شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

| خانه | پایین صفحه | بلاگ بیان | چی میل | تماس با ما | گردو
شهدای شاخص بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


شهدای فرهنگی بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


آمار وبلاگ
-----------------


آخرین مطالب

پیوند ها

ابزار

جانم فدای رهبر
 جانم فدای رهبر اين هشيارى، موقع‌سنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصيت برجسته و مهمى است كه بايد ملت ما در همه‌ى موارد متوجه باشند؛ آنجایى كه دشمنى و توطئه‌ى دشمن حس مي شود، به صورت لحظه‌اى بايد همه حساسيت نشان بدهند. (امام خامنه ای)

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم فدایی ولایتم

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگر دار تر از صد مَردیم
هر زمان یاد خمینی به سر افتد ما را
دور سیّد علی خامنه ای می گردیم

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم


پیام های روزانه
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)



این معامله با خدای متعال است؛
شهید جان خودش را داده است ،
و رضای الهی را ،
که بالاترین ارزشهای عالم وجود است ؛
کسب کرده است .
در همه‌ی ادیان الهی ؛
فداکاری در راه خدا ،
جان دادن در راه خدا ،
این ارزش والا را دارد .

مقام عظمای ولایت
1402/05/22

ایران حسین علیه السلام ،
پیروز است


نیازهای روزانه

مخـاطب محـترم لطـفاً
برای ورود به هر یک از بخش های ذیل ،
بر روی تصویر مربوطه کلیک نمایید
--------------------

 ساعت ، تقویم و مناسبت های امروز
ساعت ، تقویم
و مناسبت های امروز

......................................


اخبار امروز به روایت
روزنامه های صبح و عصر

......................................


گزارش وضعیت آب و هوای بروجرد

......................................


لینک ارگان های مهم دولتی




کلمات کلیدی

پیوندهای روزانه

تبلیغات



اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

فهرست شهدای والامقام شهرستان بروجرد
شهدای ثبت شده در وبلاگ ( به ترتیب حروف الفبا )
مخـاطب محـترم لطـفاً برای دسترسی به اطلاعات شهدا
بر روی هریک از حروف الفبا و یا نماد عملیات ها کلیک نمایید










چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۴، ۱۱:۲۶ ق.ظ

ولی پوری عظیم فرزند سردار

شهید عظیم ولی پوری

شهید عظیم ولی پوری

نام : عظیم

نام خانوادگی : ولی پوری

نام پدر : سردار

نام مادر : نازاره

تاریخ تولد : 1324/04/28

محل تولد : بروجرد

شغل : راننده پایه یک

تاریخ شهادت : 1364/12/08

محل شهادت : سلیمانیه عراق

آرامگاه : گلزار شهدای گوشه بروجرد ( تک آرامگاه ها )

کد ایثارگری : 6416475

زندگینامه

در روز اول تیر ماه سال 1324 ، در روستای کمره علیا از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش سردار، نگهبان بود و مادرش نازاره نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. راننده کامیون و بسیجی بود. سال 1350 ازدواج کرد و صاحب سه پسر و سه دختر شد.

به عنوان جهادگر در جبهه حضور یافت. در روز هشتم اسفند ماه سال 1364 ، با سمت راننده در سلیمانیه عراق بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. تربت پاک او در قسمت تک آرامگاه های شهدای گلزار شهدای گوشه شهرستان بروجرد واقع است.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 685.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۴ ، ۱۱:۲۶
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۴، ۱۱:۲۳ ق.ظ

ولی پوری بهمن فرزند عزیزالله

شهید بهمن ولی پوری

شهید بهمن ولی پوری

نام : بهمن

نام خانوادگی : ولی پوری

نام پدر : حسن

نام مادر : گلباغی

تاریخ تولد : 1341/02/01

محل تولد : بروجرد

شغل : دانش آموز دوم ابتدایی

مدرسه : شهید فیاض بخش بروجرد

تاریخ شهادت : 1365/10/20

محل شهادت : بروجرد

آرامگاه : گلزار شهدای گوشه بروجرد ( تک آرامگاه ها )

کد ایثارگری : 6539560

زندگینامه

در روز بیست و هشتم شهریور ماه سال 1358 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حسن، کارگر بود و مادرش گلباغی نام داشت. دانش آموز دوم ابتدایی بود.

در روز بیستم دی ماه سال 1365 ، در بمباران هوایی زادگاهش بر اثر اصابت ترکش بمب به شهادت رسید. تربت پاکش در قسمت تک آرامگاه های شهدای گلزار شهدای گوشه شهرستان بروجرد واقع است.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 685.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۴ ، ۱۱:۲۳
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۴۰۴، ۱۱:۴۹ ق.ظ

وکیلی محسن فرزند حسن

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

شهید محسن وکیلی

شهید محسن وکیلی

نام : محسن

نام خانوادگی : وکیلی

نام پدر : هوشنگ

نام مادر : طیبه

تاریخ تولد : 1342/06/30

محل تولد : بروجرد

شغل : پاسدار وظیفه

تاریخ شهادت : 1367/05/09

محل شهادت : ارتفاعات بیزل کرمانشاه

آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان نهاوند

کد ایثارگری : 6720794  

زندگینامه

سی ام شهریور 1345 ، در شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش هوشنگ، کارمند بانک بود و مادرش طیبه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.

به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. نهم مرداد 1367 ، با سمت بهیار در ارتفاعات بیزل کرمانشاه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک وی در گلزار شهدای شهرستان نهاوند واقع است.     

منبع:

ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 684.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۴ ، ۱۱:۴۹
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۴۰۴، ۱۱:۴۰ ق.ظ

وفایی شاهیوند جعفر فرزند محمدعلی

شهید جعفر وفایی شاهی وند

شهید جعفر وفایی شاهیوند

نام : جعفر

نام خانوادگی : وفایی شاهیوند

نام پدر : محمدعلی
نام مادر : نیره

تاریخ تولد : 1330/10/03

محل تولد : بروجرد

شغل : تکنسین برق

تاریخ شهادت : 1359/07/23

محل شهادت : خلیج فارس- رامهرمز

آرامگاه : مفقود الجسد و جاوید الاثر

کد ایثارگری : 5911215

زندگینامه

سوم دی 1330، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمدعلی، کارگر بود و مادرش نیره نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.

تکنسین برق در واحد کشتیرانی بود. بیست و سوم مهر 1359، در حملات موشکی آب های خلیج فارس بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

اثری از پیکرش به دست نیامد. و برای همیشه جاویدالاثر شد.

منبع:

ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 684.

شهید جعفر وفایی شاهیوند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۴ ، ۱۱:۴۰
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۴۰۴، ۱۱:۳۳ ق.ظ

وفایی خسرو فرزند حسن

شهید خسرو وفایی

شهید خسرو وفایی

نام : خسرو

نام خانوادگی: وفایی

نام پدر : حسن

نام مادر : دلشاد

تاریخ تولد : 1328/03/01

محل تولد : بروجرد

شغل : کارگر کارخانه

تاریخ شهادت : 1365/1/29

محل شهادت : شلمچه

آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان قزوین

کد ایثارگری : 6539452

زندگینامه

در روز اول خرداد ماه سال 1328 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حسن(فوت 1335 ) و مادرش دلشاد (فوت 1341 ) نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. سال 1357 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و دو دختر شد.

از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و نهم دی 1365 ، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شکم، شهید شد. تربت پاک او در گلزار شهدای شهرستان قزوین واقع است.

منبع:
ـــ  فرهنگ اعلام شهدا: استان قزوین، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 320.

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۴ ، ۱۱:۳۳
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۴۰۴، ۱۱:۲۶ ق.ظ

ورمزیاری علیمراد فرزند یدالله

نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید علی مراد ورمزیاری

شهید علی مراد ورمزیاری

نام : علی مراد

نام خانوادگی : ورمزیاری

نام پدر : یدالله

نام مادر : تاج آفرین

تاریخ تولد : 1317/07/14

محل تولد : بروجرد

شغل : کادرارتش

درجه : استوار دوم

استان سکونت : قم

شهر سکونت : جعفریه

تاریخ شهادت : 1359/10/19

محل شهادت : آبادان-ماهشهر

آرامگاه : گلزار شهدای شیخان شهرستان قم

کد ایثارگری : 5911187

زندگینامه

شهید مدافع وطن علیمراد ورمزیاری، در روز چهاردهم مهر ماه سال 1317 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش یدالله (فوت 1319 ) کشاورز بود و مادرش تاج آفرین (فوت 1352 ) نام داشت. تا سوم ابتدایی درس خواند. کشاورزی و کارگری می کرد. سال 1340 ازدواج کرد و صاحب سه پسر و چهار دختر شد.

سال‌ها در نیروی انتظامی خالصانه برای کشورش خدمت کرد. عاقبت در روز نوزدهم آذرماه سال 1359 ، در آبادان بر اثر اصابت گلوله به قلب، شهید شد. تربت پاک او در گلزار شهدای شیخان شهرستان قم قرار دارد.

منبع:
ـــ  فرهنگ اعلام شهدا: استان قم، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، صفحه 444.

 

 

در ادامه گفتگو و مصاحبه‌ ای با همسر ایشان خانم کبری یعقوبی :

خدا کریم است

سال 1317 در بروجرد به دنیا آمد. دوساله بود که پدرش فوت کرد. خیلی به مادرش احترام می‌گذاشت. هر جا که می‌رفتیم می‌گفت: « اگر ناراحت نمی‌شوی، مادرم را با خودمان ببریم. » سال 1350 مادرشان به رحمت خدا رفت. بسیار خانواده‌دوست بود. با برادرش ارتباط خوبی داشت. هر وقت برای من چیزی مثلاً پارچه چادری می‌خرید، برای جاری من هم می‌خرید.

از مال دنیا چیزی برای خودش نمی‌خواست. همیشه می‌گفت: « آن‌قدر که دستمان جلوی دیگران دراز نباشد، کافی است. باید قناعت داشته باشیم. » خوش‌اخلاق و مهمان‌نواز بود. اگر امروز اندکی به حقوقش اضافه می‌شد، مهمانی می‌گرفت. وقتی می‌گفتم به فکر آینده هم باش، می‌گفت: « نگران نباش، روزی دست خداست. خدا کریم است. »

چیزی نداشتیم، ولی بااین‌حال، پس‌انداز می‌کردیم و با همین شرایط هفت بچه بزرگ کردیم. طوری زندگی کردیم که محتاج نشویم.

آشنایی

در یک محله زندگی می‌کردیم. چند حیاط باهم فاصله داشتیم. پدر من با مادر ایشان نسبت فامیلی داشتند. یکی از بزرگان در آن روزها واسطه ی امر خیر و ازدواج بود. من 12 سال داشتم و ایشان هم 23 ساله بودند. به روش سنتی و با انتخاب بزرگ‌ترها ازدواج کردیم و الحمدالله 18-19 سال زندگی کردیم. در این مدت هم خاطرات خوش زیادی داریم. چند بار به پابوس امام رضا رفتیم. علاوه بر آن، به خاطر مأموریت‌هایش به شهرهای مختلف می‌رفتیم.

در این مدت هفت فرزند خدا به ما عنایت فرمود. آن‌قدر بچه دوست داشت که با تولد هر بچه، انگار بچه اولش به دنیا آمده است. می‌گفتم: « آن‌قدر ذوق می‌کنی انگار اجاقت کور بوده و حالا روشن‌شده. » می‌گفت: « باید خدا را شاکر باشیم که به‌راحتی و بدون هزینه به ما بچه داده است. بعضی‌ها به‌سختی بچه‌دار می‌شوند. »

جان‌برکف

خودم تا وقتی امام را ندیده بودم، از ایشان شناخت صحیحی نداشتم و تصور می‌کردم که وقتی بیایند، دین و ایمان مردم را خواهد برد؛ از بس برای ما در مورد امام بدگویی کرده بودند؛ اما وقتی آمد، متوجه شدم که چه انسان بزرگی هستند. همسرم حاضر بود جانش را فدای امام کند. وقتی امام به بهشت معصومه آمدند، با اینکه باردار بودم به دیدار ایشان رفتیم. همسرم از شوق دیدار سر از پا نمی‌شناخت و خودش را روی ماشین امام انداخت.

خدمت مداوم

اهل مسجد بود و در بسیج هم فعالیت داشت، بعدها هم در جبهه آموزش می‌داد. وقتی سربازی­ اش تمام شده بود، صحبت از استخدام شد. در آزمون استخدامی شرکت کرد و پذیرفته شد. اوایل در خوزستان در پاسگاه بیات و هویزه مشغول به کار شد. 6 سال آنجا ماندیم. بعد از آن به تهران منتقل شد. مدتی در تهران بودیم و بعد به قم آمدیم و ماندگار شدیم. آرام و قرار نداشت و دائماً در مرز ایران و عراق در حال تردد بود.

بدون پدر

همسرم به وضعیت لباس و خورد و خوراک بچه‌ها خیلی توجه داشت و رسیدگی می‌کرد. همیشه به بچه‌ها توصیه می کرد که درس بخوانند و ایمانشان را قوی کنند. می‌گفت: « هوای بچه‌ها را داشته باش، خوب تربیت شان کن.» می‌گفتم: « چرا این‌طور می‌گویی؟ خودت بدون پدر بزرگ شده ای. نگذار آن‌ها هم مثل شما اذیت شوند. » می‌گفت: «من رنج دنیا را کشیدم، تو را به خدا اگر نیامدم با بچه‌هایم طوری باش که احساس نکنند پدر ندارند. »

وقتی رفت فرزند آخرم یک سال و هفت ماهش بود.

ناقوس جنگ

وقتی ناقوس جنگ به صدا درآمد، ثبت‌نام کرد و داوطلب شد تا از ناموس و کشورش دفاع کند. خیلی‌ها با او مخالفت کردند. حتی خودم به او می‌گفتم عرب‌ها تو را می کشند. می گفت: « نهایتاً من دو تا می کشم بعد کشته می شوم. من کشته شوم بهتر از این است که دشمن وارد خاک کشورم شود و ناموسم به خطر افتد.»

دیدار آخر

سحر بود که راهی محل کار شد. وقت رفتن سفارش بچه‌ها را کرد و گفت: « حواس ات به بدهی آب و برق و ... باشد. » دلم لرزید. سابقه نداشت این‌گونه حرف بزند.

تا شب دل تو دلم نبود. شب، وقتی برگشت نگرانی من کم شد و کمی خیالم راحت شد. هرچند هنوز ته دلم چیزی به‌هم‌ریخته بود. شام خوردیم، کمی استراحت کرد و نصف شب باز راهی شد؛ اما این بار برگشتی در کار نبود.

واقعیت داشت

شهادتش را صحنه به صحنه دیدم. در بیابان سرسبزی که پر از نظامی بود با هم بودم. ناگهان تیری به قلب همسرم خورد. همه ی مأموران پراکنده شدند. خودم خواستم کمک کنم که گفت: « تو نمی‌توانی، تو مراقب بچه‌ها باش. من خودم می‌آیم. فقط یک تیر به قلبم خورده است. »

از خواب پریدم و به برادرم که منزل ما بود، گفتم: « یک نفر شهید شده، یا علی‌مراد یا پسر خواهرم یا کسی دیگر. » برادرم گفت: « نگران نباش، خواب دیده‌ای. » فردا شب خبر شهادتش را آوردند. بعدها که دوستانش نحوه ی شهادتش را گفتند، متوجه شدم که آنچه خواب دیدم واقعیت داشته است.

بازگشت

6 ماه طول کشید تا خودش را آوردند. برای آوردنش خواب دیدم در دل شب زنگ در را به‌شدت می‌زنند. سریع چادرم را سر کردم و در را باز کردم، کسی نبود. داخل کوچه را نگاه کردم. کمی عقب‌تر ایستاده بود. گفتم: « برای خانه خودت اذن ورود می‌گیری؟ »

گفت: « من از شما جدا شدم. باید اذن بگیرم. » بعد هم احوالپرسی کرد و رفت.

بدون اینکه متوجه شود دنبالش رفتم. نزدیک حرم که رسید، ایستاد و به حضرت معصومه (سلام ­الله­ علیها) سلام داد و بعد به طرف مزار شیخان حرکت کرد. به مکانی رسید که الآن قبر ایشان است. برگشت و مرا دید که دنبال او آمده‌ام، گفت اینجا خانه من است و با سر وارد قبر شد. بعد هم سنگ قبری روی قبر افتاد و من فریاد زدم اینجا خانه نیست، اینجا قبراست و از خواب پریدم.

یک قبر

رفیق زیاد داشت. یکی از آن‌ها فتح ­الله اصلانی بود که با هم رفتند و با هم شهید شدند. می‌خواستند با هم یک قبر داشته باشند، اما از آنجایی‌ که حال من بد شد، همسرم با یک روز تأخیر به خاک سپرده شد و در یک قبر دفن نشدند. فاصله آن‌ها یک قبر شد. همسرم شب ۱۹ ماه مبارک رمضان تدفین شد.

وقتی بالای جنازه‌اش حاضر شدم، نورانی شده بود. تمام موهایش پر از خون بود و کمی آفتاب‌سوخته شده بود، اما زیباتر از همیشه بود. 19 دی شهید شد و 19 شهریور به خاک سپرده شد. در این مدت بچه‌ها به‌شدت بی‌تابی کردند تا اینکه جنازه‌اش برگشت.

صبر کن نگران نباش

برگشتم. پشت سرم ایستاده بود. چند روز بود که پریشان بودم و بازهم به‌موقع خودش را رسانده بود. گفت: « همه کارها درست می‌شود، نگران نباش. » مثل قبل از شهادتش که می‌نشستیم و صحبت می‌کردیم و دلم آرام می‌شد، آرام شدم.

هر بار اتفاقی می‌افتاد به خوابم می‌آمد. هر کاری که می‌کردم، مثلاً با بچه‌ها تند می‌شدم در خواب به من تذکر می‌داد.

ـ برای فلان مسئله برو جمکران نذر کن حل می‌شود.

ـ چرا دعوتشان را رد کردی؟

ـ چرا با بچه‌ها تند شدی؟

خلاصه هر صحنه‌ای در روز اتفاق می‌افتاد شب در خواب منتظرش بودم.

وصیت نامه

بسمه تعالی
رفتن من به جبهه ی حق علیه باطل برای شکست دشمن و پیروزی اسلام و در ثانی آرزوی شهادت از خداوند متعال است و مأموریت من داوطلبانه می باشد.

من خود داوطلبانه به این مأموریت رفتم و وصیتم به شما این است مردم را از خودتان ناراضی نکنید , با همسایگان به خوبی رفتار کنید , از رفتن من نگران نباشید چون من در راه دفاع از اسلام کشته می شوم و شهیدان تا ابد زنده‌اند خیال نکنید ما از دنیا رفته‌ایم و پیش شما نیستیم ولی در آن دنیا با امامان همنشین هستیم.

اگر من به درجه شهادت رسیدم نگران نباش , غصه رفتن من را نخور همه ی ما رفتنی هستیم پس چه بهتر که برای دفاع از میهن , دفاع از دین , دفاع از ناموس کشته شویم و جان خود را فدا کنیم. همسرم امیدوارم بچه های مفیدی به جامعه اسلامی تحویل دهی.

شمارا یک به یک به خداوند متعال می سپارم

به امید پیروزی اسلام و شکست هرچه زودتر دشمن.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

 

                 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۴ ، ۱۱:۲۶
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۴۰۴، ۱۱:۱۴ ق.ظ

ورمزیار خداداد فرزند محمدعلی

شهید خداداد ورمزیار

شهید خداداد ورمزیار

نام : خداداد

نام خانوادگی : ورمزیار

نام پدر : محمدعلی

تاریخ تولد : 1345/07/15

محل تولد : بروجرد

شغل : دانش آموز

تاریخ شهادت : 1362/12/03

محل شهادت : تنگه ی چزابه

تاریخ شهادت : 1362/12/03

آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6226544

زندگینامه

دز روز پانزدهم مهر ماه سال 1345 ، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش محمدعلی، کشاورز بود و مادرش خدیجه نام داشت. دانش آموز اول متوسطه در رشته اقتصاد بود.

به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در روز سوم اسفند ماه سال 1362 ، با سمت تک تیرانداز در تنگه چزابه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر او را در زادگاهش به خاک سپردند.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 683.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۴ ، ۱۱:۱۴
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۴۰۴، ۱۱:۰۸ ق.ظ

والانجرد شجاعی رحم خدا فرزند علی رحم

شهید رحم خدا والانجردشجاعی

شهید رحم خدا والانجرد شجاعی

نام : رحم خدا

نام خانوادگی : والانجرد شجاعی

نام پدر : علی رحم

نام مادر : زینب

تاریخ تولد : 1315/07/04

محل تولد : بروجرد

شغل : کارگر

تاریخ شهادت : 1361/02/16

محل شهادت : فکه

آرامگاه : گلزار شهدای گوشه شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6132195

زندگینامه
شهید رحم خدا والانجرد شجاعی چهارم مهر 1315 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علی رحم و مادرش زینب نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. کارگر بود. ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد.

از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. شانزدهم اردیبهشت 1361 ، در فکه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. تربت پاک او در گلزار شهدای گوشه شهرستان بروجرد واقع است.

منبع:

ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 682.

                                

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۴ ، ۱۱:۰۸
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۴۰۴، ۱۱:۰۲ ق.ظ

نیک نژاد عبدالمجید فرزند غلام عباس

نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شهید عبدالمجید نیک نژاد

 

شهید عبدالمجید نیک نژاد

نام : عبدالمجید

نام خانوادگی : نیک نژاد

نام پدر : غلام عباس

نام مادر : عفت

تاریخ تولد : 1339/05/28

محل تولد : بروجرد

سن هنگام شهادت : 20 سال

وظیفه/کادر : وظیفه

سازمان : نزاجا

تاریخ شهادت : 1359/07/07

محل شهادت : دشت عباس

آرامگاه : گلزار بهشت شهدا بروجرد ( تک مزارها )

کد ایثارگری : 5911127

زندگینامه

در روز بیست و هشتم مرداد ماه سال 1339، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش غلامعباس و مادرش عفت نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. شاگرد مغازه بود.

به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. در روز هفتم مهر ماه سال 1359، با سمت دیده‌بان در دشت عباس توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدا بروجرد ( تک مزارها ) واقع است.

منبع:

ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 682.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۴ ، ۱۱:۰۲
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۴۰۴، ۱۰:۵۷ ق.ظ

نیکوبخت پاپی حسین فرزند علی حسین

شهید پاپی حسین نیکوبخت

 

 

شهید پاپی حسین نیکوبخت

نام : پاپی حسین

نام خانوادگی : نیکوبخت

نام پدر : علی حسین

نام مادر : فاطمه

تاریخ تولد : 1337/08/22

محل تولد : بروجرد

تاریخ شهادت : 1381/05/12

محل مجروحیت : مجروحیت شیمیایی در منطقه ی شیخ صالح کردستان در سال 1365

محل شهادت : بیمارستان ساسان تهران هنگام شیمی درمانی در سال 1381

آرامگاه : گلزار شهدای گوشه شهرستان بروجرد

زندگینامه

در روز بیست و دوم آبان ماه سال 1337 ، در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش علی حسین و مادرش فاطمه نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. در جهاد کشاورزی کار می کرد. ثمره ازدواجش یک پسر و سه دختر بود.

شهید « پاپی حسین نیکو بخت »، در سال 1337 در خانواده ای مذهبی در شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. در دوران کودکی و نوجوانی بسیار خوش اخلاق بود. آنگونه که رفتارش زبانزد اقوام و بستگان بود. تا مقطع دوم دبیرستان تحصیلاتش را ادامه داد و بعد از آن وارد بازار کار شد. در برخوردهای اجتماعی فردی مومن بود و با دوستان و همکاران با مهر و محبت و احترام رفتار می‌کرد. همواره اهل منزل و دوستانش را به خواندن قرآن و نماز تشویق می‌کرد و می‌گفت: با خدا باشید که خدا همیشه با شماست. شهید نیکو بخت در روزهای قبل از انقلاب در تظاهرات مردمی و راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد و با توجه به علاقه فراوانی که به ولایت فقیه داشت در صحنه‌های پیروزی انقلاب کنار دیگر همراهانش حضور فعالی داشت.

پس از پیروزی انفلاب ابتدا وارد سپاه شد و چند سالی در آنجا فعالیت نمود بعد از آن وارد سازمان جهاد سازندگی شد و در کنار فعالیت‌های خود همچنان با سپاه همکاری داشت.

در زمان جنگ تحمیلی هنگام اعزام به جبهه و حضور در مناطق عملیاتی، از سنگرسازان بی‌سنگر بود و در آنجا هر کاری را که توانایی انجامش را داشت، با جان و دل قبول می‌کرد و انجام می‌داد به طوری که این رفتار شهید الگوی همرزمانش شده بود.

شهید «پاپی جسین نیکو بخت» در سال 1361 در واحد بسیج سازندگی خدمت می‌کرد و بعد از آن از سوی جهاد به جبهه اعزام شد و به فعالیت‌های خود در خرمشهر و آبادان و بعد در شاخ شمیران و منطقه ی دربندیخان در شیخ صالح پرداخت.

از سوی جهادسازندگی در جبهه حضور یافت. بیشتر فعالیت ایشان در شب ها آن هم جهت ساختن سنگر برای رزمندگان اسلام بود. در روز هفدهم شهریور ماه سال 1365، هنگامی که نیروهای خودی برای انجام عملیات در حال تجهیز شدن بودند، هواپیماهای دشمن بعثی منطقه ی دربندیخان در شیخ صالح را مورد حمله شیمیایی قرار دادند که در اثر آن تعداد زیادی از رزمندگان مجروح شیمیایی شدند. شهید «نیکو بخت» نیز یکی از رزمندگانی بود که از ناحیه پوست، دستگاه تنفسی و چشم جراحات بسیاری برداشت. ابتدا او را به بیمارستان صحرایی منطقه اعزام نمودند و بعد از آن برای مدتی به بیمارستان آبادان انتقال دادند. ولی در طول این مدت آرام نمی‌گرفت و با همان شدت جراحات و مشکلات ناشی از آن مجدداً به صورت داوطلبانه به خط مقدم اعزام می‌شود.

سرانجام وی بعد از 16 سال تحمل درد و رنج از ناحیه سر و چشم و ترکش‌های متعددی که در جای جای بدنش به یادگار مانده بود، در روز دوازدهم مرداد سال 1381 همزمان با ایام سوگواری حضرت فاطمه زهرا( سلام الله علیها )، در بیمارستان ساسان تهران بر اثر عوارض ناشی از مجروحیت، هنگام شیمی درمانی به آرزوی دیرینه خود رسید و به شهادت رسید.

تربت پاک مطهرش در گلزار شهدای گوشه بروجرد واقع است.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 682.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۴ ، ۱۰:۵۷
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
آخرین مطالب
.: وبلاگ شهدای بروجرد :.