شهدای ارتش :: شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

| خانه | پایین صفحه | بلاگ بیان | چی میل | تماس با ما | گردو
شهدای شاخص بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


شهدای فرهنگی بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


آمار وبلاگ
-----------------


آخرین مطالب

پیوند ها

ابزار

جانم فدای رهبر
 جانم فدای رهبر اين هشيارى، موقع‌سنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصيت برجسته و مهمى است كه بايد ملت ما در همه‌ى موارد متوجه باشند؛ آنجایى كه دشمنى و توطئه‌ى دشمن حس مي شود، به صورت لحظه‌اى بايد همه حساسيت نشان بدهند. (امام خامنه ای)

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم فدایی ولایتم

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگر دار تر از صد مَردیم
هر زمان یاد خمینی به سر افتد ما را
دور سیّد علی خامنه ای می گردیم

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم


پیام های روزانه
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)



این معامله با خدای متعال است؛
شهید جان خودش را داده است ،
و رضای الهی را ،
که بالاترین ارزشهای عالم وجود است ؛
کسب کرده است .
در همه‌ی ادیان الهی ؛
فداکاری در راه خدا ،
جان دادن در راه خدا ،
این ارزش والا را دارد .

مقام عظمای ولایت
1402/05/22

ایران حسین علیه السلام ،
پیروز است


نیازهای روزانه

مخـاطب محـترم لطـفاً
برای ورود به هر یک از بخش های ذیل ،
بر روی تصویر مربوطه کلیک نمایید
--------------------

 ساعت ، تقویم و مناسبت های امروز
ساعت ، تقویم
و مناسبت های امروز

......................................


اخبار امروز به روایت
روزنامه های صبح و عصر

......................................


گزارش وضعیت آب و هوای بروجرد

......................................


لینک ارگان های مهم دولتی




کلمات کلیدی

پیوندهای روزانه

تبلیغات



اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

فهرست شهدای والامقام شهرستان بروجرد
شهدای ثبت شده در وبلاگ ( به ترتیب حروف الفبا )
مخـاطب محـترم لطـفاً برای دسترسی به اطلاعات شهدا
بر روی هریک از حروف الفبا و یا نماد عملیات ها کلیک نمایید










۴۴۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای ارتش» ثبت شده است

جمعه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، ۱۰:۳۴ ق.ظ

روزبهانی احمد فرزند اسدالله

شهید احمد روزبهانی

شهید احمد روزبهانی

 

 

نام : احمد

نام خانوادگی : روزبهانی

نام پدر : اسدالله

تاریخ تولد : 1341/03/14

محل تولد : بروجرد

درجه : سرباز

نوع استخدام : وظیفه

تاریخ شهادت : 1362/05/03

محل شهادت : خوزستان

علت شهادت : درگیری با نیروهای بعثی

عامل شهادت : نیروهای بعثی

شرح علت شهادت : شهید احمد روزبهانی 1362/05/03 در حین درگیری با نیروهای بعثی در خوزستان به شهادت رسید.
آرامگاه : گلزار شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6211715

 

 

 


              

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۰۴ ، ۱۰:۳۴
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، ۰۲:۳۹ ب.ظ

روزبهانی ابراهیم (میرزا ابراهیم) فرزند علی محمد

نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شـهـیـد ابراهیم روزبهانی (میرزا ابراهیم)

شهید ابراهیم روزبهانی

 

شـهـیـد ابراهیم روزبهانی (میرزا ابراهیم)

نام : ابراهیم

نام خانوادگی : روزبهانی

نام پدر : علی محمد

نام مادر : خانم سلطان

سن هنگام شهادت : 25 سال

تاریخ تولد : 1341/01/06

محل تولد : بروجرد روستای دره گرگ ( شهید بروجردی )

شغل : درجه دار نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران

وظیفه/کادر : کادر

سازمان : نزاجا

تاریخ شهادت : 1366/09/16

محل شهادت : کردستان

آرامگاه : گلزار شهدای روستای شهید بروجردی

کد ایثارگری : 6609254

زندگینامه

در روز ششم فروردین ماه سال 1341، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علی محمد، کارگر بود و مادرش خانم سلطان نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. سال 1366ازدواج کرد.

به عنوان ستوان ارتش در جبهه حضور یافت. چند سال در جنگ حضور داشت و مردانه جلوی نیروهای بعث عراق جنگید. در روز شانزدهم آذر ماه سال 1366، با سمت راننده لودر در ارومیه بر اثر سانحه رانندگی و ضربه مغزی شهید شد. تربت پاک وی در گلزار شهدای زادگاهش روستای شهید بروجردی از توابع شهرستان بروجرد واقع است.

منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 290.

 

شهید ابراهیم روزبهانی- بروجرد

 

شهید ابراهیم روزبهانی

 


                                                      

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۴ ، ۱۴:۳۹
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، ۰۱:۲۶ ب.ظ

رفیعی فتح الله فرزند ولی

شهید فتح الله رفیعی

شهید نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )

شهید فتح الله رفیعی

 

نام : فتح الله

نام خانوادگی : رفیعی

نام پدر : ولی

نام مادر : منور

تاریخ تولد : 1343/08/05

محل تولد : بروجرد

نوع استخدام : کادر شهربانی (فراجا)

تاریخ شهادت : 1364/03/24

محل شهادت : بروجرد

علت شهادت : بمباران هوایی دشمن بعثی

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6407116

 

زندگینامه

شهید مدافع وطن فتح الله رفیعی، پنجم آبان هزار و سیصد و چهل و سه در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش ولی و مادرش منور نام داشت. با به دنیا آمدن وی زندگی خانواده رنگ وبوی تازه گرفت، چرا که پدر درانتظار برادری برای دخترش بود. با سپری نمودن دوران کودکی وارد مدرسه شد، از همان کودکی سر به زیر و قانع بود و در تلاش برای زندگی وکار هم کوشا بود.

درس و مدرسه را تا اول متوسطه درس خواند و پس از آن با توجه به زحمات زیادی کشیده بود برای شغل آینده خود خدمت به مردم را در جمع نیروهای شهربانی انتخاب نمود و به عنوان پاسبان شهربانی استخدام گردید.

شهید فتح الله رفیعی سرانجام در روز جهانی قدس مصادف با بیست و چهارم خرداد هزار و سیصد و شصت و چهار، در بمباران هوایی رژیم جنایتکار بعثی به زادگاهش بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک  او در گلزار شهدای زادگاهش بروجرد واقع شده است.

 

منبع:
ــ فرهنگ اعلام شهدا:
، استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، ص 287.

 

دست به خیر

ایشان یکی از دلاورمردان نیروی انتظامی بودکه از بهترین نیروها بشمار می‌رفت. ماهانه مبلغ چهار هزار (چهار هزار تومان) دریافتی داشت که از آن آذوقه از جمله گوشت می‌خرید و تقسیم‌بندی می‌کرد و بین خانواده‌های نیازمند تقسیم می‌نمود. به افراد ناتوان کمک فراوانی می‌کرد.

( نقل از خواهر شهید )

بر بال فرشته ها به آسمان رفت

پدر شهید مدت‌ها بود که بینایی خود را از دست داده بود. فتح‌اله زمانی که از سر کار برمی‌گشت با عجله به خانه می‌آمد و به کنار پدر می‌رفت و دست و پای او را بوسه می‌زد و کارهای شخصی‌اش را انجام می‌داد. چند روز قبل از شهادتش یکی از همسایه‌ها در عالم رؤیا می‌بیند که دو فرشته نورانی بالهای خود را باز کرده و فتح اله را در میان گرفته و با خود به آسمان می‌برند.

( نقل از خواهر شهید )

 

شهادت با زبان روزه

در ماه مبارک رمضان با زبان روزه و در حین انجام وظیفه در شهربانی بروجرد مشغول به خدمت بود که شهربانی مورد اصابت بمب‌های هوایی دشمن قرار می‌گیرد و فتح اله نیز به شهادت می‌رسد. پیکر مطهر ایشان را در بهشت شهدا در کنار سایر شهیدان به خاک می‌سپارند. ( نقل از خواهر شهید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۴ ، ۱۳:۲۶
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، ۱۲:۰۸ ب.ظ

رعیت اسدالله فرزند محمدکریم

شهید اسدالله رعیت

شهید اسدالله رعیت
نام : اسدالله

نام خانوادگی : رعیت

نام پدر : محمدکریم

نام مادر : نصرت

تاریخ تولد : 1335/08/19

محل تولد : بروجرد

درجه : سرباز

تاریخ شهادت : 1357/11/23

محل شهادت : خرم آباد

 

زندگینامه

نوزدهم آبان 1335 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش محمد کریم و مادرش نصرت نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سرباز ژاندارمری بود.

بیست و سوم بهمن 1357 ، در خرم آباد هنگام شرکت در تظاهرات توسط عوامل رژیم شاهنشاهی بر اثر اصابت گلوله به شکم، شهید شد. تربت پاکش در گلزار شهدای زادگاهش بروجرد واقع است.

 

منبع:
ــ فرهنگ اعلام شهدا:
، استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، ص 287.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۴ ، ۱۲:۰۸
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، ۱۱:۴۹ ق.ظ

رضایی میرزاعلی فرزند ایوب علی

نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شهید میرزاعلی رضایی

 

 

شهید میرزاعلی رضایی

 

 

نام : میرزاعلی

نام خانوادگی : رضایی

نام پدر : ایوب علی

نام مادر : طاهره

تاریخ تولد : 1341/01/01

محل تولد : بروجرد

سن هنگام شهادت : 19 سال

وظیفه/کادر : وظیفه

سازمان : نزاجا

تاریخ شهادت : 1360/09/20

محل شهادت :  تنگه ی حاجیان

آرامگاه  : گلزار شهدای روستای جهان آباد شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6005972


زندگینامه

یکم فروردین 1341 ، در شهرستان بروجرد متولد شد. پدرش ایوب علی و مادرش طاهره نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. ازدواج کرد.

به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیستم آذر 1360 ، در تنگه حاجیان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 283.

                          

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۴ ، ۱۱:۴۹
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، ۱۱:۲۶ ق.ظ

رضایی دودانگه عباس فرزند یدالله

 نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شهید عباس رضایی دودانگه

عکس شهید عباس رضای دودانگه

 

شهید عباس رضایی دودانگه

نام : عباس

نام خانوادگی : رضایی دودانگه

نام پدر : یدالله

نام مادر : اشرف

سن هنگام شهادت : 20 سال

تاریخ تولد : 1345/06/29

محل تولد : شهرستان بروجرد

وظیفه/کادر : کادر

سازمان : نزاجا

تاریخ شهادت : 1365/07/29

محل شهادت : مهران

نحوه شهادت: اصابت گلوله به سر

آرامگاه : گلزار بهشت شهدا بروجرد

کد ایثارگری : 6517015

 

زندگینامه

بیست و نهم شهریور 1345 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش یدالله، کارگر بود و مادرش اشرف نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. سال 1364 ازدواج کرد و صاحب یک فرزند شد.

به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و نهم مهر 1365 ، با سمت دیده بان در مهران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار وی در زادگاهش واقع است.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 285.

شهید عباس رضایی دوانگه، فرزند یدالله در تاریخ 1345/06/29 در شهرستان بروجرد در خانواده ای اصیل و مذهبی قدم به عرصه گیتی نهاد. دوران شیرین کودکی را در کانون گرم خانواده سپری کرد و با رسیدن به سن واجب التعلیم راهی مدرسه شد و مراحل تحصیل را تا دریافت دیپلم، با موفقیت سپری کرد.

او برای حفظ و حراست از آب و خاک میهن با علاقه ای وافر به استخدام ارتش درآمد و مشغول فعالیت شد. با وجودی که ارتشی بود در مراسمات مذهبی در دوران قبل از انقلاب، در مساجد محل شرکت می کرد. از خصوصیات فردی این شهید گرامی، احترام به پدر و مادر و خوشرویی با خانواده بود، به ورزش فوتبال بسیار علاقمند بود و به آن می پرداخت. با کودکان و خردسالان بسیار مهربان بود و به آنها محبت می کرد.

شهید در سال 1364 با دخترخاله خود که دختری نجیب و متدین بود ازدواج کرد و زندگی مشترک خود را آغاز نمود. ثمره این ازدواج پربرکت فرزند پسری است به نام امید که 7 ماه پس از شهادت پدر به دنیا آمد و راه پدر را ادامه داد و به شغل نظامی روی آورد . امید رضایی، در حال حاضر مسئول ایثارگران گروه 44 توپخانه اصفهان می باشد و با پدر خود هم رسته و در رسته تخریب مین فعالیت می کند.

با شروع جنگ تحمیلی بر علیه ایران اسلامی، این ارتشی دلاور از طریق تیپ 37 زرهی شیراز به منطقه اعزام گردید و مشغول خدمت شد و سرانجام پس از جانفشانی های بسیار در کنار دیگر رزمندگان اسلام، در راه اعتلای اسلام و حفظ دست آوردهای انقلاب اسلامی، در تاریخ 1365/08/07 سوار بر بال ملائک به دیدار معبود خود شتافت و جام شیرین شهادت را جانانه نوشید. پیکر پاک و مطهر این شهید سرافراز میهن در بهشت شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد و مایه خیر و برکت آن دیار گردید.


روحش شاد و یادش گرامی باد.

 

گلچین وصیت نامه
از برادرانم می خواهم که راه امام و شهدای انقلاب را فراموش نکنند.
در پی اهداف امام که همانا جهانی نمودن دین اسلام است کوشا باشید

 

متن وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم
آخرین سلام من بر پدر و مادرم، پدر و مادری که یک عمر برای من زحمت کشیدند تا مرا بزرگ کردند. ولی افسوس آن زحمات را، آن خون دل خوردن ها را که به خاطر من انجام دادند هرگز نتوانستم جبران کنم و من شرمنده پدر و مادر می باشم که خاک رابطه من و آنها را برید. واقعاً خاک چقدر پست فطرت است که میانه همه انسان ها را با یکدیگر قطع می کند.
در طول عمری که خداوند به من عطا نمود یک آرزو داشتم، از خداوند می خواستم که به من یک همسر خوب و دلسوز بدهد تا بتوانم خوبی های پدر و مادرم را جبران کنم. خداوند آرزوی مرا برآورده کرد ولی نمی دانم چرا خیلی زود آن را از بین برد. ولی حالا از برادران بزرگ تر می خواهم که جای مرا پر کنند و مرا از شرمندگی پدر و مادرم برهانند.

همسرم، همسری خوب و دوست داشتنی، همسری که همیشه غمخوار من بود ولی من هیچ گاه نتوانستم او را خوشبخت کنم، چون خداوند چنین خواسته بود. و امیدوارم بعد از من خوشبخت باشد

برادرانم! سه گل یاس سپید، امیدوارم اگر از من بدی دیده اید به بزرگی خودتان مرا ببخشید. خواهرم، خواهری که پا به پای من در غم هایم شریک بود و من هم می خواستم او را تا جایی که ممکن بود خوشبخت نگهدارم ولی باز هم خاک، این خاک است که میانه من و او را از یکدیگر بریده و شرمنده او می باشم.


بعد از مرگ من اگر خداوند فرزندی به من [...] نمود و همسرم خواست که در خانه خودم بماند و فرزندم را بزرگ کند تمام دارایی من تعلق به هردوی آن ها دارد. ولی اگر خواست که به دنبال بخت خودش برود تا جایی که قانون اجازه می دهد از زندگی برده و مابقی را برای فرزندم بگذارد و به دنبال بخت خودش برود. در صورتی که خداوند به من فرزندی نداد و همسرم مایل به ماندن در آن خانه نشد باز هم طبق قانون هر چقدر سهم او می شود برداشته و بقیه به پدر و مادرم می رسد، ولی اگر بدون فرزند مایل به ماندن در خانه شد یک سوم از حقوق و مزایا به پدر و مادرم می رسد و بقیه به همسرم تعلق دارد.


از کلیه بستگان تقاضا دارم که اگر از من بدی دیده اند به بزرگی خودتان مرا ببخشید و یا پولی یا هر چیز دیگر می خواهند بعد از مرگ من آن را پس بگیرند.


آخرین پیام من به کلیه بستگان این است که اگر خداوند فرزندی به من عطا نمود هیچ گاه نگذارید او احساس یتیمی کند و او را همچون فرزندان خودتان بدانید. اگر خداوند پسری به من داد نام او را (دانیال) و اگر دختری عطا نمود نام او را (دنیا) بگذارید و یک امانت و یادگاری باشد از من به شماها.


در پایان از برادرانم می خواهم که راه امام و شهدای انقلاب را فراموش نکنند و در پی اهداف امام که همانا جهانی نمودن دین اسلام است کوشا باشید.

به امید ظهور آقا امام زمان(عج).
والسلام
عباس رضایی
امضاء

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۴ ، ۱۱:۲۶
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ۰۹:۰۲ ق.ظ

رشنو حیدر فرزند عبدالله

نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شـهـیـد حیدر رشنو

 

 

شـهـیـد حیدر رشنو

 

 

نام : حیدر

نام خانوادگی : رشنو

نام پدر : عبدالله

تاریخ تولد : 1344/12/29

محل تولد : بروجرد

سن هنگام شهادت : 22 سال

وظیفه/کادر : کادر ارتش

سازمان : نزاجا

تاریخ شهادت : 1367/05/01

محل شهادت : گیلانغرب

آرامگاه : گلزار بهشت شهدا بروجرد

کد ایثارگری : 6708722


زندگینامه

 

در روز بیست و نهم اسفند ماه سال 1344 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش عبدالله، فروشنده بود و مادرش زینب نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند.

 

به عنوان گروهبان دوم ارتش در جبهه حضور یافت. در روز اول مرداد ماه سال 1367 ، در بمباران هوایی گیلانغرب بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاکش در گلزار بهشت شهدای بروجرد واقع است.
 

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 275.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۰۴ ، ۰۹:۰۲
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، ۱۰:۵۱ ق.ظ

رحیمی چگنی موسی فرزند امیرخان

 نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران ( فراجا )
شهید موسی رحیمی چگنی

 

شهید موسی رحیمی چگنی

نام : موسی

نام خانوادگی : رحیمی چگنی

نام پدر : امیرخان
نام مادر : حرم بانو

تاریخ تولد : 1343/01/01

محل تولد : روستای چنار از توابع بخش چگنی

دانشجو : دانشجوی دانشگاه آ‌زاد بروجرد در رشته ی کشاورزی

شغل : کادر نیروی انتظامی فراجا

تاریخ شهادت : 1364/02/13

محل شهادت : بروجرد روستای بردبل

نحوه ی شهادت: بروجرد- درگیری با سارقین مسلح.
آرامگاه :
گلزار  بهشت رضای شهرستان خرم آباد

کد ایثارگری : 6406661

زندگینامه
کیم فروردین 1343 ، در شهرستان خر مآباد به دنیا آمد. پدرش امیر، کشاورز بود و مادرش حرم بانو نام داشت. تا پایان دوره کاردانی درس خواند.

پاسدار کمیته بود. چهاردهم اردیبهشت 1364 ، در روستای چالانچولان بروجرد هنگام درگیری با سارقین مسلح بر اثر اصابت گلوله به شکم، شهید شد. تربت پاکش در گلزار  بهشت رضای شهرستان خرم آباد واقع است.
منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 272.

 

سال هزار و سیصد و چهل­ و سه ، در روستای «چنار» «بخش چگنی» از توابع شهرستان خرم ­آباد، در خانواده­ای مؤمن و مذهبی، دیده به جهان گشود. در دامان مادری آگاه و معتقد رشد و پرورش یافت. از همان دوران کودکی، با آ‌وای روح بخش قرآن کریم آ‌شنا شد. دوران ابتدایی را در محل اقامتش سپری نمود. با توجه به کمبود امکانات تحصیلی، ناگزیر برای ادامۀ تحصیل، به شهرستان خرم ­آباد، مهاجرت کرد و دورۀ راهنمایی و دبیرستان را دراین شهرستان به اتمام رساند.

به مسائل دینی و مذهبی، بسیار اهمیت می­ داد. به حسن اخلاق و رفتاردر میان اقوام و خویشاوندان شهره گشت. با توجه به موقعیت حساس کشور و جنگ نابرابر دشمنان، علیه ایران اسلامی، برای حراست از میهن اسلامی و مبارزه با اشرار و سوداگران مرگ در سال هزار و سیصد و شصت­ و دو، به عضویت کمیتۀ انقلاب اسلامی درآمد. فعالیت­ های خود را درکمیته، به صورت جدی ادامه داد. در انجام ماموریت ­های خطیر محوله، لحظه­ ای درنگ نمی ­کرد و از بذل جان برای اسلام و کشور عزیز خویش، دریغ نمی­ ورزید. در کنار خدمت در کمیته در آزمون دانشگاه آزاد اسلامی شرکت نمود و در دانشگاه آ‌زاد بروجرد در رشته ی کشاورزی، در مقطع کاردانی پذیرفته شد. در تاریخ دوازدهم اردیبهشت هزار و سیصد و شصت ­و چهار، در درگیری با اشرار و سارقین، در روستای «بردبل» واقع در منطقه ی «چالانچولان» از توابع شهرستان بروجرد، توسط سوداگران مرگ، به فیض عظمای شهادت نائل آمد و ردای سرخ شهادت را برتن پوشید.

 

 

خان کمونیست  ( راوی : پدرشهید )

کدخدای روستا آمد پیشش و با تمسخر گفت:

-صدام رو کشتید؟

هر روز کار مردم طعنه ­و نیش­ و کنایه بود. کدخدا با یک عده لاابالی جمع می­ شدند و قلیان می ­کشیدند و صدای خنده­ هایشان آسایش را از مردم می ­گرفت. روزها همین­ طور سپری می­ شد تا این­که پسر یکی از خان­ های کمونیست، دانشگاه قبول شد؛ ولی به خاطر پرونده ی سیاسی خانواده­ اش نمی ­توانست وارد دانشگاه بشود. کدخدا و ریش ­سفیدهای محل، رفتند پیش نماینده ی مردم خرم ­آباد در مجلس شورای اسلامی، آقای محمد صالح طاهری. نماینده جلسه ­ای ترتیب داد با حضور کدخدا و دوستانش و ریش­ سفیدهای محل. موسی هم با پدرش در جلسه شرکت کرد. آقای طاهری­ پرسید:

- به نظر شما باید با همچین آدمی چه کار کنیم؟

هرکس حرفی می­ زد.یکی می­ گفت:

- باید کاری نکنیم از ما بیزار بشن!

یکی می­ گفت:

- نباید کاری کنیم که از اسلام فاصله بگیرن!

یکی هم می­ گفت:

- اگر راهی هست که بتونیم این پسر رو بفرستیم دانشگاه و مسؤولین دانشگاه رو قانع کنیم که موافقت کنن، خیلی خوب می ­شه!

هر کس راه حلی داد. همه موافق بودند و نماینده، به تنهایی نمی­ توانست حریف شان بشود؛ اما موسی با این­که سن کمی داشت، اجازه گرفت و گفت:

-اگر پدر و خانواده ­ای نفرات ما را به مسخره می­ گیرن و با اصل نظام و اسلام مخالفت می­ کنن، فردا هم که پسر این خانواده معلم یا هر کاره­ای از این مملکت بشه، رو ذهن بچه ­های ما تاثیر می­ ذاره. تحصیل کرده­ های ما باید الگوی بقیه باشن، چون ناخودآگاه مردم، بیشتر به طرف افراد مهم جذب می­ شن و اینجور آدمی نمی­ تونه مردم رو به راه راست هدایت کنه.

حدود بیست دقیقه حرف زد. حرف حساب و نماینده هم به نشانۀ تائید سرش را تکان می ­داد. موسی توانست بقیه را قانع کند. کدخدا دندان­ هاش را روی هم فشار می­ داد و دندان قروچه می­ کرد؛ اما کاری از دستش ساخته نبود.

راوی:پدر شهید

یک دوست از جنس دوستان آسمانی داشت. هرکجا می­رفتند باهم بودند. خیلی صمیمی بودند. (شهید) اسکینی پسرخاله ی پدری موسی بود.

دلهایشان به هم نزدیک بود. بعد هم سنگ قبرهایشان. خبر شهادت عزیزترین دوستش را آوردند، خیلی ناراحت شد؛ چهل روز بیشتر برایش بی­تابی ­کرد. کنار قبر شهید اسکینی، یک قبر خالی بود که می­ نشست لبۀ آن و برای دوستش گریه و زاری می­ کرد. وقتی برگشت به خانه، یکی از بچه ­های محل، با تمسخر به او گفت:

- تو که پدرت ثروتمنده، چرا یه بنز برات نمی­ خره؟

موسی گفت:

-من از بنزای آسمونی می­ خوام نه این بنزای زمینی.

گفت:

-ما رو هم سوار بنزت می­ کنی؟

موسی گفت:

- چرا که نه!

لبخندی زد و به راهش ادامه داد. چند وقت بعد، در درگیری با اشرار، اثری ازش پیدا نکردیم، خیلی نگران بودیم؛ تا این­که خبر دادند چهل و هشت ساعت بعد، جنازه ­اش را برای ما می­ آورند و فعلاً در یک منطقه ی دور است. جنازه ­اش پیدا شد و در همان منطقه درگیری با اشرار بود.

بعد از آن همه، اضطراب و ناراحتی، حالا باید با او وداع می­ کردیم، خیلی سخت بود و سخت می­ گذشت؛ حالا فهمیدیم که بنزهای آسمانی که می­ گفت، همان خبر شهادتش بود.

 

 

 

موسی

دوستی از جنس دوستان آسمانی

راوی:پدر شهید

یک دوست از جنس دوستان آسمانی داشت. هرکجا می­رفتند باهم بودند. خیلی صمیمی بودند. (شهید) اسکینی پسرخاله ی پدری موسی بود.

دلهایشان به هم نزدیک بود. بعد هم سنگ قبرهایشان. خبر شهادت عزیزترین دوستش را آوردند، خیلی ناراحت شد؛ چهل روز بیشتر برایش بی­تابی ­کرد. کنار قبر شهید اسکینی، یک قبر خالی بود که می­ نشست لبۀ آن و برای دوستش گریه و زاری می­ کرد. وقتی برگشت به خانه، یکی از بچه ­های محل، با تمسخر به او گفت:

- تو که پدرت ثروتمنده، چرا یه بنز برات نمی­ خره؟

موسی گفت:

-من از بنزای آسمونی می­ خوام نه این بنزای زمینی.

گفت:

-ما رو هم سوار بنزت می­ کنی؟

موسی گفت:

- چرا که نه!

لبخندی زد و به راهش ادامه داد. چند وقت بعد، در درگیری با اشرار، اثری ازش پیدا نکردیم، خیلی نگران بودیم؛ تا این­که خبر دادند چهل و هشت ساعت بعد، جنازه ­اش را برای ما می­ آورند و فعلاً در یک منطقه ی دور است. جنازه ­اش پیدا شد و در همان منطقه درگیری با اشرار بود.

بعد از آن همه، اضطراب و ناراحتی، حالا باید با او وداع می­ کردیم، خیلی سخت بود و سخت می­ گذشت؛ حالا فهمیدیم که بنزهای آسمانی که می­ گفت، همان خبر شهادتش بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۴ ، ۱۰:۵۱
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، ۱۰:۳۹ ق.ظ

رحیم پور علیرضا فرزند محمد

نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شهید علیرضا رحیم پور

 

 

شهید علیرضا رحیم پور

 

نام : علیرضا

نام خانوادگی : رحیم پور

نام پدر : محمد

تاریخ تولد : 1343/10/03

محل تولد : بروجرد

سن هنگام شهادت : 20 سال

وظیفه/کادر : کادر

سازمان : نزاجا

تاریخ شهادت : 1364/01/24

آرامگاه : گلزار بهشت شهدا بروجرد

کد ایثارگری : 6406585

زندگینامه

سوم دی 1343 ، در شهرستان اهواز به دنیا آمد. پدرش محمد، پلیس بود و مادرش معصومه نام داشت. تا پایان د وره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت.

به عنوان ستوان سوم ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم فروردین 1364 ، در گیلانغرب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 270.

عکس شهید علیرضا رحیم پور

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۴ ، ۱۰:۳۹
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
سه شنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، ۱۰:۳۰ ق.ظ

رحمن پوری مجید فرزند کریم

 

نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شهید مجید رحمن پوری

شهید مجید رحمن پوری

 

 

 

نام : مجید

نام خانوادگی : رحمن پوری

نام پدر : کریم
نام مادر : حاجیه

تاریخ تولد : 1345/06/01

محل تولد : بروجرد

سن هنگام شهادت : 21 سال

وظیفه/کادر : کادر

سازمان : نزاجا

تاریخ شهادت : 1366/12/22

محل شهادت : در جاده همدان (سانحه حین خدمت)

نام گلزار : گلزار شهدای مرکزی بروجرد ( تک مزارها )

کد ایثارگری :  6608325

 

 

زندگینامه

سوم شهریور 1345 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش کریم، کارگر بود و مادرش حاجیه نام داشت. تاپایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.

ارتشی بود. بیست و دوم اسفند 1366 ، با سمت دژبان در جاده همدان بر اثر سانحه رانندگی و ضربه مغزی به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار شهدای زادگاهش بروجرد واقع است

منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 266.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۴ ، ۱۰:۳۰
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
آخرین مطالب
.: وبلاگ شهدای بروجرد :.