شهید محسن زالی

شهید محسن زالی
نام : محسن
نام خانوادگی : زالی
نام پدر : محمدکاظم
نام مادر : زرین
تاریخ تولد : 1343/12/13
محل تولد : خرمشهر
شغل : دانش آموز
تاریخ شهادت : 1364/11/28
سن هنگام شهادت : 21 ساله
محل شهادت : فاو والفجر 8
محل گلزار : بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6407552
زندگینامه
سیزدهم اسفند 1343 ، در شهرستان خرمشهر چشم به جهان گشود. پدرش محمدکاظم، کارمند بود و مادرش زرین نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته تجربی درس خواند.
عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم بهمن 1364 ، در اروندرود بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 299.
قسمت هایی از کتاب آخرین شلیک نوشته کاظم فرامرزی :
وقتی دیدم وجود ما نه تنها فایده ای ندارد بلکه ممکن است بر اثر شدت آتش دشمن تلفاتی هم وارد آید ترجیح دادم از آن محور عقب نشینی کنم.در این فاصله یکی از بهترین دوستانم،به نام محسن زالی اهل خرمشهر ساکن بروجرد بر اثر اصابت ترکش شهید شد.
محسن را مدت ها بود که می شناختم. فردی بسیار خوش مشرب بود و شناخت دینی و مذهبی خوبی داشت. از آن کسانی بود که در انسان میل دوستی با او تقویت می شد. شهادتش برایم تلخ و دردآور بود.
نحوه شهادت هم چنین بود:
ما در ستونی شامل چهار خودرو در حال حرکت بودیم.همراهمان کلی مهمات هم بود.در جلو قرار داشتم دشمن متوجه ما شد و ستون را زیر آتش توپخانه و خمپاره قرار داد اما ما بی اعتنا به رفتن ادامه دادیم. یک وقت متوجه شدم که ستون پشت سرم نیست.نگران شدم و دور زدم و به عقب برگشتم. دیدم خودروها توقف کرده اند و نفرات پیاده شده اند و حالت خاصی دارند. وقتی نزدیک شدم دیدم محسن روی زمین افتاده و به شهادت رسیده است. کنار جسد غرق در خونش زانو زدم و نگاهش کردم.خمپاره قسمتی از سرش را برده بود و مغزش را متلاشی کرده بود و خط کوچکی از خون،از سرش جاری بود.جای توقف نبود،دشمن آتش می ریخت...

نجات از مخمصه به واسطه شوخ طبعی یک شهید
یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس با بیان خاطرهای به شوخطبعی برخی رزمندگان در جبهههای نبرد حق علیه باطل پرداخت.
کاظم فرامرزی از رزمندگان دوران دفاع مقدس در خاطرهای از شوخطبعیهای شهید «محسن زالی» چنین می گوید:
«اگر ایستاده از سمت چپ بشماری، اولی نه، دومی نه، سومی هم که خودم باشم نه، چهارمین نفر، همان که بادگیر آبی به تن دارد قهرمان مورد نظر ما شهید محسن زالی است!

ما بچههای ضد زره با گردانهای پیاده یک تفاوت اساسی داشتیم؛ اگر آنها در یک شب و روز عملیات با هم و کنار هم میجنگیدند، ما هر بار برای عملیات نهایتش یک تیم هفت هشت نفره میشدیم و از کل گردان جدا شده و راهی عملیات میشدیم.
هر بار در انتخاب و چینش تیم اعزامیمان دردسرها داشتیم. انتخاب هفت هشت نفر از جمع 100 نفره که همه شوق عملیات در دل و جان داشتند، کاری سخت بود؛ همین که من را فکورانه در حال مروری بر چهرهها میدیدند، متوجه در حال گزینش شدن جمع اعزامی میشدند!
از این سوی هم کاری سخت در پیش داشتم، توامان در نظر گرفتن هفت هشت پارامتر انتخابی، کار سادهای نبود، باید همه جوانب را در نظر میگرفتم. درست است که داشتن مهارت و تجربه حرف اول را میزد، ولی تنها همین دلیل برای چینش ترکیب کافی نبود. از شما چه پنهان کسانی را همراه میکردم که بعد از خودم و احتمال نبودنم، یارای جمع و جور کردن کار و به سرانجام رساندن امور را داشته باشد! اما همیشه از یک نکته مهم و یک اصل همیشگیام دست نمیکشیدم، حتما حتما یک نفر که به قول امروزیها گلوله نمک باشد و بمب روحیه در تیم اعزامی، جا میدادم. کسی که مشکلات و موانع را معضل نمیدید بلکه یک فرصت برای ایجاد و خلق یک فعل و یا جمله نمکین که همه ما را به خنده وادارد، نگاه میکرد! جنگیدن همهاش عقلانیت نبود بلکه بخش غیر قابل انکارش دیوانگی پیشه کردن بود. مرز بین عقلانیت و دیوانگی بایسته همان روحیه شوخ طبعی و برون داد حس و حالهای ناب نشاط بود که این کار خود هنری بود و هر کسی یارای آن را نداشت.
شهید محسن زالی قهرمان همیشه خندان امشب ما از این قابلیت برخوردار بود. لازم بود کمی جمع را رها کنم تا دورش حلقه بگیرند و فارغ از همه هیاهوهای وحشتناک دور و برمان جمع را مست از خنده کند. هیچ موقع لودگی از او ندیدم، ولی گویی خود بهتر از من میدانست که جنگ اقتضائاتی دارد که مهمترینش حفظ و بالا بردن روحیه جمع است. بگذارید اقرار کنم از برداشتهای دیگران نسبت به خود باکی ندارم! من در عملیات والفجر8 در یک مخمصه محیطی و عملیاتی کم آورده بودم و تنها عاملی که توان حل این افت روحیه را داشت، او بود که با طبع شوخش مرا نزد نیروهایم سر پا نگه داشت. هر جا که هستید و هر کاری که میکنید خودتان را از چنین تیپ آدمهایی محروم نکنید.»

شهید محسن زالی در منطقه عملیاتی جزایر مجنون



حضور شهید محسن زالی در منطقه عملیاتی مجنون

شهید محسن در جمع دوستان — نفر وسط

نفر سوم از چپ



ردیف بالا نفر سوم از سمت چپ شهید محسن زالی

جضور در پارگان گلف اهواز – نفر اخر ردیف دوم

پدر و برادر و یکی از دوستان شهید در کنار مرقد شهید در گلزار شهدای بروجرد

والدین شهید بر تربت پاک شهید در گلزار شهدای بروجرد
حاجیه خانم زرین نظام الاسلامی - تاریخ فوت : 8 / 12 / 1393 - مادر سردار شهید محسن زالی