بهرامی پور جعفر فرزند جواد
شهید جعفر بهرامی پور
شهید جعفر بهرامی پور
نام : جعفر
نام خانوادگی : بهرامی پور
نام پدر : جواد
نام مادر : زهرا
تاریخ تولد : 1340/01/01
محل تولد : بروجرد
تاریخ شهادت : 1361/02/16
محل شهادت : فکه
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6105063
زندگینامه
در روز اول فروردین ماه سال 1340، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش جواد، کشاورز بود و مادرش زهرا نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند.
به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در روز شانزدهم اردیبهشت ماه سال 1361، در فکه بر اثر اصابت ترکش به فیض عظمای شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد زیارتگاه عاشقان ایثار و شهادت شد.
منبع:
فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 92.
در گلچینی از وصیتنامه شهید جعفر بهرامی پور می خوانیم:
« پرستش و ستایش میکنم خداوند را که به من این نعمت باسعادت را داد تا در راهش قدم بردارم.سعی کنید که دنبال راه امام و رهبر عزیزمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران یعنی امام خمینی باشید.اگر فرزندی در این راه دادید خوشحال باشید چون راه خدا همهاش خوشحالی است پس صبر داشته باشید ».
متن کامل وصیتنامه شهید جعفر بهرامی پور
در وصیتنامه شهید جعفر بهرامی پور آمده است:
«پرستش و ستایش می کنم خداوند را که به من این نعمت باسعادت را داد تا در راهش قدم بردارم و این نعمت در حال حاضر برای تمامی آنهایی که می خواهند قدمی در راه نزدیکی به خداوند پیمایند فراهم آمد.راه حق یعنی راه اسلام و در واقع یعنی جهاد است.جهاد یعنی مبارزه با ظلم و ظالم و مبارزه با باطل و این مبارزه شکلهای مختلف دارد و این قانون اسلام است و این اسلام محمد(صل الله علیه و آله) است و ما باید همگی پرستش کنیم خداوند را که به ما رهبری اینگونه داده تا بتوانیم بهتر صراط مستقیم را پیدا کنیم و بحمدالله ملت هم قدر امام را میدانند و در واقع قدر اسلام را می دانند چنانچه اگر احتیاج شود با خون از اسلام حمایت میکنند.
و شما هم پدر و مادر و برادران و خواهرانم! سعی کنید که دنبال راه امام و رهبر عزیزمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران یعنی امام خمینی باشید و اگر فرزندی در این راه دادید خوشحال باشید چون راه خدا همهاش خوشحالی است پس صبر داشته باشید که حضرت علی( علیه السلام ) می فرماید: «بزرگترین شجاعت صبر است».
بله فاصله ما با دشمن یک رود است که حدود ۲۰۰ متر عرض دارد و دشمن با سلاح زیاد و سنگین و پیشرفته ولی با روحیه صفر. در جبهه ی مقابل سربازان اسلام گرچه سلاحی آنچنانی ندارند ولی با روحیه و ایمانی عالی و قابل ستایش خوب و انشاءالله پیروزی با اسلام و مسلمین است.
راستی برادر! من خیلی خوشحالم که شما یعنی تو و محمد از کارتان راضی هستید راستی برادر هیچ نصیحت و وصیتی شما را نمیکنم فقط چند سخن از مولای متقیان علی( علیه السلام ) برایتان مینویسم.امیدوارم که این سخنان را سرمشق زندگی خودتان قرار دهید:
« بزرگترین گناه ترس است »
« بزرگترین تفریح کار است »
« بزرگترین بلا ناامیدی است »
« بزرگترین شجاعت صبر است »
« بزرگترین استاد تجربه است »
« بزرگترین افتخار ایمان است »
« بزرگترین سود فرزند است »
« بزرگترین اسرار مرگ است »
« بزرگترین هدیه عفو و بخشش است »
«بزرگترین سرمایه اعتماد به نفس است».
آخرین نامه شهید جعفر بهرام پور
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود فراوان خداوند بر رسول گرامیش حضرت محمد (صلی الله و علیه و آله) و با درود بر ارواح پاک شهدای انقلاب و با آرزوی سلامتی و طول عمر برای حضرت نایب الامام خمینی
سلام برادرم حسین جان سلام محمد خدمت برادر عزیزم دعا و سلام می رسانم و سلامتی و خوشبختی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم.
بلی حسین نامه پرمهر و با معنی ات در تاریخ 1360/12/02 بدستم رسید خیلی خوشحال شدم از اینکه حال شما خوب است ولی من زمانی خیلی بیشتر خوشحال می شوم که خدا از من راضی شود و احکام اسلام را بطور اجمال اجرا شود و ریشه ی کفار و منافقین از روی زمین کنده شود به یاری خداوند.
بلی برادر من به گفته امام خمینی و ندای بر حق امام زمان لبیک گفتم همچنین که امام فرموده بر هرکس که توانایی جسمی داشته باشد جبهه لازم است و آنوقت که فرمود ای جوانان عزیز بشتابید به سوی جبهه تا برادران دیگر مبادا خسته شوند من به خواسته خدا به جبهه آمدم و تا به حال که این نامه را می نویسم برای شما برادرم حسین خیلی از لحاظ روحی و بدنی سالم و سرحال هستم.
آری برادر این وظیفه هر مسلمان است که ندای رهبرش را لبیک بگوید
بلی برادر این دومین نامه است که برای شما عرضه می دارم و می نویسم شما در دو نامه ای که برایم فرستادی گفتی دلم برایت تنگ شده. برادر این یک چیز طبیعی است ولی هر وقت زیاد دلت گرفت و خواستی جواب من را بدهی متوسل به خداوند بشو و بیاد آر سرگذشت سربازان و پاسداران اسلام را که چه رنج ها که متحمل می شدند و صبر می کردند و چون کوه استوار بودند. هرچه بدهد هر کس خدا به او ارج عظیم تری می دهد
شما هیچ نگران و ناراحت حال من نباشید و من اگر توانستم مانند یک سرباز واقعی و یک پاسدار واقعی شوم شما آن وقت افتخار کنید همچنین که من افتخار می کنم به برادری مثل شما و بار دیگر بیاد آور و خود را جای آن برادرانی قرار ده که در این مدت جنگ از سرنوشت برادرنشان هیچ اطلاعی نداشتن و ندارند.
بحمداله من خوب اطلاع پیدا می کنم از حال شما و انشاءالله شما هم اطلاع پیدا می کنی پی هیچ ناراحت نباش چون هیچ معامله ای و هیچ تجارتی بهتر از معامله با خدا نیست.
حسین جان پرسیدی که چرا به مرخصی نمی روی و پدر و مادر و والدین را از احوالت آگاه نمی سازی و گفتی من دو بار رفتم شما آنجا نبودید و شما تاکید کردید که به مرخصی بروم.
جوابی ندارم جز اینکه حقیقت را بگویم برادر من روزی که از خانه پا بیرون گذاشتم با خود و خدای خود قصد و نیت کردم که ای خدا من می روم یا باید با پیروزی جنگ به نفع اسلام برگردم یا جنازه ام به خانه برگردد چون که هر دو پیروزی است در مکتب اسلام ولی خوب رفقا و برادران که با من بودن و مدت ماموریت ما سه ماه بود آن ها سعی می کردن که این مهلت را به دو ماه تبدیل کنند ولی من گفتم من اگر لازم باشد هیچ ماه و سال برایم مطرح نیست خیلی می مانم و یک بار نامه ای از طرف پدر و مادر و خانواده آمده بود که چه وقت به پیش ما می آیی نوشتم بعد از سه ماه یعنی در تاریخ 1361/01/10 به پیش آن ها می روم. اگر خداوند توفیق دهد
و گفتی همسرم، باید بگویم حسین جان در جبهه مردانی هستند که تازه عروسی کرده اند مردانی هستند که بچه دارند و تنها سرپرست آن ها پدرشان هست ولی به خاطر اسلام و به خاطر لبیک به کلام قرآن که می فرماید به زن و بچه و مال و منال خود را رها کنید و به گفتار خدا عمل کنید با ما به جهاد علیه کفار آمدند و خیلی نمونه اش زیاد است و اما من، همسرم و همه ی خانواده ی خود را به امید خدا رها کردم و مطمئنم که خدا بهترین حافظ است و ان شاءالله بعد از این تاریخ 1361/1/10 به دیدن آن ها خواهم رفت.
زیاده عرضی ندارم در پایان محمد و کلیه برادران ارتشی ات را از قول من سلام برسان
دوستدار شما برادر جعفر بهرام پور،با تقدیم احترام خداحافظ همگی شما باد
منبع: معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران لرستان