام فرایض دینی و الهی داشت دوشنبه و پنچ شنبه هر هفته را روزه می گرفت و به صله ارحام بسیار اهمیت می داد.

شهید عبدالزهرا زمانی که 45 روز مرخصی از دانشگاه گرفته بود طاقت نیاورد و حتی در بین مرخصی به جبهه رفت و بعد از سه روز در تاریخ پانزدهم مرداد ماه 1364 در حین آموزش در رودخانه ام الرزال در زبیدات عراق به درجه ی رفیع شهادت نائل آمدند و پیکر پاک و مطهرش در گلزار بهشت شهدا بروجرد به خاک سپرده شد و در بهشت جاویدان همنشین ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین گردید .

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه74.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۰۴ ، ۱۶:۵۳
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
شنبه, ۲۹ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۴۴ ق.ظ

اوحدی محمدحسین (مسعود) فرزند محمدکاظم

 

شهید محمدحسین (مسعود) اوحدی

شهید محمدحسین (مسعود) اوحدی

 

نام : محمدحسین (مسعود)

نام خانوادگی : اوحدی

نام پدر : محمدکاظم

نام مادر : صدیقه

تاریخ تولد : 1337/11/18

محل تولد : بروجرد

سن در هنگام شهادت : 24 سال

تـاریخ شهادت : 1361/11/18

محل شهادت : رقابیه

عملیات : والفجر مقدماتی

نحوه شهادت : اصابت ترکش خمپاره

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6103461

 

زندگینامه

شهید محمدحسین(مسعود) اوحدی در روز هجدهم بهمن ماه سال 1337 در بروجرد به دنیا آمد. پدر او محمدکاظم، در آموزش و پرورش کار می کرد و مادرش صدیقه نام داشت.

در تمام دوران تحصیل خود فردی پرتلاش و موفق بود. در کودکی استعداد و سرشاری هوش او معروف بود. دوران دبیرستان را در رشته ریاضی فیزیک آغاز کرد و دو سال آخر دبیرستان را به تهران و دبیرستان دکتر هشترودی رفت و آنجا موفق به اخذ دیپلم با نمرات عالی شد. وی همان سال در کنکور سراسری رتبه سوم را کسب و در رشته مهندسی ساختمان دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد. بعد از اتمام دبیرستان بلافاصله در دانشگاه تهران پذیرفته شد و در رشته ی راه و ساختمان دانشکده ی فنی مشغول به تحصیل شد.


یک سال قبل از انقلاب، زمان تعطیلی دانشگاه بر اثر اعتصابات، به بروجرد رفت و فعالیت های سیاسی و مذهبی را به طور جدی ادامه داد. فعالیت های او که پخش و انتشار اعلامیه، خرید و فروش کتاب های مذهبی و سیاسی و سازماندهی تظاهرات را شامل می شد، بیشتر متمرکز در بروجرد بود.

سال 1360ازدواج کرد. با آغاز جنگ و در حالی که تنها چند ماه به پایان تحصیلاتش مانده بود راهی منطقه شد به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.

او در ایام جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در عملیات والفجر مقدماتی در سال 1361 مجروح شد و درست در همان تاریخ تولّدش یعنی در روز هجدهم بهمن ماه سال 1361 در سنّ 24 سالگی در منطقه ی رقابیه به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد.

تربت پاک و مطهرش در گلزار بهشت شهدای بروجرد زیارتگاه عاشقان ایثار و شهادت شد.

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 59.

 

 

 

شهید محمدحسین اوحدی

وصـیت نـامه

بسم الله الرحمن الرحیم
بابا و مامان عزیزم این نوشته‌ها را در زمانی می‌نویسم که بیش از چند روز به شروع عملیات باقی نمانده و در شرایطی می‌نویسم که بی هیچ مبالغه‌ای صلاحیت شهید شدن را در خودم نمی‌بینم با این حال بقول حافظ :


دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت ....... هست اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور


و شاید فضل و رحمت الهی شامل حال ما هم شد و به سعادت شهادت نایل شدیم به همین دلیل مسائلی چند را به عنوان پیامی برای شما می‌نویسم.


بابا و مامان خوبم شما الان نوشته‌های فرزندتان را می‌خوانید که پیش شما نیست شاید انتظار داشتید که بزودی برگردد و شما شاهد آغار مرحله جدیدی از زندگیش باشید ولی آنچه تحقق یافتنی است خواست خداست که در آن رحمت و سعادت برای ما نهفته است و این ما هستیم که همیشه باید خواسته ها و آرزوها و آمالمان را از فراز و نشیب واقعیت ها عبور دهیم و اگر در این راه خود را تسلیم امامتی بکنیم که ما را بسوی نور و روشنی می برد و حجت آشکار خدا بر زمین است و آنگاه آنچه پیدا می شود قضا و قدر الهی است و قطعاٌ سعادت ما را در برخواهد داشت و در این راه آنچه رستگاری و سعادت ما را تضمین می کند صبر و استقامت و پایداری ما در میدان ابتلائات و آزمایش های الهی و دل کندن از وابستگی ها و خواسته های نفسانی است. قطعاٌ در این راه بصورت سدها و موانعی جلوه گر خواهند شد و آنچه که اینک ما نیز با آن مواجهیم چیزی جز تحقق همان واقعیت نیست


انقلاب اسلامی در طلوع خونین اش نوید صبح روشنی و نور را می دهد و امام عزیزمان خمینی بت شکن گویی منادی فلاح و رستگاری، بیداری شده و این مائیم که باید کوله بار ایمان را محکم کنیم.


بابا و مامان خوبم بعد از سه سالی که از انقلاب می گذرد اینک به خوبی شاهد رشد و شکوفایی انقلاب اسلامی که نویدبخش آزادی و پیروزی همه مستضعفین است هستم.و آنچه که این پیروزی را امکانپذیر ساخته اراده و همت توده های مستضعف و صبر و استقامت آنها و خون های شهدای انقلاب گلگون ساخته اند و نیز یاری و رحمت خدای کریم است.


هر روز که می گذرد توطئه های امپریالیست ها و صهیونیست ها و دشمنان انقلاب ابعاد تازه‌تری می بابد. گویی همه ابرقدرت ها و عمالشان مرگ خویش را در ادامه حیات انقلاب دیده اند که اینگونه دیوانه وار به آن حمله می کنند.در این میان آنچه که تداوم انقلاب را ممکن می سازد عزم و اراده و از خودگذشتگی ما و توکلمان بر خداست که او یاری دهنده مستضعفان است.


بابا و مامان خوبم همیشه به شما فکر می کنم احساس می کنم که شما چقدر به خاطر ما سختی ها کشیدید و ما چقدر در مقابل شما کوتاهی کرده‌ایم و ناسپاس بوده ایم ولی گاهی وقت ها که به خدا فکر می کنم احساس گناه بیشتری می کنم که خداوند چقدر رحیم است و چه نعمت ها به ما داده و در مقابل ما چقدر کفران نعمت کرده ایم و چه ناسپاسیم و در عبادتش و بجا آوردن شکر این نعمت ها کوتاهی می کنیم.


بابا و مامان عزیزم همان گونه که شهادت برای من آغاز یک تحول در جهت قرب به خداست امیدوارم که در شما هم سرآغاز دوره ای جدید و تحولی در جهت قرب بیشتر به خدا و پیوند با پیغمبر اکرم و خاندان معصومش باشد.


ما که احیاء کنندگان دوباره نهضت اوئیم باید که چون او به میدان رویم. تا حماسه های علی اکبر و قاسم ها را زنده کنیم. به آن ها عینیت دوباره بخشیم. تا وقتی تازه دامادها در غربت دلشان گرفت حضرت قاسم را یاد کنند و برادران در غم برادر حضرت عباس را و خواهرانمان گوشه ای سنگینی بار غم زینب (سلام الله علیها) را حس کنند و مادرانمان با حضرت فاطمه (علیه السلام) همدرد شوند و او را بیشتر یاد کنند و این شاید قدم هایی باشد در شکستن نفسمان و هجرت بسوی الله، خاندان پیامبر بالاترین تجلیات ذات خدا هستند و وجه الله هستند.


بهرحال عزیزانم دوست ندارم بعد از شهادتم آنچنان به ماتم نشینید که خدای ناکرده کمتر به انقلاب و امام عزیز فکر کنید. بلکه روح من آنگاه شاد خواهد شد که شاهد باشم شهادتم پیوند شما را با انقلاب بیشتر کرده و باعث فعال تر کردن شما در امر انقلاب و یاری اسلام و خدمت به امام عزیز شده و باور داشته باشید که خدا شما را دوست تر داشته که سعادت شهادت را نصیب فرزندتان کرده تا شما به او نزدیکتر باشید و با ثبات در ایمان و صبر بر این بلا و آزمایش دیر نخواهد بود.

همدیگر را بار دیگر در قیامت نزد خداوند متعال ملاقات کنیم و در پیشگاهش رو سفید باشیم و سیمین عزیزم اینک شاید مسئولیت شما در قبال انقلاب بیشتر شده چرا که پیوندتان با انقلاب حالا پیوندی خونین شده و باید که اراده ای مستحکم این پیوند را هرچه بیشتر در جهت خدا عمق دهد.


امیدوارم که بیشتر به فکر مامان و بابا باشید چون شما شهید داده‌‌هایی هستید که باید تسکین بخش پدر و مادر شهید داده ای باشید. شاید برای شما از امام گفتن و اینکه نگذارید چیز تازه ای نباشد شمائی که هر کدامتان یاران امام هستید که قلباٌ به او نزدیکتر از من هستید و خدا انشاءالله این انس و محبت را بیشتر کند. امیدوارم که هرچه بیشتر پیوندتان با ائمه معصومین و قرآن عمیق کنید و سعی کنید آیات بیشتری را از قرآن حفظ داشته باشید و تفاسیر را بخوانید و با عمل به احکام قرآن و خودسازی الگوهای زنده ای باشید از علم و تقوا که جامعه انقلابی ما به چون شماهایی نیاز دارد و پرچم پیروزی انقلاب خونین است و عزمتان در تداوم راه خونین آن ناگسستنی است و هم شما از علم و تقوا که توشه های این راه پر فراز و نشیب برخوردارید.


در آخر امیدوارم که اگر در برخورد با شما گاهی اشتباهاتی از من سر میزده که موجب ناراحتیتان می شدم حتماٌ مرا ببخشید و همینطور از همگی اهل فامیل و آشنایان و دوستان هم اگر مواردی این چنین بوده امیدوارم که مرا عفو کنند و در آخر سعی کنید که زهره را هم تنها نگذارید و او را از خودتان بدانید که او هم همدرد شماست که حتماٌ او هم شما را تنها نخواهد گذاشت.


برافراشته باد پرچم خونین قرآن در سرتاسر جهان
پررهرو باد راه شهیدان انقلاب اسلامی
مسعود اوحدی

1361/11/01

شهید محمدحسین اوحدی

شهید محمدحسین اوحدی

شهید محمد حسین اوحدی


دانشجوی دوره کارشناسی ارشد رشته مهندسی راه و ساختمان

تاریخ و محل تولد: 18 بهمن 1337، بروجرد

تاریخ و محل شهادت: 18 بهمن 1361، رقابیه

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۴ ، ۱۱:۴۴
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
شنبه, ۲۹ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۲۹ ق.ظ

انصاری علی جابر فرزند نادعلی

 

شهید علی جابرانصاری

شهید علی جابر انصاری

 

 

 

نام : علی جابر

نام خانوادگی : انصاری

نام پدر : نادعلی

تاریخ تولد : 1345/02/01

محل تولد : بروجرد

شغل : دانشجو

دانشگاه : دانشگاه اصفهان اصلی

مقطع تحصیلی : کارشناسی

رشته تحصیلی : علوم تربیتی

تاریخ شهادت : 1365/11/02

محل شهادت : بمباران خیابان آزادی بروجرد

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6508690

 

 

زندگینامه

در تاریخ 1345/02/01 در خانواده ای متدین و زحمتکش در شهرستان بروجرد خیابان بحرالعلوم دیده به جهان گشود. در خانواده آن ها رسم بود که همه اسم ها به نام مبارک علی ختم شود و هر کدام یک پیشوند یا پسوند دارند و نام علی جابر را برای او برگزیدند. خانواده از نظر اقتصادی در حد متوسط بود دوران ابتدایی او در مدرسه اقبال آشتیانی به اتمام رسید و مقطع راهنمایی او مصادف با شروع انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) در سال 1360 شد.

پدرش کشاورز و مادر خانه دار و در امر زراعت همدوش پدر به کار در مزرعه ای کوچک مشغول بود. شهید زندگی را در دامان طبیعت در کنار خانواده و تحصیل دنبال می کرد. ایشان هیچگاه در امر نماز غافل نبود زیرا پدر را سرلوحه خویش قرار داده بود. پدری که در گرمای طاقت فرسای تابستان روزه می گرفت.

رابطه ی علی با پدر و مادر بسیار صمیمانه بود حتی پدرم او را بیشتر از بقیه بچه ها در امر کشاورزی مورد مشورت قرار می داد. در مواقع فراقت، بیشتر خود را با قرآن هم آغوش می کرد.

از نظر اعتقادی و اخلاقی فردی متدین و با ایمان و همچنین پیرو خط امام بود. او از هنگام طفولیت زیرک و عاقل بود و قبل از اینکه انقلاب شکوهمند به ثمر برسد، مرتباً اعلامیه های حضرت امام را توزیع می کرد و پس از پیروزی انقلاب نیز به طور مداوم از هرگونه فداکاری و خدمتگزاری و حضور در راهپیمایی های متعدد دریغ نمی کرد و همه را دعوت به پیروی از دستورات حضرت امام امت بنیانگذار جمهوری اسلامی می کرد.

علی بعد از پیروزی انقلاب نسبت به اعتقادات مذهبی و فرمایشات رهبر عظیم الشأن حضرت امام و کناره جستن از افرادی که اهل نماز و روزه نبودند و تنفر از گروهک های ضد انقلاب مستحکم تر شد. در زمانی که جنگ ناخواسته به ملت ایران تحمیل شد بارها قصد رفتن به جبهه کرد ولی به دلیل کمک به پدر مجبور شد نرود و عقیده اش هم پیروی از خط و گفته های حضرت امام بود.

پدرش کشاورزی می کرد و می گفت شما سعی کنید از راه کسب علم و دانش به جایگاهی برسید که به این مردم خدمت کنید. علی جابر انصاری ایام فراغت خویش را با ورزش و مطالعه بیشتر کتب مذهبی و تلاوت قرآن می گذراند.

او بعد از اتمام دوره تحصیل متوسطه، آموزش نظامی دید که به جبهه اعزام شود خیلی دلش می خواست کنار رزمندگان باشد اما خانواده و دوستانش از او می خواستند که درس بخواند تا در کنکور قبول شود.

 

در سال 1363 در رشته علوم تربیتی دانشگاه اصفهان پذیرفته شد و به اصفهان رفت و مدت یک سال در آن جا تحصیل کرد. به فضل و دانش علاقه زیادی داشت و می گفت: دوست دارم به جامعه خدمت کنم و فرد مفیدی باشم. او علاقه زیادی داشت که بتواند در مقابله با صدامیان کافر در جنگ تحمیلی، در حدّ توان فعالیت نماید و عقیده داشت که آب و خاک میهن عزیز، مطابق ناموس هر انسان است.

او در دانشگاه عضو انجمن اسلامی دانشجویان اصفهان شد و به فعالیت اسلامی و سیاسی پرداخت. در تاریخ 1365/11/02 بروجرد مورد تاخت و تاز هواپیماهای دشمن قرار گرفت و هنگامی که مشغول سرکشی از خانواده در بروجرد بود، در جریان بمباران هوایی دشمن در خیابان آزادی به درجه رفیع شهادت نائل شد.

یک سال بعد از شهادت علی، پدرش هم دار فانی را وداع گفت. شهادت علی برای ما بسیار تکان دهنده بود ولی چون همیشه زمزمه جبهه رفتن می کرد برای پدر و مادرم طبیعی بود. پدرم می گفت علی به آن چیزی که می خواست رسید و ما هیچ وقت علی را آن جور که بود درک نکردیم.

متأسفانه در هنگام بمباران، او و لباس های او به طور کلی از بین رفت و وصیت نامه او نیز که به اظهار خودش در تقویم نگاشته شده بود، نیز پیدا نشد؛ ولی توصیه همیشگی او این بود که: خدا را فراموش نکنید؛ حضرت محمد(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت را مدّ نظر قرار دهید و از بی حجابی و عمل زشت و ناپسند بپرهیزید.

علی در حد توان به انقلاب شکوهمند اسلامی و دفاع از میهن در جنگ تحمیلی خدمت کرد که امید است که مورد رضایت خداوند عالم و پیغمبر اکرم(صل الله علیه وآله) و ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نایب بر حقش حضرت امام امت باشد و روحشان شاد، و راهشان سرمشق جوانان عزیز گردد.

 

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 149.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۴ ، ۱۱:۲۹
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
آخرین مطالب
.: وبلاگ شهدای بروجرد :.