شهدای ارتش :: شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

| خانه | پایین صفحه | بلاگ بیان | چی میل | تماس با ما | گردو
شهدای شاخص بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


شهدای فرهنگی بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


آمار وبلاگ
-----------------


آخرین مطالب

پیوند ها

ابزار

جانم فدای رهبر
 جانم فدای رهبر اين هشيارى، موقع‌سنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصيت برجسته و مهمى است كه بايد ملت ما در همه‌ى موارد متوجه باشند؛ آنجایى كه دشمنى و توطئه‌ى دشمن حس مي شود، به صورت لحظه‌اى بايد همه حساسيت نشان بدهند. (امام خامنه ای)

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم فدایی ولایتم

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگر دار تر از صد مَردیم
هر زمان یاد خمینی به سر افتد ما را
دور سیّد علی خامنه ای می گردیم

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم


پیام های روزانه
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)



این معامله با خدای متعال است؛
شهید جان خودش را داده است ،
و رضای الهی را ،
که بالاترین ارزشهای عالم وجود است ؛
کسب کرده است .
در همه‌ی ادیان الهی ؛
فداکاری در راه خدا ،
جان دادن در راه خدا ،
این ارزش والا را دارد .

مقام عظمای ولایت
1402/05/22

ایران حسین علیه السلام ،
پیروز است


نیازهای روزانه

مخـاطب محـترم لطـفاً
برای ورود به هر یک از بخش های ذیل ،
بر روی تصویر مربوطه کلیک نمایید
--------------------

 ساعت ، تقویم و مناسبت های امروز
ساعت ، تقویم
و مناسبت های امروز

......................................


اخبار امروز به روایت
روزنامه های صبح و عصر

......................................


گزارش وضعیت آب و هوای بروجرد

......................................


لینک ارگان های مهم دولتی




کلمات کلیدی

پیوندهای روزانه

تبلیغات



اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

فهرست شهدای والامقام شهرستان بروجرد
شهدای ثبت شده در وبلاگ ( به ترتیب حروف الفبا )
مخـاطب محـترم لطـفاً برای دسترسی به اطلاعات شهدا
بر روی هریک از حروف الفبا و یا نماد عملیات ها کلیک نمایید










۴۴۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای ارتش» ثبت شده است

جمعه, ۳ آبان ۱۴۰۴، ۰۴:۵۰ ب.ظ

گرشاسبی علی محمد فرزند غلام حسین

نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شهید علی محمد گرشاسبی

 

 

شهید علی محمد گرشاسبی

نام : علی محمد

نام خانوادگی : گرشاسبی

نام پدر : غلام حسین

نام مادر : ایران

تاریخ تولد : 1344/03/02

محل تولد : بروجرد

سن هنگام شهادت : 23 سال

وظیفه/کادر : وظیفه

سازمان: نزاجا

تاریخ شهادت : 1367/04/31

محل شهادت : نفت شهر
آرامگاه : گلزار بهشت شهدا بروجرد ( فاز 2 )

کد ایثارگری:  6716810 

نهم خرداد 1344 ، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش غلامحسین، کشاورز بود و مادرش ایران نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. او نیز کشاورز بود.

به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سی و یکم تیر 1367 ، در نفت شهر توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک او در فاز 2 گلزار بهشت شهدا شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 522.
    

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۴ ، ۱۶:۵۰
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۲ آبان ۱۴۰۴، ۱۱:۴۵ ق.ظ

گاراژچی مجید فرزند محمد

 نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شهید مجید گاراژچی

شهید مجید گاراژچی

نام : مجید

نام خانوادگی : گاراژچی

نام پدر : محمد

نام مادر : زهرا

تاریخ تولد : 1341/01/02

محل تولد : بروجرد

شغل : سرباز

سازمان : نزاجا

تاریخ شهادت : 1363/01/06

محل شهادت : شرهانی

آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان اهواز

کد ایثارگری : 6311746

زندگینامه

در روز دوم فروردین ماه سال 1341 ، در شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش محمد، راننده اداره ثبت اسناد بود و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.

به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. در روز ششم فروردین ماه سال 1363 ، در شرهانی توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به قلب و کتف، شهید شد. تربت پاک او در گلزار شهدای شهرستان اهواز واقع است.

منبع:
ــــ فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، جلد دوم( ش - ی )، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 1162.


                                     

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۴ ، ۱۱:۴۵
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۲ آبان ۱۴۰۴، ۱۱:۳۷ ق.ظ

کیانی رضا فرزند منصور

نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شـهـیـد رضا کیانی

 

 

شـهـیـد رضا کیانی

نام : رضا

نام خانوادگی : کیانی

نام پدر : منصور
نام مادر : نصرت

تاریخ تولد : 1340/09/19

محل تولد : بروجرد

سن هنگام شهادت : 20 سال

تاریخ شهادت : 1361/02/10

محل شهادت : حسینیه اندیمشک

وظیفه/کادر : وظیفه

سازمان : نزاجا

آرامگاه : گلزار بهشت شهدا بروجرد

کد ایثارگری : 6125660

زندگینامه

نوزدهم آذر 1340 ، در شهرستان آبادان به دنیا آمد. پدرش منصور، در شرکت نفت شاغل بود و مادرش نصرت نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت.

به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. دهم اردیبهشت 1361 ، در حسینیه اندیمشک بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک وی در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 518.

 

عکس شهید رضا کیانی

 

 

 

 

 

 

 

https://ajashohada.ir/MartyrMedia/pic/16758/05ecc6df550d50b7d53f2e694a112495c1c50c43.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۴ ، ۱۱:۳۷
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۲ آبان ۱۴۰۴، ۱۱:۱۹ ق.ظ

کولیوندی غلامرضا فرزند داودخان

نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شهید غلامرضا کولیوندی

 

 

شهید غلامرضا کولیوندی

 

 

نام : غلامرضا

نام خانوادگی : کولیوندی

نام پدر : داودخان

نام مادر : غزاله

سن هنگام شهادت : 38 سال

تاریخ تولد : 1335/12/07

محل تولد : کرمانشاه

شغل : ارتشی

سازمان : نزاجا

وظیفه/کادر : کادر

تاریخ شهادت : 1374/09/14

محل شهادت : اسلام آباد غرب

شهر محل سکونت : بروجرد

آرامگاه : گلزار باغ‌فردوس شهدای کرمانشاه

کد ایثارگری :  7400615 

زندگینامه

هفتم اسفند 1335 ، در شهرستان کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش داودخان و مادرش غزاله نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد.

ارتشی بود. چهاردهم آذر 1374 ، در اسلام آبادغرب دچار سانحه رانندگی شد و به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار شهدای باغ فردوس کرمانشاه واقع است.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان کرمانشاه، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1393، صفحه 878.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۴ ، ۱۱:۱۹
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۴، ۱۰:۵۲ ق.ظ

کوشکی رحیم فرزند غفور

نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید رحیم کوشکی

 

شهید رحیم کوشکی

نام : رحیم

نام خانودگی : کوشکی

نام پدر : غفور

نام مادر : گل خانم

تاریخ تولد : 1320/08/22

محل تولد : روستای کیوره بروجرد

شغل : کادر نیروی انتظامی فراجا

درجه : استواریکم

شهر محل سکونت : بروجرد

روستای محل سکونت :  روستای کیوره

تاریخ شهادت : 1361/09/02

محل شهادت : حسین آباد

علت شهادت : گلوله ضد انقلاب و کومله

آزامگاه : گلزار شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6125527

زندگینامه

شهید مدافع وطن رحیم کوشکی 22 آبان 1320 در روستای کیوره در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش غفور، کشاورز بود و مادرش گل خانم نام داشت. وی در سن 3 سالگی بود که از مهر مادری محروم گشت و فقط در سایه پدری بزرگ و پرصلابت و پرتلاش برای تربیت خانواده ، رشد یافت. او بدلیل نداشتن امکانات، تحصیل نکرد و در کنار پدر برای امرار معاش خانواده تلاش کرد.

پس از رسیدن به رشد و تعالی در سن جوانی، بارفتن به خدمت مقدس سربازی، به استخدام نیروی ژاندارمری درآمد. و از همان ابتدا برای حفظ دین وآیین ومذهب اسلام قدم در این راه نهاد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران وحمله ناجوانمردانه رژیم بعث عراق و اعزام شدن رزمندگان به جبهه‌ها، از سوی ژاندارمری توانست در جبهه های حق علیه باطل شرکت کند، درسال ۱۳۶۱ بود که وی عازم جبهه کردستان شدند و در همان بار اول با سمت فرمانده پاسگاه در سنندج هنگام درگیری با گروه‌های ضدانقلاب کومله و دموکرات بر اثر اصابت گلوله به سر، در تاریخ 1361/09/20 به درجه رفیع شهادت نائل گشت و روح پرفتوحش همراه با دیگر شهیدان راه اسلام به حق تعالی پیوست.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 510.

 

کار خیر

هنوز هم وقتی کار خیری در فامیل پیش می‌آید جای خالی او برای ما بیش از پیش نمایان می‌گردد چرا که تا وقتی در قید حیات بودند هرجا که سخن از کار خیری بود ایشان پیش قدم بودند. بسیار خوشرو و مهربان بود، در بین فرائض دینی بیش از همه صله ارحام را بجا می‌آورد. چند وقت قبل از اینکه به شهادت برسد گفت: که شبی در خواب «شهید خورزمان یکی از همرزمانم» را دیده‌ام و او به من گفت: تو بچه داری به جبهه نیا چون قرار است شهید بشوی.... ولی ایشان تصمیم خود را گرفته بود. ما هر ساله نذری می‌پزیم آن سال در حال هم زدن غذا گفت: یعنی من سال دیگر هستم تا این غذا را هم بزنم، گفتم آقا این چه حرفی است که می‌زنی؟ گفت:

ای خفته، دلم پگاه آمد برخیز چو شب سیاه آمد برخیز

شد موی سیه سپید در بی خبری خفتی و اجل ز راه آمد برخیز

25 روز در جبهه بود و بعد شهید شد. هر وقت به خوابم می‌آید مسرور و شاد است و از من هم می‌خواهد تا شاد باشم و به غم و غصه فکر نکنم. زیباترین خاطره دوران ازدواجمان سفر ما به مشهد مقدس بود که من، ایشان را در این سفر بیش از گذشته شناختم و واقعاً که چه انتخاب مناسبی کرده بودم. (نقل از همسر شهید)

خبر شهادت پدر

من در آن زمان ۱۴ سال بیشتر نداشتم ولی یک چیز همیشه بیادم می‌ماند و آن هم اینکه پدر لحظه‌ای از یاد فقرا و مستمندان غافل نبود، لااقل تا آنجایی که مردم نیازمند را می‌شناخت از هیچ کوششی فروگذار نبود. آخرین باری که من پدر را دیدم بر می گردد به زمانی که من به همراه همسرم به اصفهان اسباب کشی کرده بودیم، پدر بسیار مضطرب بود و من بسیار غمگین، بی تابی می‌کردم نمی‌خواستم بروم ولی مجبور بودم یک روز بیشتر نتوانستم بمانم برگشتم بروجرد و دو سه روز بعد هم که خبر شهادت پدر را آوردند.

نقل از دختر شهید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۴ ، ۱۰:۵۲
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۴، ۱۰:۱۷ ق.ظ

کوشکی حسین فرزند باقر

 

نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید حسین کوشکی

شهید حسین کوشکی

نام : حسین

نام خانوادگی : کوشکی

نام پدر : باقر

نام مادر : زربانو

تاریخ تولد : 1343/03/14

محل تولد : بروجرد

شغل : سرباز نزاجا

تاریخ شهادت : 1363/09/02

محل شهادت : سقز

آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6311666

زندگینامه

در روز چهاردهم خرداد ماه سال 1344 ، در خانواده ای مومن در شهر بروجرد به دنیا آمد. پدرش باقر، کشاورز بود و مادرش زربانو نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند.

به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت. او دوره ی آموزشی سربازی خود را در شهر سنندج گذراند. پس از آن به لشگر 28 پیاده گردان صاحب الزمان، گروهان نصر پیوست. در روز سوم آذر ماه سال 1363 ، در سقز هنگام درگیری با گروه های ضدانقلاب بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار شهدای زادگاهش بروجرد واقع است.

روحش شاد و یادش گرامی

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 509.

 

فرازی از وصیت نامه شهید:

بجنگید در راه خدا با کسانی که با شما به دشمنی برخاسته اند ولی هرگز ستم نکنید که خداوند ستم کاران را دوست ندارد.

با سلام و دورود فراوان بر حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و نایب بر حقش امام خمینی

و با سلام و دورود بر شهیدان صدر اسلام تاکنون

و دورود و سلام بر رزمندگان اسلام که در جبهه های نبرد حق علیه باطل می جنگند

اینجانب حسین کوشکی فرزند باقرخان حافظی متولد 1343 می باشم و اکنون این وصیت نامه را در مورخه یکم آذرماه 1363 که در هنگ ژاندارمری شهرستان سقز می باشم می نویسم.

پیام من برای ملت ایران این است که امام را تنها نگذارید و به جبهه ها بروید. سنگر ها را خالی نگذارید و به دشمنان ایران اسلامی اجازه ندهید که به میهن عزیزمان تجاوز کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۴ ، ۱۰:۱۷
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۴، ۰۹:۱۷ ق.ظ

کوپال عبدالرضا فرزند محمدحسین

شهید عبدالرضا کوپال

شـهـیـد نـیـروی هـوایـی ارتـش


سردار رشید اسلام خلبان شهید عبدالرضا کوپال

خلیان جنگنده بمب افکن­ های نیروی هایی ارتش جمهوری اسلامی ایران

 

شهید عبدالرضا کوپال

 

نام : عبدالرضا

نام خانوادگی : کوپال

نام پدر : محمدحسین

سن هنگام شهادت : 28 سال

وظیفه/کادر : کادر

سازمان : نهاجا

تاریخ تولد : 1331/02/05

تاریخ شهادت : 1359/10/19

آرامگاه : گلزار شهدای اشترینان بروجرد

کد ایثارگری : 5908923

زندگینامه

شهید عبدالرضا کوپال در روز سی و یکم تیر 1331 ، در بخش اشترینان از توابع بروجرد در خانواده‌ای مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود. پدرش محمدحسین و مادرش فاطمه نام داشت. وی دوره تحصیلی ابتدایی را در همان محل تولدش سپری کرد و در بروجرد ادامه تحصیل داد و دوره متوسطه را در آنجا به پایان رساند. کوپال در سال 1348 در دانشکده خلبانی ثبت نام و پذیرفته شد و پس از طی دوره مقدماتی و گذراندن دوره زبان انگلیسی در سال 1352 برای طی دوره تکمیلی خلبانی به آمریکا اعزام شد و پس از دو سال آموزش ، تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند. در سال 1354 به ایران بازگشت.
عبدالرضا از جمله نیروهای انقلابی نیروی هوایی بود که رژیم سابق دستور دستگیری وی را صادر کرد. ولی موفق به دستگیریش نشد چون او خدمت را ترک و از حضور در محل خدمت خودداری کرد. پس از پیروزی انقلاب به ندای رهبر لبیک گفت و به پایگاه بازگشت و مشغول خدمت شد.
با حمله ارتش بعث عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران، وی مصمم شد تا با حضور فعال در پروازها، به مقابله با دژخیمان مهاجم بپردازد و در طول مدت خدمتش که بیش از 70 سورتی بر فراز آسمان بغداد و سایر شهرهای عراق در پرونده‌اش ثبت شد، بارها مورد اصابت گلوله‌های ضد هوایی ارتش بعثی قرار گرفت ولی هربار توانست هواپیمای خود را با وجود نقص فنی روی باند فرود بیاورد و به‌همین خاطر مورد تشویق متعدد قرار گرفت.
عبدالرضا در یکی از مأموریت‌هاش که برای پخش اعلامیه بر فراز این شهر به پرواز در آمده بود پس از بازگشت می گفت: «اگر به‌جای اعلامیه، بمباران می‌کردیم، می‌توانستیم تا خاک اُردن بمباران کنیم».
هم‌چنین وی در خاطره‌ای دیگر گفت: « یک‌بار برای زدن پلی در نزدیک شهر بغداد رفتیم، مشاهده کردیم که اتوبوسی در روی آن پل در حرکت است، با وجود نیروهای ضد هوایی و موشک دشمن، خطر را به‌جان خریدیم و گشتی زدیم. به حرم امام حسین (علیه السلام) عرض سلام و ادب کردیم تا اتوبوس از روی پل عبور کند و پس از آن به انجام عملیات پرداختیم و پُل را زدیم».
عبدالرضا در روز نوزدهم دی‌ماه سال 1359 هنگامی‌که تازه از مأموریت جنوب برگشته بود و مشغول صرف نهار در باشگاه افسران پایگاه شهید نوژه همدان بود، یکی از دوستان و هم‌رزمانش می‌گوید، بچه‌ام مریض است و نوبت پرواز دارم وی که هنوز نهارش را تمام نکرده بود از جایش بلند می‌شود و به‌جای خلبان هم‌رزمش به مأموریت می‌رود. آن‌ روز اهواز شدیداً مورد حمله عراقی‌ها قرار گرفته بود.
، با سمت معاون اسکاتران ه شهادت می رسد.

تربت پاک او در گلزار شهدای اشترینان زادگاهش زیارتگاه خیل عظیم امت حرب الله است

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 508.

برای پیروزی اسلام از امامان کمک می‌خواهم

شهید خلبان « عبدالرضا کوپال » هرگاه به عراق می‌رفت برای احترام بالای مرقد امامان دوری می زنم و از آنان برای پیروزی اسلام کمک می‌خواهم.

خلبان شهید « عبدالرضا کوپال » سال 1331 در شهرستان « اشترینان » متولد شد. وی دوران ابتدایی را در این شهرستان سپری کرد و برای ادامه تحصیل به « بروجرد » رفت.

شهید کوپال در خانواده ای متدین، پرهیزکار و کشاورز پرورش یافته بود، او بسیار توانا و مصمم بود، از همان کودکی شوق پرواز درسرش بود و در بازی ها و کارهای دستی که می ساخت آن را بخوبی نشان می داد.

با اتمام تحصیل دبیرستان در رشته خلبانی پذیرفته شد و به ادامه تحصیل پرداخت.

وی در سال 1354 بعد از دوسال دوره عملی از امریکا بازگشت. با آغاز انقلاب نیروی هوایی ارتش در کنار امام خمینی (ره) بود و شهید نیز با ارادتی که به اسلام و امام داشت جز نیروهایی بود که برای بیعت با امام راحل به حضور ایشان رسیدند.

با آغاز جنگ او بارها به مواضع دشمن حمله کرد و یک بار هم هواپیمایش مورد اصابت قرار گرفت که توانست با وجود نقص فنی آنرا به پایگاه برگرداند.

از امامان برای پیروزی اسلام کمک می خواهم

او هرگاه از رزم سخن می گفت آنچنان با حرات و غرور رزم رزمندگان اسلام و نیروی هوایی را تعریف می کرد که هر شنونده ای به شوق می آمد تا در کنار رزمندگان اسلام بجنگد.

به مستمندان و آنهایی که نیاز به کمک داشتند کمک می کرد و در پایگاه و منطقه کبودرآهنگ او را به عنوان فردی خیر می شناختند.

خاطره شهید عبدالرضا کوپال به نقل از برادر شهید

روزی جلوی در پایگاه زنی به او مراجعه می کند. در حالی که جگر گوسفندی را در دست داشت می گوید شما باید قوت داشته باشید که با دشمن بجنگید و باید این جگر را بگیرید و بخورید.

این عمل زن او را تحت تاثیر قرار داده بود، می گفت این زن همه آن چیزی را که داشته بود و خود به آن نیازمند بود به من هدیه داد، چطور می شود از اینچنین مردم قدر شناسی حمایت نکرد و من هر آنچه که دارم را برای این مردم فدا می کنم.

از امامان برای پیروزی اسلام کمک می خواهم

 

خاطرات شهید

در ماموریت هایی که به کشور عراق داشتم یکبار که قرار بود پُلی را بزنم دیدم اتوبوسی روی پل است، با اینکه زمان نداشتم شلیلک نکردم « دوری زدم تا اتوبوس که احتمالا پر از مسافر بود رد شود و بعد پُل را منهدم کردم ».

می گفت هرگاه به عراق می روم برای احترام بالای مرقد امامان دوری می زنم و از آنان برای پیروزی اسلام کمک می خواهم.

خاطره ای به نقل از مادر شهید

شبی که قرار بود عبدالرضا فردای آن روز برای آخرین بار عازم جبهه شود مهمانی با هزینه خودش ترتیب داد و دوستان و آشنایانش را دعوت کرد. در خلال مهمانی پسر خاله هایش به او می گفتند: رضا تو بیکار بودی آمریکا رو با اون همه عشق و صفا ول کردی و اومدی ایران، اونم برای جنگ.

رضا پس از اندکی مکث جواب داد: شما طعم غربت را نچشیده ای سعید جان من وقتی از تلویزیون صحنه شکنجه هم وطنانم را می دیدم و می دیدم که وطنم را ویران می کنند دیگر طاقت نیاوردم و تصمیم گرفتم که به ایران برگردم.

سعید گفت: حالا مثلاٌ اومدی چی شد؟ جنگ تموم شد اگه اونجا می ماندی حداقل برات ارزش قائل بودند. اما این جا نرسیده میری و سوار یه هواپیما درب و داغون می شی و می فرستند جنگ.

رضا دوباره گفت: جنگ تموم نشد اما به نظرت می شه دست روی دست گذاشت و به خون غلتیدن مردم را دید با همین هواپیماهای داغون هم میشه کار هایی کرد که اون جا نمی شه انجام دا‌د. تازه اونوقت ما برای مملکتمان شهید میشیم، همه که مثل تو نیستند، اونایی که غیرت دارن باید از ناموسشان دفاع کنند. اونا کشته میشن برای علاقه اشان نه برای پول و...

خلاصه بعد از کلی بحث به آن ها گفت: حالا بالاخره می فهمید که من اشتباه نکرده ام. مهمان ها رفتند و ما هم مشغول بستن ساک برای او شدیم. او رفت و دیگر برنگشت و به همه آن ها فهماند که در انتخاب این راه اشتباه نکرده است.

من اصلاٌ ندیده بودم که او گریه کند اما آن شب زد زیر گریه و از خانه بیرون رفت. در هنگام تشییع جنازه اش سعید چنان می گریست که دل سنگ را آب می کرد. بعد از آن روز سعید هم به جبهه رفت و او هم بعد از یک سال به فیض عظیم شهادت رسید.

از امامان برای پیروزی اسلام کمک می خواهم

نحوه شهادت

او در مدت هشتاد روزی که در جنگ بود 70 پرواز انجام داد. در آخرین ماموریتی که به پایگاه بر می گردد در ناهار خوری مشغول صرف نهار می شود که یکی از دوستان خلبانش از او می خواهد بجای او به ماموریت برود. شهید ناهار را رها می کند و با اینکه خسته بود بجای دوستش می رود.

و سرانجام در 19 دی ماه 1359 در درگیری هوایی در منطقه جنوب اهواز مورد اصابت موشک دشمن قرار می گیرد و به فیض شهادت نایل می شود.

 

 

 

عکس شهید عبدالرضا کوپال

 

 

 

 

 

 

 


                                                           

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۴ ، ۰۹:۱۷
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۳۰ مهر ۱۴۰۴، ۱۱:۴۶ ق.ظ

شجریان علی صفر فرزند علیرضا

نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شهید علی صفر شجریان

 

شهید علی صفر شجریان

نام : علی صفر

نام خانوادگی : شجریان

نام پدر : علیرضا

نام مادر : گشسب بانو

تاریخ تولد : 1341/01/03

محل تولد : بروجرد

سن هنگام شهادت : 26 سال

وظیفه/کادر : کادر

سازمان : نزاجا

تاریخ شهادت : 1367/04/31

محل شهادت : قصر شیرین

آرامگاه : گلزار بهشت شهدا بروجرد (فاز 2 )

کد ایثارگری : 6711089

زندگینامه

سوم فروردین 1341 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علیرضا، کارگر بود و مادرش گشسب بانو نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سال 1360 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد.

به عنوان استوار دوم ارتش در جبهه حضور یافت. سی و یکم تیر 1367 ، با سمت راننده تانک در قصرشیرین توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به گردن، شهید شد. تربت پاک او در فاز دو گلزار بهشت شهدای زادگاهش بروجرد واقع است.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 360.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۴ ، ۱۱:۴۶
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۳۰ مهر ۱۴۰۴، ۱۱:۳۷ ق.ظ

کمان کش محمدابراهیم فرزند حسن رضا

شهید محمدابراهیم کمان کش

شـهـیـد نـیـروی زمـیـنـی ارتـش

 

شهید محمدابراهیم کمان کش

نام : محمدابراهیم

نام خانوادگی : کمان کش

نام پدر : حسن رضا

نام مادر : فرنگ

تاریخ تولد : 1347/06/02

محل تولد : بروجرد

سن هنگام شهادت : 19 سال

وظیفه/کادر : وظیفه

سازمان : نزاجا

تاریخ شهادت : 1367/04/30

محل شهادت : پیرانشهر

آرامگاه : گلزار شهدای روستای دهنو بروجرد

کد ایثارگری : ۶۷۱۶۵۷۲

زندگینامه

دوم شهریور 1347 ، در روستای دهنو از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حسن رضا، کشاورز بود و مادرش فرنگ نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند.

به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سی ام تیر 1367 ، در پیرانشهر توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شکم، شهید شد. تربت پاک وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 507.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۴ ، ۱۱:۳۷
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۴، ۱۰:۱۷ ق.ظ

کماسی اسمعیل فرزند محمدباقر

نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شـهـیـد اسمعیل کماسی

عکس شهید اسمعیل کماسی

 

شـهـیـد اسمعیل کماسی

نام : اسمعیل

نام خانوادگی : کماسی

نام پدر : محمدباقر

نام مادر : نرگس

سن هنگام شهادت : 39 سال

تاریخ تولد : 1321/08/07

محل تولد : بروجرد

وظیفه/کادر : کادر

سازمان : نزاجا

تاریخ شهادت : 1361/01/06

مـحل شهادت : شوش

عملیات : فتح المبین

آرامگاه : گلزار بهشت شهدا بروجرد

کد ایثارگری : 6125363

زندگینامه

هفتم آبان 1321 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمدباقر، کشاورز بود و مادرش نرگس نام داشت. تا پایان دوره کاردانی درس خواند. سال 1345 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و سه دختر شد.

به عنوان سروان ارتش در جبهه حضور یافت. ششم فروردین 1361 ، با سمت مسئول عقیدتی سیاسی در دشت عباس توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای زادگاهش بروجرد  قرار دارد. برادرش موسی کماسی نیز شهید شده است.

منبع:
ـــ  فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 505.

در مراسم تشییع

هنگامی که روی پدر را کنار زدند تا دنیاییان بار دیگر چهره اش را به تماشا نشینند، محسن با سیمایی مردانه و مصمم بر بالای سر پدر آمد و با احترام خم شد، گونه ی پدر را بوسید و با صدای آرام و معصومانه با گفتن «پدرجان! شهادتت مبارک» آخرین خداحافظی را با پدر کرد. آنچه بر عظمت این صحنه می افزود، سن محسن بود، پسری 12 ساله که این گونه روح خویش را به نمایش گذارد. او یقیناً از پدر آموخته بود این گونه زیستن و ایستادن را و تو گویی پدر در کنار پسر زنده و حاضر ایستاده است.
سروان اسماعیل کماسی عقیدتی سیاسی تیپ زرهی دزفول که عمری را به مبارزه با رژیم شاه گذرانده بود سرانجام در دشت عباس خون پاک خود را در راه آرمان مقدسش بر زمین ریخت و همان طور که در وصیت نامه اش نوشته است جان شیرین را در راه دوست فدا کرد.
روحش شاد و یادش گرامی باد

 

وصیتنامه شهید اسمعیل کماسی

پدر در وصیت و سفارش خویش این گونه نوشته بود:
مرگ روزی به سراغ ما خواهد آمد، چه بهتر که این مرگ در جبهه ی جنگ و در حال مبارزه ی حق بر علیه باطل باشد. چه گوارا است که جان شیرین در راه دوست فدا شود. همان دوستی که از رگ گردن به ما نزدیکتر است. چه بهتر که این مرگ در پیشگاه ملتی باشد که به جرم پیروی از قرآن، این کتاب نجات بخش انسان ها، مورد هجوم ابرقدرت ها، جنایتکاران جهان، سرسپردگان و مزدوران آنها قرار گرفته است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۴ ، ۱۰:۱۷
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
آخرین مطالب
.: وبلاگ شهدای بروجرد :.