شهدای بسیجی :: شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

| خانه | پایین صفحه | بلاگ بیان | چی میل | تماس با ما | گردو
شهدای شاخص بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


شهدای فرهنگی بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


آمار وبلاگ
-----------------


آخرین مطالب

پیوند ها

ابزار

جانم فدای رهبر
 جانم فدای رهبر اين هشيارى، موقع‌سنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصيت برجسته و مهمى است كه بايد ملت ما در همه‌ى موارد متوجه باشند؛ آنجایى كه دشمنى و توطئه‌ى دشمن حس مي شود، به صورت لحظه‌اى بايد همه حساسيت نشان بدهند. (امام خامنه ای)

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم فدایی ولایتم

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگر دار تر از صد مَردیم
هر زمان یاد خمینی به سر افتد ما را
دور سیّد علی خامنه ای می گردیم

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم


پیام های روزانه
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)



این معامله با خدای متعال است؛
شهید جان خودش را داده است ،
و رضای الهی را ،
که بالاترین ارزشهای عالم وجود است ؛
کسب کرده است .
در همه‌ی ادیان الهی ؛
فداکاری در راه خدا ،
جان دادن در راه خدا ،
این ارزش والا را دارد .

مقام عظمای ولایت
1402/05/22

ایران حسین علیه السلام ،
پیروز است


نیازهای روزانه

مخـاطب محـترم لطـفاً
برای ورود به هر یک از بخش های ذیل ،
بر روی تصویر مربوطه کلیک نمایید
--------------------

 ساعت ، تقویم و مناسبت های امروز
ساعت ، تقویم
و مناسبت های امروز

......................................


اخبار امروز به روایت
روزنامه های صبح و عصر

......................................


گزارش وضعیت آب و هوای بروجرد

......................................


لینک ارگان های مهم دولتی




کلمات کلیدی

پیوندهای روزانه

تبلیغات



اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

فهرست شهدای والامقام شهرستان بروجرد
شهدای ثبت شده در وبلاگ ( به ترتیب حروف الفبا )
مخـاطب محـترم لطـفاً برای دسترسی به اطلاعات شهدا
بر روی هریک از حروف الفبا و یا نماد عملیات ها کلیک نمایید










۳۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای بسیجی» ثبت شده است

جمعه, ۱ شهریور ۱۴۰۴، ۰۹:۵۸ ق.ظ

حیدری احمد فرزند غلامعباس

شهید احمد حیدری

 

شهید احمد حیدری

نام : احمد

نام خانوادگی : حیدری

نام پدر : غلامعباس

نام مادر : اشرف

تاریخ تولد : 1342/06/01

محل تولد : بروجرد

شغل : بسیجی

تاریخ شهادت : 1361/11/18

محل شهادت : رقابیه

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6110036

زندگینامه

در روز اول شهریور ماه سال 1342 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش غلامعباس و مادرش اشرف نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند.

از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. در روز هجدهم بهمن ماه سال 1361 ، در رقابیه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای بروجرد قطعه شهدا ردیف : 23 شماره : 8 واقع است.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 205.

 

شهید احمد حیدری


         

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۴ ، ۰۹:۵۸
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ۰۴:۲۸ ب.ظ

حسینی‌نسب سیدعباس فرزند سید محمود

شهید سیدعباس حسینی‌نسب (گودرزی )

شهید سیدعباس حسینی‌نسب ( گودرزی )

 

نام : سید عباس

نام خانوادگی : حسینی نسب ( گودرزی )

نام پدر : سید محمود

تاریخ تولد : 1333/09/20

محل تولد : آبادان

شغل : کارمند

تاریخ شهادت : 1361/01/02

محل شهادت : شوش دانیال

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6126086

زندگینامه

سید عباس حسینی نسب(گودرزی) در روز بیستم آذر ماه سال 1333 ، در شهرستان آبادان به دنیا آمد. پدرش سیدمحمود، کارگر شرکت نفت بود و مادرش کبرا نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. مکانیک بود. سال 1357 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت.

در روز دوم فروردین ماه سال 1361 ، با سمت بی سیم چی در شوش بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

دو برادر دیگرش سیدحسن حسینی نسب(گودرزی) و سیدعلی حسینی نسب(گودرزی) نیز به فیض عظمای شهادت رسیده اند

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 525.
                                                        

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۴ ، ۱۶:۲۸
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ۰۴:۲۵ ب.ظ

حسینی نسب سیدحسن فرزند سید محمود

شهید سیدحسن حسینی نسب ( گودرزی )

 

 

شهید سیدحسن حسینی نسب ( گودرزی )

نام : سید حسن

نام خانوادگی : حسینی نسب ( گودرزی )

نام پدر : سید محمود

نام مادر : کبرا

تاریخ تولد : 1337/05/01

محل تولد : بروجرد

تاریخ شهادت : 1360/09/18

محل شهادت : جاده حمیدیه اهواز

آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6011428

 

زندگینامه

شهید سیدحسن حسینی نسب(گودرزی) در روز اول مرداد ماه سال 1337، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش سیدمحمود، کارگر شرکت نفت بود و مادرش کبرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته فنی درس خواند و دیپلم گرفت.

از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. در روز هجدهم آذر ماه سال 1360، در حمیدیه اهواز بر اثر اصابت ترکش به سر و دست، شهید شد. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای زادگاهش بروجرد واقع است.

دو برادر دیگر او سیدعباس حسینی نسب(گودرزی) و سیدعلی حسینی نسب(گودرزی) نیز به فیض عظمای شهادت رسیده اند

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 525.

 

شهید سیدحسن گودرزی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۴ ، ۱۶:۲۵
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ۰۳:۵۷ ب.ظ

حسینی ناصر فرزند ولی

شهید ناصر حسینی

شهید ناصر حسینی

نام : ناصر

نام خانوادگی : حسینی

نام پدر : ولی

نام مادر : سکینه

تاریخ تولد : 1346/01/01

محل تولد : بروجرد

شغل : دانش آموز

تحصیلات : دیپلم

تاریخ شهادت : 1362/12/03

محل شهادت : چزابه

نام گلزار : گلزار شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6207849

زندگینامه

یکم فروردین 1346 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش ولی، کارگر بود و مادرش سکینه نام داشت.دانش آموز دوم راهنمایی بود.
به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.سی ام اسفند 1362 ، با سمت تک تیرانداز در تنگه چزابه به شهادت رسید.پیکر وی مدت ها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص در زادگاهش به خاک سپرده شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۴ ، ۱۵:۵۷
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ۰۳:۳۶ ب.ظ

حسینی سیدمحمد فرزند سید احمد

شهید سید محمد حسینی

شهید سید محمد حسینی

 

 

نام : سید محمد

نام خانوادگی : حسینی

فرزند : سیداحمد

تاریخ تولد : 1346/06/15

محل تولد : بروجرد

شغل : دانش آموز

تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۰۳

محل شهادت : تنگه چزابه

اخرین مدرک تحصیلی : سوم راهنمایی

محل دفن : بروجرد

کد ایثارگری : 6207830

 

 

زندگینامه

پانزدهم شهریور ۱۳۴۶، در روستای دهگاه تابعه شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش سیداحمد، در آموزش و پرورش کار می کرد و مادرش اشرف نام داشت.

دانش آموز اول متوسطه در رشته انسانی بود.

سوم اسفند ۱۳۶۲، به عنوان بسیجی در تنگه چزابه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در شهرستان زادگاهش واقع است.

 

وصیت نامه

پیام من به مردم شهید پرور و مسلمان ایران اسلامی این است که جبهه ها را تویت کنند و سنگر های دفاع از اسلام را هرگز خالی نگذارند به همین گونه که جبهه ها را نگهداری می کنند . با ایمان به خدا و در راه خدا بکوشید تا هم جنگ حق علیه باطل پیروز شوند و هم در جبهه اقتصادی در جنگ با مشکلات پیروز گردند.

شهید سید محمد حسینی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۴ ، ۱۵:۳۶
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ۰۳:۲۰ ب.ظ

حسینی سید سعید فرزند عین الله

شهید سید سعید حسینی

شهید سید سعید حسینی

 

 

نام :‌ سید سعید

نام خانوادگی : حسینی

نام پدر : عین الله

نام مادر : منیره

تاریخ تولد : 1346/06/25

محل تولد : بروجرد

رسته : بسیجی

تاریخ شهادت : 1367/01/14

محل شهادت : حلبچه

نام گلزار : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6706090

 

زندگینامه

در روز بیست و پنجم شهریور ماه سال 1356، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش عین‌الله، ارتشی بود و مادرش منیره نام داشت. تا پایان دوره متوسطه و در رشته علوم تجربی درس خواند و دیپلم گرفت.

به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در روز چهاردهم فروردین ماه  سال 1367، با سمت تک تیرانداز در حلبچه عراق بر اثر اصابت ترکش به گردن، شهید شد. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای بروجرد واقع است.

 

خاطره ای از یکی از همرزمان شهید

سال 1362 بود که من جانشین گردان ضدزره شدم.گروهی از بچه های بسیجی اعزامی از شهرستان بروجرد به گردان ما اعزام شدند.غالب این عده در بروجرد در مسجد سجاد(ع)گرد هم آمده و تربیت دینی و معنوی شده بودند.عده ای از آنها واقعا نخبه بودند.از آن پس این عده مرتب به جبهه می آمدند ومی رفتند.

در اولین اعزام به وساطت شهرام دشتی،از میان نیروی های اعزامی لرستان،هشت نفر از بچه های بسیجی بروجرد به گردان من پیوستند.نام این عده عبارت بودند از:احمد گودرزیانی،علی زراسوند،ناصر موسیوند،منوچهر موسیوند،مسعود ماکنانی،رضا حسن زاده،امیرفاضل و سیدسعید حسینی.

امیرفاضل در عملیات والفجر8 و فتح فاو به شهادت رسید.علی زراسوند در عملیات مهران از ناحیه ی دو پا و یک چشم جانباز شد.مسعود ماکنانی و ناصر موسیوند هم شهید شدند.رضا حسن زاده نیز یک چشمش را از دست داد و هم اکنون متخصص نوزادان و کودکان است.سیدسعید حسینی نیز در حوالی حلبچه به شهادت رسید.

سیدسعید وقتی به ما پیوست بچه کم سن و سالی بود.خوش سیما،متقی دارای اخلاق و سلوکی ویژه بود.((سید)) هم بود و این امر بر معنویت او می افزود.اهل تعبد و تهجد بود و در رفتارش وقار خاصی دیده میشد.

من فرمانده او بودم و از نیروهای من به شمار می رفت.رفتارش چنان بود که پس از مدتی معنویت او مرا به سویش جلب کرد.هرگاه خلوتی گیر می آورد به نماز یا دعا می پرداخت و با خدا راز و نیاز می کرد.در خود دوستی و حتی عشق غریبی به سید احساس می کردم.اما هرگز این حس را ابراز نکردم.او بسیار تودار بود و تا زنده بود معنویت بالای سید خیلی به من نیرو می داد.

سیدسعید در عملیات بدر،والفجر (8)،کربلای (5) و سرانجام والفجر(10) با من بود و در کنار هم می جنگیدیم.پنج سال متناوباً به جبهه می آمد و بر می گشت.باهوش و نخبه بود.طوری که در مسابقات حفظ حدیث یگان اول شد و به عنوان جایزه به دیدار حضرت امام(ره) رفت.جایزه ی بزرگی که نصیب کمتر کسی از نیروهای بسیج و سپاه می شد. عجیب که هرگز حاضر نشد جزییات این دیدار را شرح دهد و هرگاه در این باره از او می پرسیدم، به نحوی طفره می رفت.

در عملیات والفجر 10،سیدسعید در همه ی مراحل همراه من بود.برایم یقین حاصل شده بود که به زودی شهید خواهد شد.بوی شهادت می داد.از این رو لحظه لحظه با او بودن را غنیمت می شمردم ودر یکی از شب هایی که در حوالی حلبچه مستقر بودیم،خوابی دیدم.صبح که بیدار شدم حال دیگری داشتم.با روزهای قبل فرق داشتم.از حال خود متعجب شدم.چیزهای غریبی می دیدم که تا آن روز متوجه آن ها نشده بودم. دقایقی قدم زدم اما تغییری نکردم. کمی که خودکاوی کردم ناگهان راز تغییر حالتم را کشف کردم. با خود گفتم:

کاظم!خودش است.این علائم رفتن است!رفتن از این جهان.

برایم یقین شد که شهید خواهم شد. به همین زودی خودم را « شهید » دیدم.تجربه ی منحصر به فرد و جالبی بود.در این وقت که به من خبر دادند،در ناحیه خرمال تانک های دشمن ظاهر شده و شروع به تحرکاتی کرده اند.با خودم گفتم:

ها...این هم وسیله شهادت.بالآخره موعدش رسید...اما چقدر دیر...

دست به کار شدم و عده ای را برای رفتن به خرمال انتخاب کردم که عبارت بودند از : نوروز عباسیان،منصور عرب پور و سید سعید حسینی.

با خودم چهار نفر شدیم.با یک خودرو لندکروز،که روی آن موشک تاو نصب بود و یک دستگاه موتورسیکلت به طرف خط حرکت کردیم.فاصله حلبچه تا خرمال را طی کردیم. من در حال خودم بودم و خودم را شهیدی می دیدم که به طرف شهادت پیش می رود.به نزدیکی خرمال که رسیدیم .

با خودم گفت: نیازی نیست همه نیروها را با خودم ببرم.

بگذار اول منطقه شناسایی کنم. بعد بچه ها را بیاورم.

بعد از ظهر روز نیمه شعبان بود. روزی که جان می داد برای شهادت به بچه ها گفتم: شما اینجا باشید تا من بروم شناسایی ببینم چه خبر است؟

باید در سمت راست دو کیلومتری می رفتم.

تنهایی با موتور رفتم به طرف دشمن.

غروب بود و آفتاب رو به رو بود و دید را مشکل می کرد. با دوربین شروع کردم اطراف را شناسایی کردن. فاصله ام با بچه ها حدود 200 الی 300 متر بود. تانک های دشمن در حال تردد بودند و این امر قابل مشاهده بود. در این حین صدای منصور عرب پور را شناختم که نزدیکم

گفت: کاظم. سعید!

ناگهان دلم فروریخت و در کمتر از یک ثانیه یا کمتر همه چیز تغییر کرد.

چه فکر می کردم،چه شد!

همه چیز را فهمیدم.

پس سیدسعید حسینی زودتر از من رفت.

هنوز نوبت به من نرسیده بود.

حدسم درست بود،

بالآخره سید شهید شد.

به اتفاق عرب پور،به طرف بچه ها حرکت کردم. فاصله را نمی دانم با چه سرعت و حالتی طی کردم. سراسیمه خودم را به محل استقرار قبضه رساندم. دیدم سیدسعید روی زمین افتاده و جوی کوچکی از خون در کنار او روان است. دو نفر از بچه بالای سر سید ایستاده بودند و گریه می کردند.

در آن بی اختیاری و سرگشتگی نمی دانم چه شد که دوربین را درآوردم و از پیکر بی جان و غرق خون سیدسعید عکس انداختم.

وقتی دقت کردم دیدم ترکش به سرش خورده و هنوز خون تازه از سرش روان است.

کنار سعید نشستم و بغضم ترکید.

چه حالی بر من گذشت،

هرگز قابل شرح و توصیف نیست.

آمبولانس آمد و پیکر سعید را به مقرمان، در فاصله ی 20 کیلومتری بردیم.

بچه ها دور آمبولانس جمع شدند و شروع کردند به عزاداری.

پس از چند دقیقه جسد را برای حمل به سردخانه بردند.

من ماندم و ماتم مرگ و فقدان سید سعید.

حالم بسیار بد بود.

طوری که فرماندهان گردان متوجه وخامت حالم شدند و دستور دادند به عقب بازگردم.

گفتند : برو عقب. صلاح نیست در خط باشی.

شبانه تا سه راهی پاوه رفتیم.

در آنجا مقری بود که به آن (( یخچال )) می گفتند. دور تا دور آن کوه بود. هوای سردی داشت.

قبل از اعزام نیز ما در یخچال بودیم.

در آنجا گفتم کوله پشتی سید را برایم آوردند. بغض کرده کوله پشتی را باز کردم.

همه چیز بوی سیدسعید را می داد.

در کوله پشتی دست نوشته ای یافتم.

دیدم وصیتنامه اش است.

آن را باز کردم و خواندم.

وصیتنامه یک صفحه بود، اما شاید یک ساعت خواندن آن طول کشید.

پرده ای از اشک چشمانم را پوشانده بود و درد مرموزی در گلویم احساس می کردم.

انگار تخم مرغ درسته ای در گلویم گیر کرده باشد و شاید هم قلوه سنگی! وقتی وصیتنامه را خواندم احساس کردم قبلا آنرا از جای دیگری شنیده ام.کمی که به ذهنم فشار آوردم،

یادم آمد که سیدسعید در سال 1362 سر صبحگاه همین متن را خوانده است.

آن را به عنوان وصیتنامه یک شهید خواند و هرگز تا مرگش ندانستم آن را خودش نوشته و وصیتنامه خودش است.

روحش شاد و یادش گرامی

 

 

 

 

             

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۴ ، ۱۵:۲۰
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۰۷ ب.ظ

حسینی روزبهانی سیدمحسن فرزند سیدنقی

شهید سید محسن حسینی روزبهانی

 

شهید سید محسن حسینی روزبهانی

نام : سید محسن

نام خانوادگی : حسینی روزبهانی

نام پدر : سید نقی

نام مادر : سیده عفت

تاریخ تولد : 1347/01/01

محل تولد : بروجرد

شغل : بسیجی

تاریخ شهادت : 1371/09/01

محل شهادت : بیمارستان ساسان

آرامگاه  : گلزار بهشت زهرا (سلام الله علیها )تهران

کد ایثارگری: ۷۱۰۰۲۵۷

 

زندگینامه

یکم فروردین ۱۳۴۷، در شهر اشترینان از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش سیدنقی، کشاورز بود و مادرش سیده عفت نام داشت. دانش آموز دوم راهنمایی بود.

به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و در تنگه ی چزابه بر اثر بمباران شیمیایی مجروح شد.

یکم آذر ۱۳۷۱، در بیمارستان ساسان تهران بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسید. تربت پاکش در گلزار بهشت زهرا (سلام الله علیها )تهران واقع است.

شهید سید محسن حسینی روزبهانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۴ ، ۲۲:۰۷
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۴۶ ب.ظ

حسینی احمد فرزند شکرالله

شهید احمد حسینی

 

شهید احمد حسینی

 

نام : احمد

نام خانوادگی : حسینی

نام پدر : شکرالله

نام مادر : عزت

تاریخ تولد : 1344/03/31

محل تولد : بروجرد

تاریخ شهادت : 1365/05/22

محل شهادت : فاو عراق

شغل : دانشجو

دانشگاه : صنعتی اصفهان

رشته تحصیلی : مهندسی برق

مدرک تحصیلی : کارشناسی

کد ایثارگری : 6511428

 

 

زندگینامه

شهید در خرداد سال 1344 در شهرستان بروجرد در خانواده ای با ایمان و متقی و روحانی به دنیا آمدند . پدرش شکرالله، روحانی بود و مادرش عزت نام داشت.

او در کودکی فردی بسیار مودب و خوش برخورد بود و همیشه با آن سن کم سعی می کرد که حتی هم سن و سالانش را ارشاد نماید و در سال 1350 وارد دوره ابتدایی شد و دانش آموز موفق و شاخص دبستان بود.

دوره راهنمایی را نیز با موفقیت گذراند و در سال 58 در دبیرسـتان علامه بحـرالعـلوم بروجرد به تحصـیل در رشـته ی ریاضی ادامه داد . در این زمان او علاوه بر درس در سـپاه پاسـداران به عنوان جوان ترین فرد لباس مقـدس سـربازی را به تن کرد .

او در سال 1362 با کسب رتبه 155 در کشور موفق شد که در رشته مهندسی کنترل برق در دانشگاه صنعتی اصفهان پذیرفته شود .

او از تقوای بالایی برخوردار بود و اخلاق نیکوی او باعث شده بود که در قلب همه آن هایی که او را می شناختند جای گیرد .

او بعد از پیروزی انقلاب مسئولیت های متفاوتی داشت که می توان در این بین به عضویت در حزب جمهوری اسلامی عضویت افتخاری سپاه پاسداران بروجرد مسئولیت سرپرستی انجمن اسلامی دبیرستان بحرالعلوم و نیز انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی و جهاد دانشگاهی اصفهان اشاره کرد.

با آغاز جنگ او در زمینه های فرهنگی و علمی پشتیبانی مالی و حضور در منطقه عملیاتی همواره دستگاه کنترل از راه دور برای تجهیزات نظامی و مهندسی بود .

در طول حیات خود 4 بار به منطقه اعزام گردید که دو بار از آن در زمان دبیرستان و 2 بار در زمان تحصیل در دانشگاه بوده است .

او در روز بیست و دوم مرداد ۱۳۶۵، با سمت مسئول مخابرات لشکر در فاو عراق شرکت کرد و در همین روز ( روز عید قربان ) در همان منطقه ی عملیاتی فاو هنگامی که سرگرم ارتباط تلفنی و تعمیر آن بود بر اثر اصابت ترکش به سر به درجه ی رفیع شهادت نائل گردید .

شهید احمد حسینی

وصیتنامه شهید احمد حسینی
بسم الله الرحمن الرحیم
«انالله و انا الیه راجعون» السلام علیکم و بما صبرتم و نعم عقب الدار

پس از عرض سلام به حضرت حجت و نائب بر حقش حضرت امام و سلام و درود بر تمامى رزمندگان و درود بر تمام خدمتگذاران مخلص این کشور اسلامى و سلام گرم بر خانواده عزیزم و به خصوص خدمت پدر و مادر مهربانم که سال ها برایم زحمت کشیده اند زحمتى که قلم ها و دفترها توان نوشتن و کتابت آن ندارند بر همه خانواده هاى شهدا که با ایثار فرزندان و جگر گوشه های خود را در جبهه ها، براى دفاع از اسلام و مسلمین فرستاده و مى فرستند که دعاى امت اسلام بدرقه راه و رسم آنان باد. ( انشاء الله که خداوند روزى مرا شهادت قرار دهد و آرزومندان را نیز به آرزوى خود برساند ) بعد از چندین سال خاموشى ملت اسلام، فرمانى رسید که امتى مسلمان و متعهد بر علیه ظلم و جور زمان قیام کرد که شاید اسلام عزیزمان مدت ها و حتى قرن ها انتظار چنین قیامى را مى کرد تا خود را به جهانیان بشناساند. در این قیام یکى از صحابه و فرزندان امام حسین (ع) را به رهبرى و امامت این امت یکپارچه برگزینند تا این قیام را به سوى هدف نهایی اش راهنمون گردد. همچنین خداوند اطاعت چنین امامى را بر ما واجب کرد.

( أَطیعُوا اللَّهَ وَأَطیعُوا الرَّسولَ وَ أُولِی الأَمرِ مِنکُم )

امامى که عالم از سیاست و تدبیر و دیانتش انگشت تحیر به دهان گرفته است و دشمنان اسلام به لرزه درآمده و مومنین و دوستانش را نیز به جنبش و قیام وادار کرده است. اینها همه در اثر توجه خاص خداوند براین ملت است تا مسلمین را در دو جهان بلندمرتبه و دشمنان اسلام را در دو عالم خوار و ذلیل و ناتوان گرداند و در این میان سختی ها و ناگواری ها نیز بر هر دو قوم وارد مى کند. تا مقام اهل ایمان در نزد حضرت حق به امتحان معلوم گردد.

(وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا و اَنتُمُ الاَعلَونَ، اِن کُنتُم مُؤمِنینَ . إِن یَمسَسکُم قَرحٌ فَقَد مَسَّ القَومَ قَرحٌ مِثلُهُ ۚ وَتِلکَ الأَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاسِ وَ لِیَعلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنوا وَ یَتَّخِذَ مِنکُم شُهَداءَ ۗ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظّالِمینَ ).

و ما هم پیروى از این فقیه واجب الاطاعه و در راه خدا و براى فتح کربلا (که سالها آرزوى زیارت آن را داشتم) و قدس و کعبه و تمامى سرزمینها و ممالک اسلامى و آزادى تمامى ملتهاى مستضعف جهان و براى گرفتن انتقام خونهاى مطهر شهداى اسلام از صدر تاکنون به جبهه ها رو آوردیم و البته هدفمان در این راه پیروزى است ولکن اگر در این راه به شهادت برسیم منتهاى آرزوى ماست و انشاء الله که خداوند آرزومندان را به به آرزوى خود برساند. نى از تو حیات جلودان مى خواهم نى عیش و تنعم جهان مى خواهم نى کام دل و راحت جهان مى خواهم هر چیز رضاى توست آن مى خواهم وصایاى من نیز همان و فقط وصایاى ائمه اطهار است.

( أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ )

وصیت مى کنم شما را به تقوى و نظم در امورتان و همچنین انجام مستجبات و واجبات و بعد از اینها دعا کردن کردن براى جان و سلامتى امام و ظهور عاجل حضرت ولى عصر امام زمان (عج) را به شما توصیه مى کنم.

و اما مقدار مال ناچیزى که دارم به مخارج دولت نیازمند آن است واریز نمایید و شاید مقدارى نماز و روزه قضا داشته باشم که از شما مى خواهم احتیاطاً به جا آورید و باز هم از شما مى خواهم که از تمام دوستان و اقوام و خواهران و برادران تنى دائیم حلالى بطلبید. و ان‌شاءالله که خداوند به شما صبر و سعادت و توفیق عطا فرماید.

خداوند شهداى ما را با شهداى صدر اسلام محشور فرماید.

حضور حضرت ولى عصر (عج) را نزدیک

و به امام عزیزمان سلامتى و طول عمر

و به خدمتگزاران سیاست و شهامت

و به رزمندگان اسلام سلامتى و پیروزى

و به مجروحین و معلولین ما شفاعت عنایت بفرماید.

 

"اَللَّـهُمَّ اجْعَلْنی مِنْ جُنْدِکَ، فَاِنَّ جُنْدَکَ هُمُ الْغالِبُونَ"

"خدایا مرا از سپاهیانت قرار ده،چرا که همانا تنها سپاه تو پیروز است،"

"وَ اجْعَلْنی مِنْ حِزْبِکَ فَاِنَّ حِزْبَکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ،"

و مرا از حزب خود قرار ده که تنها حزب تو رستگار است

"وَاجْعَلْنی مِنْ اَوْلِیآئِکَ فَاِنَّ اَوْلِیآئَکَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ،

قال الحسین (ع):

« إن کان دین محمّد لم یستقم الّا بقتلی فیا سیوف خذینی »

« اگر دین محمد جز با کشته‌ شدن من پایدار نمی‌ماند، پس ای شمشیرها! مرا دریابید ».

 

شهید احمد حسینی

 


             

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۴ ، ۲۱:۴۶
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۴۲ ب.ظ

حسینی آریا فرزند سیدرحمت الله

شهید سید آریا حسینی

شهید سبد آریا حسینی

 

 

نام : سید آریا

نام خانوادگی : حسینی

نام پدر : سیدرحمت اله

نام مادر : عزت خانم

تاریخ تولد : 1346/08/03

محل تولد : بروجرد

شغل : بسیجی

تاریخ شهادت : 1362/12/04

محل شهادت : تنگه چزابه

آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6207625

 

 

 

 

سوم آبان 1346، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش رحمت‌الله، کارگر بود.

وی چهره متین و دوست داشتنی داشت و با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که توفیق یافت به عنوان پدر شهید جایگاه خود را در عالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند.

مادرش عزت خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید سید آریا پا به عرصه وجود گذاشت.

شهید سید آریا گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت و تحصیل را تا اول متوسطه بیشتر ادامه نداد ، اما تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف به عنوان بسیجی مخلص در کنار همسنگران مجاهد الهی در سپاه اسلام قرار گیرد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید. زندگی عارفانه این شهید عظمی در چهارم اسفند 1362، در تنگه چزابه پایان یافته و به خیل همسنگران شهیدش پیوست و تا ابد برای همیشه جاودانه گردید . تربت پاک  وی در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

شهید  سید آریا حسینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۴ ، ۲۱:۴۲
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۴۴ ب.ظ

حسنوند محمدحسن فرزند غلامحسین

شهید محمدحسن حسنوند

شهید محمدحسن حسنوند

 

 

نام : محمدحسن

نام خانوادگی : حسنوند

نام پدر : غلامحسین

نام مادر : شاهزاده

تاریخ تولد : 1336/05/30

محل تولد : بروجرد

تاریخ شهادت : 1361/03/03

محل شهادت : منطقه جنگی فکه

آرامگاه : گلزار شهدای شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6109049

 

 

زندگینامه

سی ام مرداد 1336، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش غلامحسین، پاسدار بود و مادرش شاهزاده نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.

به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سوم خرداد 1361، با سمت فرمانده گردان در فکه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.
 

شهید محمدحسن حسنوند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۴ ، ۲۰:۴۴
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
آخرین مطالب
.: وبلاگ شهدای بروجرد :.