شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

شهدای بروجرد

بانک الفبایی شهدای بروجرد

| خانه | پایین صفحه | بلاگ بیان | چی میل | تماس با ما | گردو
شهدای شاخص بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


شهدای فرهنگی بروجرد
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)

برای مشاهده ی زندگینامه ،
لطفا بر روی عکس کلیک کنید


آمار وبلاگ
-----------------


آخرین مطالب

پیوند ها

ابزار

جانم فدای رهبر
 جانم فدای رهبر اين هشيارى، موقع‌سنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصيت برجسته و مهمى است كه بايد ملت ما در همه‌ى موارد متوجه باشند؛ آنجایى كه دشمنى و توطئه‌ى دشمن حس مي شود، به صورت لحظه‌اى بايد همه حساسيت نشان بدهند. (امام خامنه ای)

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم فدایی ولایتم

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگر دار تر از صد مَردیم
هر زمان یاد خمینی به سر افتد ما را
دور سیّد علی خامنه ای می گردیم

بسیجی ام ، بسیجی ام
فدایی ولایتم


پیام های روزانه
امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا كمتر از شهادت نیست. ( امام خامنه ای)



این معامله با خدای متعال است؛
شهید جان خودش را داده است ،
و رضای الهی را ،
که بالاترین ارزشهای عالم وجود است ؛
کسب کرده است .
در همه‌ی ادیان الهی ؛
فداکاری در راه خدا ،
جان دادن در راه خدا ،
این ارزش والا را دارد .

مقام عظمای ولایت
1402/05/22

ایران حسین علیه السلام ،
پیروز است


نیازهای روزانه

مخـاطب محـترم لطـفاً
برای ورود به هر یک از بخش های ذیل ،
بر روی تصویر مربوطه کلیک نمایید
--------------------

 ساعت ، تقویم و مناسبت های امروز
ساعت ، تقویم
و مناسبت های امروز

......................................


اخبار امروز به روایت
روزنامه های صبح و عصر

......................................


گزارش وضعیت آب و هوای بروجرد

......................................


لینک ارگان های مهم دولتی




کلمات کلیدی

پیوندهای روزانه

تبلیغات



اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

فهرست شهدای والامقام شهرستان بروجرد
شهدای ثبت شده در وبلاگ ( به ترتیب حروف الفبا )
مخـاطب محـترم لطـفاً برای دسترسی به اطلاعات شهدا
بر روی هریک از حروف الفبا و یا نماد عملیات ها کلیک نمایید










جمعه, ۴ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۴۷ ب.ظ

بنان نصرت فرزند علی اکبر

شهیده نصرت بنان

شهیده نصرت بنان

 

 

نام : نصرت

نام خانوادگی : بنان

نام پدر : علی اکبر

تاریخ تولد : 1325/02/07

محل تولد : بروجرد

شماره شناسنامه : 271

محل صدور : بروجرد حوزه یک

تاریخ شهادت : 1365/01/09

محل شهادت : بروجرد

شغل : خانه دار
آرامگاه : گلزار بهشت رضای خرم آباد

کد ایثارگری : 6703158

 

 

زندگینامه شهید نصرت بنان
در روز هشتم اردیبهشت ماه سال 1325 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علی اکبر (شهادت 1367 ) خواربارفروش بود و مادرش عصمت نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. خانه دار بود. ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یک دختر شد.
در روز نهم فروردین ماه سال 1367 ، در بمباران هوایی خرم آباد بر اثر بمباران به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت رضای  شهرستان خرم آباد قرار دارد. سه پسرش محسن، غلامعباس و محمدرضا خدمتی نیز به شهادت رسید هاند.


شهید نصرت بنان در هفتمین روز اردیبهشت سال 1325 متولد شد.پدرش علی اکبر مردی باتقوا و پرهیزگار و معلم قرآن بود.سواد خواندن و نوشتن داشت.پس از ازدواج با عزیز خدمتی که مردی با دین و بااخلاق بود دوره جدیدی از زندگی او آغاز شد.
حاصل زندگی مشترک او 3 پسر و 1 دختر بود که دختر بزرگش ( معصومه خدمتی ) و همسر و فرزندش (شهید مجید و عباس شماعی ) و 3 فرزندش غلامعباس،محسن و محمدرضا نیز هنگام بمباران در کنار مادر بوده و پدرش نیز شهید علی اکبر بنان به همراه آن ها بوده و همگی به غیر از معصومه که جانباز شده به فیض شهادت رسیدند.شهیده نصرت بنان در کنار پدر و فرزندانش در جوار حضرت حق آرام گرفتند. او و دیگر عزیزانش به خیل کاروان شهدای کربلا پیوستند.

خاطرات شهید نصرت بنان به نقل از همسر شهید
قال رسول الله (ص) اذا اراد الله بعید خیرا و هذه فی الدنیا و نقهه فی الدین و بصره عیونه. هرگاه خداوند اراده کند برای بنده ای خیر و خوبی را،او را در دنیا اهدا می کند و درباره دینش آگاه و نسبت به عیبهایش او را بینا می گرداند.
یکی از روزهای اردیبهشت ماه سال 1389 در کنار همسر شهید نصرت بنان و پدر شهیدان محسن،محمدرضا و غلامعباس خدمتی نشسته تا از همسر و فرزندانش شهیدش برایمان سخن به میان آورد.و او انچنین آغاز کرد:عزیز خدمتی هستم همسر شهیده نصرت (فاطمه) بنان . او همسری نمونه،فداکار و مهربان و خوش خلق بود.از صفر با هم شروع کردیم.

سال 1367 بود همسر و فرزندانم به خرم آباد منزل پسرعمویم برای مهمانی رفته بودند،دامادم شهید عباس و نوه ام که پسر عباس بود از (شماعی)بروجرد به خرم آباد آمده بودند گویا می دانستند که قرار است حادثه ای پیش آمد کند.همسرم آنقدر خوب بود که من همیشه به او خانم فاطمه می گفتم.حتی یکبار هم نشد او را به نام نصرت یا فاطمه صدا کنم.خیلی دوست داشتم که طوری جبران زحماتش را نمایم.با همه چیز من ساخت.از صفر شروع کردیم تا وقتی که کمی اوضاع مالیمان بهتر شد که البته خدا نخواست که بماند و نتیجه زحمات و فداکاریهایش را ببیند.

به نماز و روزه خیلی اهمیت می داد.همیشه می گفت عزیز آقا اگر من روزی نبودم تا حد توانت به فقرا و نیازمندان کمک کن.مثل این بود که وصیت می کرد.

دو هفته قبل از اینکه این اتفاق بیفتد نمی دانم خواب بودم یا بیدار،رویا بود یا خیال ولی هرچه بود لحظه ای فکر و خیالم را آرام نگه نمی دانشت.دیدم که توی حیاط خانه پدری ام که چند تا درخت بزرگ بود همه آتش گرفته بودند.آنقدر سوختند که چیزی از درختها باقی نماند.می خواستم آب بیاورم ولی آبی نبود.یک لحظه که به خودم آمدم دیدم دو تا نهال خیلی خیلی کوچک شاید دو یا سه سانتیمتر بلندی داشتند از کنار آن درخت های سوخته روئیدن وقتی به خودم آمدم تمام لباس هایم بوی دود می داد و خیس شده بود.انگار که زیر دوش آب بودم.
خدا می داند نمی دانم خواب بودم یا بیدار ولی همه اینها را دیدم بعد از اینکه خرم آباد بمباران شده بود و من بروجرد بودم وقتی فهمیدم عجیب دلشوره بدی پیدا کردم.بی اختیار به یاد رویایی که پیش آمده کرده بود برایم افتاده توی دلم به قول خودمان فرو ریخت.با یکی از دوستانم آقای خاکباز که دو پسر و خواهرزاده اش با بچه هایم توی خرم آباد بودند راهی آنجا شدیم.توی راه به او گفتم نمی دانم چه خاکی به سرمان شده؟به هر حالی که بود خود را به نزدیک خانه پسرعمویم که همانجا مهمان بودند رساندیم.از دور که نگاه کردم از خانه سه طبقه ای که خانه پسرعمویم بود خبری نبود به تلی از خاکستر تبدیل شده بود.دیگر نفهمیدم چه شده تا ساعت 11 شب بیهوش بودم وقتی به خودم آمدم از بستگان و آقای معماری از دوستان بالای سرم بودند.گفتم چه خبر شده؟گفتند بچه ها و همسرت را به اصفهان برده اند خیلی زخمی شده اند.ولی خودم می دانستم.گفتم نه دروغ نگوئید. خودم درخت تنومند خانه ام را با درخت های دیگر را دیدم که سوختند و خاکستر آن ها را بالا برد.بعد از 3 روز که در بیمارستان بودم مرا برای تشیع بردند.همسر و فرزندانم را خرم آباد به خاک سپردند.

دامادم و نوه ام ( شهید عباس و مجید شماعی ) را در بروجرد و عروس عمو و زن عمو و دیگر بستگانم را به نهاوند و جاهای دیگر بردند.

بگذریم خدا از این روزها و این حادثه ها برای هیچ خانواده ای پیش نیاورد.همسرم فاطمه خانم درخت تنومند خانواده ام بود که رفت و...
دیگر تاب نیاورد و بغضی که در گلو داشت شکسته شد.

صورتش را برگرداند تا اشک هایش را که روی گونه لغزیده بود نبینم.

سعی کردم او را آرام نمایم تا بتواند از فرزندان شهیدش صحبت کند.

پدرش علی اکبر بنان نیز به شهادت رسیده است.
سه فرزندش به نام های محسن خدمتی ، غلامعباس خدمتی و محمدرضا خدمتی نیز به شهادت رسیده اند.

دخترش معصومه خدمتی نیز در کنار آنها بوده و به فیض عظیم جانبازی نایل شده است.

دامادش(همسرمعصومه) شهید عباس شماعی و فرزندشان به نام شهید مجید شماعی نیز به شهادت رسیده است


منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 85.


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۰۴ ، ۱۸:۴۷
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
جمعه, ۴ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۴۲ ب.ظ

بنان علی اکبر فرزند مشهدی ابوالقاسم

شهید علی اکبر بنان

شهید علی اکبر بنان

 

 

نام : علی اکبر

نام خانوادگی : بنان

نام پدر : مشهدی ابوالقاسم

تاریخ تولد : 1296/01/01

محل تولد : بروجرد

شغل : خواربارفروش

تاریخ شهادت : 1367/01/09

محل شهادت : بروجرد

نام گلزار : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6703157

 

زندگبنامه
در روز اول فروردین ماه سال  1296 ، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش ابوالقاسم(فوت 1346 ) و مادرش آغازهرا (فوت 1344 ) نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. خواربارفروش بود. سال 1322 ازدواج کرد و صاحب سه پسر و دو دختر شد.
در روز نهم فروردین ماه سال  1367 ، در بمباران هوایی خرم آباد بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت رضای شهرستان خرم آباد قرار دارد.

دخترش نصرت بنان نیز به شهادت رسیده است.
نوه هایش سه پسر دختر شهیدش شهیده نصرت بنان به نام های محسن خدمتی ، غلامعباس خدمتی و محمدرضا خدمتی نیز به شهادت رسیده اند.
داماد دختر شهیدش شهید عباس شماعی و فرزند او یعنی نتیجه ی شهید علی اکبر بنان نیز به نام شهید مجید شماعی به شهادت رسیده است


منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 85.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۰۴ ، ۱۸:۴۲
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
جمعه, ۴ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۳۹ ب.ظ

بقایی محمدرضا فرزند اسدالله

شهید محمدرضا بقایی

شـهـیـد نـیـروی زمـیـنـی ارتـش

شهید محمدرضا بقایی

 

نام : محمدرضا

نام خانوادگی : بقایی

نام پدر : اسدالله

نام مادر : دولت

تاریخ تولد : 1340/06/30

محل تولد : خرمشهر

سن هنگام شهادت : 19 سال

شغل : سرباز

وظیفه/کادر : وظیفه

سازمان : نزاجا

تاریخ شهادت : 1360/06/28

محل شهادت : دهلاویه

آرامگاه : گلزار بهشت زهرا تهران

کد ایثارگری : 6002033

زندگینامه

شهید محمدرضا بقایی در روز سی ام شهریور ماه سال  1340 در شهرستان خرمشهر به دنیا آمد. پدرش اسدالله و مادرش دولت نام داشــت. دوران ابتدایی را در خرمشهر گذراند و دوران راهنمایی و تا پایان دوره متوسطه را در بروجرد درس خواند و دیپلم گرفت.

به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. ، در روز بیست و هشتم شهریور ماه سال 1360 در دهلاویه بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به شهادت رسید. پیکر تکه تکه شده اش که قابل شناسایی نبود به عنوان شهید گمنام در بهشت زهرا(سلام الله علیها ) تهران به خاک سپرده شد.

 

شهید محمدرضا بقایی از همان  ابتدای خردسالی کودکی بسیار باهوش و زیرک بود دوران تحصیلات ابتدایی را در خرمشهر سپری نمود و دوران راهنمایی و هنرستان را در شهرستان بروجرد به تحصیل مشغول بود. شهید محمدرضا بقایی در سال اول راهنمایی از نعمت پدر محروم شد. و بعد از آن با کار و زحمت و تلاش هم مشعئل تحصیل بود و هم در امور زندگی خود وخانواده اش را با انجام کارهایی نظیر برق کشی ساختمان ، لوله کشی ساحتمان وکارگری ساختمان و همچنین شاگردی نزد چند خواربارفروش ، به کمک به خانواده اش مشغول بود.


شهید محمدرضا بقایی ار سال 1355 ذز جلسات قرائت قرآن و کلاس های و جلسات مذهبی شرکت می نمود در هنگام اتفلاب یعنی در سال های 1356 و 1357 که حرکت انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) حال و هوای روحانی و معنوی خاصی به کشور ایران داده بود شهید محمدرضا که در آن هنگام محصل بود فعالیت های چشمگیری داشت و وقتی که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید از همان ابتدا، فعالانه ار شب تا صبح در خیابان های شهر برای حفظ دستآوردهای انقلاب اسلامی نگهبانی می داد . و شعارش این بود که « چشم هایی که برای حفظ مقدسات و کیان مملکت اسلامی و دین و آیین اسلام بی خوابی بکشد، خداوند آن چشم ها را در آتش دوزخ نمی سوزاند ».


شهید محمدرضا بقایی ابتدا آموزش نظامی و تعلیمات ایدئولوژی را در مسجد حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه که در محله ی گوشه ی بروجرد و توسط شیح علی محمد گودرزی تشکیل شده بود ، گذراند.

شهید محمدرضا بقایی در تابستان سال 1358 در اردوهای جهاد سازندگی و اردوهای کشاورزی جهاد سازندگی که حداقل مدت هر کدام از آنها 15 روز بود بارها و بارها شرکت نمود. در آن ایام او همیشه این موضوع را تکرار می کرد که « نا زمانی می توانیم خود را مدافع انقلاب اسلامی بدانیم که جهت حفظ این انقلاب فعالانه عمل نماییم. ما با کارکردن و با عمل کردن به گفته هایمان، می توانیم اهداف انقلاب اسلامی را به دیگران منتقل نماییم و زمانی می توانیم هدف از این انقلاب عظیم را به روستاییان و اهالی شریف روستاها بنمایانیم که در کارهای آن ها ، آنان را یاری نماییم و جهاد سارندگی بزرگترین فدم را در این راه بر می دارد».

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۰۴ ، ۱۸:۳۹
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
جمعه, ۴ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۳۰ ب.ظ

بقایی حجت الله فرزند یدالله

نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شـهـیـد حجت الله بقایی

 

 

شـهـیـد حجت الله بقایی

 

نام : حجت الله

نام خانوادگی : بقایی

نام پدر : یدالله

نام مادر : سکینه

تاریخ تولد : 1338/07/07
محل تولد : بروجرد

سن هنگام شهادت : 22 سال

وظیفه/کادر : وظیفه

سازمان : نزاجا

تاریخ شهادت : 1360/11/18

محل شهادت : تنگه چزابه

آرامگاه : گلزار بهشت شهدا بروجرد

کد ایثارگری : 6002030

 

 

زندگینامه

در روز هفتم مهر ماه سال 1338، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش یدالله، فروشنده بود و مادرش سکینه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت.

به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. در روز هجدهم بهمن ماه سال 1360، در تنگه چزابه بر اثر اصابت ترکش توپ به سر، شهید شد. تربت پاک وی در گلزار بهشت شهدای زادگاهش بروجرد واقع است.



منبع:
ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 83.

                
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۰۴ ، ۱۸:۳۰
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۳۵ ب.ظ

بصیری علی محمد فرزند عزت


نـیـروی زمـیـنـی ارتـش جمهوری اسلامی ایران

شهید علی محمد بصیری

شهید علی محمد بصیری

 

 

نام : علی محمد

نام خانوادگی : بصیری

نام پدر : عزت

نام مادر : خانم بس

سن هنگام شهادت : 22 سال

تاریخ تولد : 1344/03/14

محل تولد : روستای گوشه محسن بن علی بروجرد

تاریخ شهادت : 1367/01/21

وظیفه/کادر : وظیفه

سازمان : نزاجا

آرامگاه : گلزار شهدای روستای گوشه محسن بن علی بروجرد

کد ایثارگری : 6703091

 

زندگینامه

چهاردهم شهریور 1344 ، در روستای گوشه محسن بن علی از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش عزت الله، کشاورز بود و مادرش خانم بس نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. او نیز کشاورز بود.

به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و یکم فروردین 1367 ، در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.

 

 

عکس شهید علی محمد بصیری


                                                           

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۴ ، ۱۹:۳۵
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۳۳ ب.ظ

بشیری گودرزی محمد فرزند غلامحسین

شهید محمد بشیری گودرزی

شهید محمد بشیری گودرزی

 

نام : محمد

نام خانوادگی : بشیری گودرزی

نام پدر : غلامحسین

نام مادر : هاجر

تاریخ تولد : 1345/12/20

محل تولد : بروجرد اشترینان

شغل : سرباز

تاریخ شهادت : 1364/04/25

محل شهادت : اصفهان – پادگان غدیر

آرامگاه : بهشت شهدای شهرستان بروجرد

کد ایثارگری : 6402473

 

زندگینامه

در روز بیستم اسفند ماه سال 1345، در شهر اشترینان از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش غلامحسین و مادرش هاجر نام داشت. در حد دوره راهنمایی درس خواند.

به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. در روز بیست و پنجم تیر ماه سال 1364، در پادگان غدیر اصفهان در حین آموزش بر اثر اصابت گلوله سهوی به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد  واقع است.

 

منابع:

ـــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهش‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 82.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۴ ، ۱۹:۳۳
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۲۷ ب.ظ

بشیری گودرزی غضنفر فرزند قاسم

شهید عضنفر بشیری گودرزی

شهید عضنفر بشیری گودرزی

 

 

نام : عضنفر

نام خانوادگی : بشیری گودرزی

نام پدر : قاسم

نام مادر : طاووس

تاریخ تولد: 1315/05/04

محل تولد : بروجرد

تاریخ شهادت : 1394/07/02

محل شهادت : مکه - منا

آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد ( فاز 2 )

 

 

زندگینامه
در روز چهارم مرداد ماه سال 1315 ، در شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش قاسم، کشاورزی می کرد و مادرش طاووس نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. بازنشسته تأمین اجتماعی بود. ازدواج کرد و صاحب سه پسر و سه دختر شد.

در روز دوم مهر ماه سال 1394 ، در حادثه منای مکه توسط نیروهای سعودی به شهادت رسید. تربت پاک او در فاز 2 گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۴ ، ۱۹:۲۷
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۲۴ ب.ظ

بروجی عبدالرضا فرزند علی

شهید عبدالرضا(مجید) بروجی

 

 

 

شهید عبدالرضا(مجبد) بروجی

نام : عبدالرضا(مجید)

نام خانوادگی : بروجی

نام پدر : علی

تاریح تولد : 1355/12/18

محل تولد : بروجرد

شغل : پاسدار

تاریح شهادت : 1397/11/25

محل شهادت : جمله تروریستی زاهدان

نام گلزار : گلزار بهشت شهدای شهرستان بروجرد

کد ایثارگری :

 

پاسدار شهید عبدالرضا (مجید) بروجی متولد ۱۸ اسفند ۱۳۵۵ در بروجرد و شاغل در سپاه اصفهان بود که در حادثه تروریستی شامگاه چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ در جاده خاش به زاهدان به همراه ۲۶ تن از دیگر مدافعان امنیت به فیض شهادت نائل آمد.

راضیه روزبهانی همسر شهید عنوان کرد: این شهید والامقام از اخلاق حسنه‌ای در خانواده برخوردار و بسیار با والدین بخصوص مادرش مهربان و مانوس بود و مادر شهید پس از شنیدن خبر شهادت عبدالرضا، طاقت نیاورد و دو روز بعد به فرزند شهیدش پیوست.

همسر شهید بروجی اظهار داشت: پس از شهادت همسرم مدتی در بروجرد ساکن شدیم، اما بر اساس آنکه این شهید عزیز به ساحت مقدس حضرت معصومه (س) ارادت خاصی داشت و به فرزندانش هم سفارش کرده بود، برای سکونت به قم نقل مکان کردیم.

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۴ ، ۱۹:۲۴
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۱۸ ب.ظ

بروجردی آیت الله حاج شیخ مرتضی

شهدای روحانی بروجرد

شهید آیت الله حاج شیخ مرتضی بروجردی

 

آیت الله شهید شیخ مرتضی نجفی بروجردی فرزند علی محمد

 

نام : مرتضی

نام خانوادگی : نجفی بروجردی

نام پدر : علی محمد

نام مادر : فاطمه

تاریخ تولد : 1307/07/29

محل تولد : نجف اشرف

تاریخ شهادت : 1377/02/02

محل شهادت : نجف اشرف

محل مرقد : نجف اشرف

کد ابثارگری : 7700254

 

 

 

آیت الله شهید شیخ مرتضی نجفی بروجردی

شهید آیت الله شیخ « مرتضی نجفی بروجردی » در بین الطلوعین هفدهم جمادى الاول سال 1348 هجری قمری برابر با 29 مهرماه سال 1307 هجری شمسی دیده به جهان گشود و در 23 ذی الحجه سال 1418 هجری قمری برابر با دوم اردیبهشت ماه سال 1377 هجری شمسی در نجف اشرف به شهادت رسید.

ایشان در بین الطلوعین هفدهم جمادى الاول سال 1348 هـ . ق در یک خانواده مذهبى به دنیا آمد. وجه تسمیه ایشان به « مرتضى » به دو جهت مى باشد اول این که ساعاتى قبل از تولد، والده ایشان که بسیار عابده و زاهده بوده در خواب پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و امیر المؤمنین (علیه السلام ) را مى بیند که از والد ایشان مرحوم حاج شیخ « على محمد » سئوالاتى مى نمایند و حاج شیخ پاسخ می گوید و پس از اتمام سؤال ها و بحث از زیر عباى مبارکشان طفل قنداق شده اى را به مرحوم حاج شیخ هدیه می نمایند و می فرمایند نامش « مرتضى »می باشد.

و جهت دوم این که ایشان در جوار مرقد مطهر امام على مرتضى ( علیه السلام ) متولد شده است .

پدر بزرگوارش شیخ « على محمد بروجردى » یکى از مراجع تقلید شیعه بود و کتاب هاى توضیح المسائل، مناسک حج، انیس المقلدین، حاشیه عروة، کتاب الخمس از آثار وى مى باشد.

ایشان از سن شش سالگى به کسب علم و دانش پرداخت مقدمات و سطوح را تحت نظر والد بزرگوار خود به پایان رساند و از محضر درس اساتید حوزه علمیه نجف اشرف هم بهره هاى فراوانى برد و به مقام شامخ مرجعیت رسید.

شهید آیت الله شیخ « مرتضی نجفی بروجردی » موفق به تألیف تقریرات درس مرحوم سید ابوالقاسم « خوئى » در زمینه فقه و اصول در حدود چهل جلد شدند که شانزده جلد آن به نام مستند ( العروة الوثقى ) چاپ گردیده و فضلاء حوزه علمیه از آن استفاده مى نمایند.

سر انجام در سحر گاه بیست و چهارم ذى الحجه سال 1418 هـ. ق که مصادف با شب خاتم بخشى مولى الموحدین امیرالمومنین على (علیه السلام ) و شب مباهله، به هنگام باز گشت از حرم مطهر از سوى مرد مسلحى مورد حمله قرار گرفته شد که آقا با فریاد ( الله اکبر ) در مقابل درب مسجد ( قتله گاه ) بر زمین افتاده و همان جا به لقاء الله و دیدار معبود و معشوق اش شتافت پیکر پاک او را ( بنا به وصیت ایشان که فرموده بود : قبرم را در وادى السلام نزد دو قبر مطهر حضرت هود و صالح (علیهما السلام ) تعیین نمایید ) به خاک سپرده شد

 

 

۱ - پدر بزرگوار شهید
پدر بزرگوار شهید مرحوم آیه الله العظمی حاج شیخ علی محمد بروجردی ( 1395 ـ 1315 ه.ق ) یکی از مراجع تقلید شیعه و از برترین تلامذه آیات عظام، میرزای نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، محقق اصفهانی، سید علی قاضی (قدس الله اسرارهم ) به شمار میرفت، کتاب های توضیح المسائل، مناسک حج، انیس المقلدین، حاشیه عروه، کتاب الخمس از آثار وی می باشد.

۲ - تحصیلات

ایشان در سن شش سالگی به کسب علم و دانش زیر نظر والد عظیم الشأن شان مقدمات و سطوح را به پایان و از محضر درس اساتید حوزه علمیه نجف اشرف هم چون مرحوم آیة الله شیخ حسین حلی (ره) و آیة الله حاج سید محسن حکیم (ره) بهره بردند و عمده تلمّذ ایشان از محضر استاد گران قدرشان استاد الفقهاء و المجتهدین مرحوم آیة الله العظمی خویی (ره) بوده که در خلال سال های متمادی بهره علمی به درجه عالیه اجتهاد نایل گردید. و موفق به تألیف تقریرات درس استاد در زمینه فقه و اصول در حدود چهل جلد شدند که شانزده جلد آن به نام مستند العروه الوثقی چاپ گردیده و فضلاء حوزه علمیه از آن استفاده می نمایند.

 

۳ - ویژگی های اخلاقی شهید

شهید غالباً در نوشتن مطالب استاد از چرک نویس استفاده نمی کرد بلکه معمولا بدون خط خوردگی یک باره با بیانی شیوا و استدلالی محکم می نوشتند.

و خصوصیات دیگر ایشان این بود که در بحث های علمی قوی بودند که معمولاْ حرف آخر را می زدند، و اساساٌ ایشان ولع عجیبی برای فهم مطالب از خودشان نشان می دادند.
یکی از ویژگی های بارز معظم‌له در القاء درس دقت نظر و بیان شیوا بود ایشان با بیانی قوی و در عین حال ساده و روان و با احتراز از بکار بردن عبارات پیچیده مطالب سنگین علمی را در دسترس شاگردان شان قرار می دادند و همه را مجذوب خود می ساختند.
وارستگی و بی اعتنائی به زخارف دنیا، و احتیاط در صرف وجوه شرعیه یکی دیگر از خصوصیات ایشان بود و خود معظم له از هدایا و نذوراتی که برای شان می آوردند با اقتصار تام مصرف و مقداری را نیز جهت فقرا و نیازمندان نجف اشرف اختصاص داده بودند، در سرپرستی و یاری رساندن به خانواده زندانیان عراق نقش بسیار مهمی داشت و به طور ناشناس و مرتب مایحتاج زندگی آنان را تأمین می نمود.
در انجام وظایف دینی خستگی نمی شناخت غالب اوقات شبانه روز چیزی در حدود 18 ساعت به مطالعه و تدریس و کمک به مستمندان و سایر خدمات دینی انجام می داد. فقراء گاهی اوقات نامناسب دق الباب می نمودند که همه خواب بودند، آقا خودشان برخواسته و با دست خود و با ترحیب به آنان کمک می نمودند و تا حد امکان نمی گذاشتند فقیری دست خالی از در منزلشان رد شود.

۴ - مسافرت به ایران

در تابستان سال 1398 ه.ق، به منظور زیارت مرقد مطهر ثامن الحجج (علیه السلام ) و هم زیارت مرقد پدر و به منظور چاپ کتاب های خود به ایران مسافرت و مورد استقبال کم نظیر اهالی بروجرد قرار گرفتند، اهالی قدردان و گوهرشناس بروجرد تا ملایر از معظم له استقبال و مقدمش را گرامی داشتند، در شهرستان های قم، مشهد، تهران و بروجرد از طرف حوزه علمیه و طبقات مختلف تقاضای زیادی برای توقف شان می نمودند.

لکن ایشان به منظور جلوگیری از تضعیف حوزه علمیه نجف اشرف به آن دیار مقدس مراجعت کردند و همواره جهت حفظ آن حوزه علمیه علی رغم مشکلات عدیده احساس وظیفه می نمودند، اقامت در نجف اشرف و ادامه درس و بحث و تربیت طلاب در آن حوزه علمیه مقدسه را بر خویش واجب می دانستند.

۵ - تقوای شهید

تهجد و تضرع های نیمه شب و راز و نیاز ایشان به در گاه احدیت چنان از سوز دل برمی خواست که دیگران را تحت تأثیر شدید قرار می داد، بیش از پنجاه سال بود که نماز شب شان ترک نشده بود و غالب اوقات تهجدِ در شب را در اتاقی کاملا تاریک به حدی که اگر روزنه نوری از پنجره داخل می آمد آن را پوشانده که اتاق ایشان در ظلمات و تاریکی محض قرار گیرد، علت را که سوال می کردند می فرمودند: می خواهم به یاد تاریکی قبرم بیافتم، و در آنجا معبودش را خطاب و به درگاه احدیت نیایش می نمود، در سجده به مدت‌های طولانی متضرعانه و ناله کنان با چشمان اشک بار معبود و معشوق اش را مخاطب قرار می داد.

 

۶ - شهادت

حدود سه سال قبل از شهادت شان هنگامی که به حرم مطهر مولی الموحدین در ماه مبارک رمضان مشرف می شدند مضروب شخصی واقع شدند و چند روز بعد مجدداً در راه تشرف به بارگاه ملکوتی مولا در سحر به شدت مضروب چند شخص نقاب پوش واقع و از آنجا که هیچ حاضر به جدایی از مولایش نبود و ادامه این راه را بر خودش فرض و تکلیف می دانست، حدود یک سال بعد در سحر ماه مبارک رمضان و در حالی که روزه بودند و برای اقامه جماعت به حرم امام و مقتدایش مشرف می شد بمبی به سوی ایشان پرتاب شد که به شدت مجروح و به بیمارستان منتقل و مدتی بستری می شوند که ترکش های آن تا آخر عمر شریف شان در پای شان بود و از درد پا رنج می بردند.

سرانجام در سحرگاه بیست و چهارم ذی الحجه سال هزار و چهارصد و هجده هجری قمری که مصادف با شب خاتم بخشی مولی الموحدین امیرالمومنین علی (علیه السلام ) و شب مباهله می باشد پس از اقامه نماز جماعت در داخل حرم مطهر (در مهم ترین منطقه حرم یعنی بالاسر ) و به هنگام بازگشت از آن مکان مقدس که مانند همیشه مؤذن آقا و جمعی از طلاب و فضلا ایشان را همراهی می کردند، پس از ورود این جمع به داخل کوچه‌ای که منزل آقا در آن واقع بود ناگهان از سوی مرد مسلحی که از پشت مراقب آنان بود حالت تهاجمی به خود گرفته و در مقابل این جمع واقع، آنان را تهدید و به آنان شلیک می نماید و هیچ فرصت عکس العمل به آنان نمی دهد بلافاصله آقا را مورد تهاجم رگبار گلوله قرار می دهد، به گفته شهود، آقا در آن لحظه با فریاد ( الله اکبر ) در مقابل درب مسجد ( قتلگاه ) بر زمین افتاده و همان جا به لقاء الله و دیدار معبود و معشوق اش شتافت پیکر پاک او را (بنا به وصیت ایشان که فرموده بود: قبرم را در وادی السلام نزد دو قبر مطهر حضرت هود و صالح ( علیهما السلام ) تعیین نمایید) طبق وصیت در همان نزدیکی به خاک سپرده شد.

و سلام علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حی

لینک منبع در سایت ( مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قــم ) : اینجا کلیک کنید

 

 

 

شهیدمرتضى بروجردى

 

ولادت

در بین الطلوعین هفدهم جمادى الاول 1348 هـ.ق کودکى در خانواده اى مذهبى به دنیا آمد که نامش را مرتضى گذاشتند. این نامگذارى دو دلیل داشت، اول این که مادرش که اهل عبادت و زهد بود ساعاتى قبل از تولد، پیامبراسلام ( صلى الله علیه و آله ) و امیر المؤمنین(علیه السلام) را در خواب مى بیند که از شوهرش، حاج شیخ على محمدپرسشهایى مى کنند و حاج شیخ پاسخ مى گوید. پس از آن، کودک قنداق شده اى را از زیر عبا به حاج على محمد مى دهند و مى فرمایند نامش مرتضى است.

جهت دوم همجوارى با مرقد مطهر امام على مرتضى (علیه السلام) بود.

پدر

على محمد بروجردى نجفى، در سال 1315 هـ. ق. در بروجرد به دنیا آمد. در کودکى مادر و پدرش شیخ محمد ابراهیم را از دست داد، و تحت سرپرستى خواهرش قرار گرفت. پس از شرکت در مکتب و سپرى کردن مقدمات، به عتبات عالیات رفت. در کاظمین با آیت الله صدردیدار کرد و مورد تشویق وى قرار گرفت. سپس به کربلا و در پایان به نجف اشرف رفت و در مدرسه قزوینى سکونت یافت.

در مدت کوتاهى سطح را به پایان برد و در درس خارج استادان بزرگى چون شیخ محمدحسین نایینى، شیخ ضیاءالدین عراقى، شیخ محمدحسین اصفهانى (کمپانى) حضور یافت.

وى همراه آیات عظام خویى و میلانى در شمار شاگردان خصوصى و مورد اعتماد سه مرجع مشهور نجف قرار گرفت. او که به معنویت و عرفان علاقه وافرى داشت، زانوى شاگردى در محضر سید على قاضى بر زمین زد.

شیخ على محمد پس از 25 سال تحصیل در نجف اشرف به بروجرد سفر کرد، و زیارت ثامن الائمه را انجام داد و به رغم پیشنهاد آیت الله بروجردى براى اقامت در ایران، به نجف بازگشت.

وى مدتى به دستور سید ابوالحسن اصفهانى به حوزه سامرا رفت و آنجا را سامان بخشید و سرانجام به دستور آیت الله العظمى بروجردى براى همیشه به بروجرد رفت.

اقامه نماز در مسجد جامع بروجرد، فعال کردن مدرسه علمیه نوربخش، تأسیس مساجد مختلف، تأسیس صندوق قرض الحسنه حسینى، صندوق اعانه یتیمان و پایه گذارى انجمن معارف اسلامى بخشى از خدمات ارزنده اوست. وى تا پایان عمر مستأجر بود و در برابر اصرار علاقه مندان مى گفت: در دنیا سند مالکیتى به نام على محمد ثبت نشده است.[1]

پس از رحلت آیت الله العظمى سید محمد حسین بروجردى در سال 1380هـ.ق، مردم لرستان به حاج شیخ على محمد مراجعه و درخواست رساله کردند. ایشان ابتدا امتناع مى کرد، ولى بالاخره با اصرار مردم کتاب کوچکى به نام انیس المقلدین نگاشت. سال ها بعد رساله عملیه اش با نظارت فرزندش شیخ مرتضى به چاپ رسید.

از شاگردان وى مى توان به آیت الله سید عبدالکریم کشمیرى اشاره کرد. این عالم وارسته در 15 محرم سال 1395 ق. (8 بهمن 1353 ش.) به دنبال خونریزى معده در بروجرد بدورد حیات گفت و در بهشت شهدا به خاک سپرده شد. هنگام وفات، فرزندش شیخ مرتضى که در نجف بود به خاطر نامساعد بودن اوضاع عراق نتوانست به ایران سفر کند.

آثار وى عبارتند از:

رساله انیس المقلدین، توضیح المسائل، مناسک حج و حاشیه بر رساله آیت الله العظمى بروجردى، کتاب خمس، تقریرات درس آیت الله کمپانى، حواشى بر عروه که دو عنوان پایانى به چاپ نرسیده است.[2]

او چهار پسر به نام هاى محمدابراهیم( متوفاى : 1370 ش ) مرتضى، مجتبى و عبدالصاحب از خود به یادگار گذاشت.

 

تحصیلات و تدریس

مرتضى تحصیلات خود را در شش سالگى آغاز کرد. مقدمات و سطوح را با نظارت پدر به پایان برد و از محضر اساتید حوزه علمیه نجف اشرف، مانند مرحوم آیت الله شیخ حسین حلى(ره) و آیت الله حاج سید محسن حکیم(ره) و سید على قاضى(ره) بهره برد و چندین سال از محضر آیت الله العظمى خوئى(ره) استفاده کرد[3] و به درجه اجتهاد رسید.

ایشان در بحث هاى علمى معمولاً حرف آخر را مى زد. شوق عجیبى براى فهم مطالب نشان مى داد و با استاد ساعت ها بحث مى نمود. در مقدمه کتاب الخمس آورده است: «این مجموعه فراتر از مطالبى است که در مجلس درس مطرح شده است و بسیارى از مطالب نتیجه بحث با استادم بعد از کلاس درس است.» وى غالباً براى نوشتن مطالب استاد از چرک نویس استفاده نمى کرد و بدون خط خوردگى و با بیانى شیوا و استدلالى محکم آن ها را مى نگاشت.

در تدریس نیز دقت نظر و بیان شیوا داشت و با بیانى قوى و روان مطالب سنگین علمى را توضیح مى داد.

 

آثار

مستند العروه الوثقى: تقریرات درس آیت الله العظمى خوئى است که با توجه خاص استاد به ثمر رسید و در بیش از چهل جلد تدوین شد. تا کنون شانزده جلد آن از تقریرات درس فقه به چاپ رسیده است.

چون مباحث مربوط به اجتهاد، تقلید و طهارت توسط شاگردان دیگر تقریر شده بود، شیخ تقریرات خود را از کتاب صلاة آغاز کرد و مباحث مربوط به صوم، اجاره، خمس و زکات را نیز دنبال کرد. در مجموعه چاپ شده مستند العروة الوثقى جلد 11 تا 25 و جلد 30 از ایشان مى باشد.

بسیارى از بزرگان و شخص آیت الله خویى، این نوشتار را داراى نثرى روان، بیانى شیوا و استدلالى محکم مى دانستند. بقیه آن هنوز به چاپ نرسیده است.[4]

 

مرجعیت

شیخ زمانى که در درس آیت الله العظمى خوئى شرکت مى کرد به درجه اجتهاد رسیده بود و قصد داشت در درس شرکت نکند، اما استاد موافقت نکرد، چون حضور وى رادر کلاس بسیار مفید مى دانست.پس از رحلت استاد، عده زیادى از وى درخواست رساله نمودند. اگر چه رساله وى مدت ها قبل نوشته شده بود، اما حاضر به چاپ آن نشد، اما چون مقلدان سوالات شفاهى و کتبى زیادى مى پرسیدند، پس از چند سال، اجازه چاپ رساله را داد که البته با ممانعت دولت بعثى رو به رو شد و این مانع تا پایان عمر ایشان برطرف نگردید.

 

فعالیت ها

از جمله خدمات و فعالیت هاى گسترده وى به چند نمونه اشاره مى شود:

1. تأمین وسیله رفت و برگشت زائران کربلاى معلى و کاظمین و سامرا.

2. کمک به نیازمندان.

3. حمایت از زندانیان در بند رژیم بعثى و خانواده هاى آنان.

 

ویژگیها

قرائت قرآن

هر روز حداقل نیم جزء قرآن براى اداى حقوق والدین و ذوى الحقوق قرائت مى کرد و قبل از شهادت به این آیه قرآن «ان المتقین فى جنات و نهر فى مقعد صدق عند ملیک مقتدر»[5] رسیده بود.

زهد و پارسایى

از هدایا و نذوراتى که براى وى مى آوردند با صرفه جویى زیاد مصرف و مقدارى را جهت فقراء و نیازمندان نجف اشرف اختصاص مى داد. در سرپرستى و یارى خانواده زندانیان عراق نقش بسیار مهمى داشت و ما یحتاج زندگى آنان را به طور ناشناس و مرتب تأمین مى نمود.

وجدان کارى

در شبانه روز حدود 18 ساعت به مطالعه، تدریس، کمک به مستمندان و سایر خدمات دینى مى پرداخت. نیازمندان که چشم امید به محبت وى داشتند، گاهى در وقت نامناسب و زمانى که همه اهل منزل خواب بودند، مراجعه مى نمودند، وى خود برمى خاست و به آنان کمک مى نمود.

ارتباط با خدا

نماز شبش بیش از پنجاه سال ترک نشد. تضرع نیمه شب وى چنان از دل برمى خاست که دیگران را تحت تأثیر شدید قرار مى داد. براى راز و نیاز اتاقى کاملا تاریک را انتخاب کرده بود. حتى اگر نورى از روزنه پنجره به داخل مى آمد، آن را مى پوشاند. وقتى از علت آن مى پرسیدند مى گفت: مى خواهم به یاد تاریکى قبرم بیافتم.

عشق به اهل بیت(علیهم السلام)

علاقه زیادى به اهل بیت داشت. بیش از پنجاه سال، هنگام بین الطلوعین هر روز ، زیارت عاشورا را در حرم امام على ( علیه السلام ) زمزمه مى کرد و تا پایان عمر، شب هاى جمعه به زیارت اباعبدالله الحسین( علیه السلام ) مى رفت. حتى با وجود اینکه در اواخر عمر به دلیل پیرى توان نداشت، دست از زیارت برنداشت.

سفر به ایران

در تابستان سال 1398 هـ.ق ، براى زیارت مرقد مطهر ثامن الحجج ( علیه السلام )، زیارت مرقد پدر و چاپ کتاب هاى خود به ایران مسافرت کرد. اهالى بروجرد تا ملایر از وى استقبال نمودند و در شهرستان هاى قم ، مشهد، تهران و بروجرد از طرف حوزه علمیه و طبقات مختلف مردم، تقاضاى زیادى براى توقفش مطرح شد، اما او به دلیل جلوگیرى از تضعیف حوزه علمیه نجف اشرف به آن دیار برگشت و به ادامه درس و تربیت طلاب همت گماشت.

مبارزات

وى به همراه استاد خود آیت الله العظمى خوئى و آیت الله سیستانى و جمع دیگرى از عالمان عراق نقش کلیدى در انتفاضه شعبانیه[6]داشت.

پس از شکست انتفاضه، آیت الله بروجردى و فرزندش و آیت الله سیستانى و فرزندانش و تعداد دیگرى از فعالان دستگیر و پس از چند روز تحمل انواع شکنجه ها آزاد شدند.

 

افتخار جانبازى

منزل او در نزدیکى حرم امام على بود و ایشان مقید بود نماز صبح هر روز را در حرم اقامه کند. حدود سه سال قبل از شهادت هنگامى که در ماه مبارک رمضان به حرم مشرف مى شد، مضروب شد. چند روز بعد مجدداً در راه تشرف به بارگاه ملکوتى امام على ( علیه السلام ) در سحر توسط چند شخص نقاب پوش به شدت مضروب واقع شد.

این تعرضات، تهدیدى براى ادامه فعالیتهاى او بود و عوامل رژیم عراق، ایشان را تهدید کرده بود که باید نماز جماعت در حرم را ترک کند، اما او که ادامه این راه را بر خود تکلیف مى دانست، از عوامل رژیم خواست درخواست خود را به صورت کتبى و رسمى ابلاغ کنند.[7] حدود یک سال بعد در سحر ماه مبارک رمضان و در حالى که روزه بود و براى اقامه جماعت به حرم امام مشرف مى شد، بمبى به سوى ایشان پرتاب شد. به دلیل شدت جراحات به بیمارستان منتقل و مدتى بسترى گردید. ترکش هاى آن ترور تا آخر عمر در پایش بود و از درد پا رنج مى برد.

وى بدون توجه به تهدیدات، فعالیت هاى سابق را ادامه داد.[8]

 

شهادت

شب بیست و چهارم ذى الحجه 1418 ( 1377/02/02 ش ) که مصادف با شب خاتم بخشى امام على ( علیه السلام ) و شب مباهله، براى اقامه جماعت به حرم مطهر آمد و پس از اقامه نماز جماعت در بالاسر همراه مؤذن حرم و جمعى از طلاب به طرف خانه بازگشت. پس از ورود آنان به داخل کوچه اى که منزل وى در آن واقع بود، ناگهان مرد مسلحى که از پشت مراقب آنان بود به سویشان شلیک کرد. به گفته شاهدان آیت الله شیخ مرتضى بروجردى در آن لحظه با فریاد الله اکبر بر زمین افتاده و به لقاء الله شتافت. در این حمله ناجوانمردانه هفت گلوله به سر و گردن و سینه اش اصابت کرد و همراهانش نیز زخمى شدند.

آیت الله شهید سید محمدباقر حکیم درباره انگیزه ترور شهید بروجردى مى گوید:

«رژیم عراق از تحرک شیعیان مى ترسید و مى خواست با ترور ایشان ایجاد رعب و وحشت کند تا نتوانند در ماه محرم عزادارى کرده و تحرکى از خود نشان دهند.»[9]

 

خاکسپارى

روز بعد از شهادت، ساعت خاصى براى تشییع معین شد. جمعیت زیادى قبل از ساعت اعلام شده، تجمع کردند و چون احتمال برخورد و خونریزى مى رفت، تشییع جنازه قبل از موعد مقرر آغاز شد. پیکر پاک او تا حرم مطهر امام على ( علیه السلام ) بر روى دست مشتاقان اهل بیت قرار گرفت. ازدحام جمعیت به حدى بود که بارها تابوت از مسیر اصلى خارج گردید. پس از اقامه نماز میت، به امامت آیت الله سید على سیستانى، پیکر وى را بنا به وصیتش به وادى السلام بردند و نزدیک دو قبر مطهر حضرت هود و صالح ( علیهما السلام ) به خاک سپردند.

پس از شهادت این مرجع عالى مقام، کنترل منزل شهید با شدت بیشترى دنبال شد و مأموران مخفى خانواده اش را به طور مستقیم و غیر مستقیم تحت فشار قرار دادند، به گونه اى که آنان مجبور به هجرت از نجف اشرف به قم شدند.

 

بازماندگان

فرزند ایشان محمدمهدى تحصیلات سطح و خارج را در نجف اشرف سپرى کرد و از محضر آیات عظام : شهید مرتضى بروجردى، سید على سیستانى بهره برد. پس از مهاجرت به قم در درس آیات عظام: شیخ جواد تبریزى و وحید خراسانى شرکت جست. وى پس از به پایان بردن یک دوره درس خارج اصول مشغول جمع آورى و تدوین تقریرات درس خارج اصول پدرش مى باشد تا پس از تکمیل به چاپ برساند.[10]

 

پیامهاى تسلیت

مقام معظم رهبرى پس از شهادت آیت الله شیخ مرتضى بروجردى به دست رژیم سفاک بعثى پیامى به این شرح صادر کرد:

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

خبر تأسف بار سوء قصد به عالم جلیل، آیت الله آقاى حاج شیخ مرتضى بروجردى که منجر به شهادت آن بزرگوار شد، موجب تأثر و اندوه اینجانب گردید. دست هاى گنه کارى که به این جنایت خونبار آلوده شده اند بى شک انتقامى سخت و آینده اى بس تلخ و دردناک خواهند داشت. آن شهید سعید، از خانواده اى معظم و فرزند آیت الله العظمى حاج شیخ على محمد بروجردى بود و خود نیز از اعلام برجسته حوزه نجف و صاحب سهمى شایسته در رونق علمى و فقهى آن حوزه کهن بود. فقدان آن فقیه زاهد و شجاع براى حوزه هاى علمیه مایه خسارت است و براى خود آن بزرگوار که به شرف شهادت نائل گردید، فوزى عظیم و سعادتى ابدى است.

اینجانب شهادت ایشان را به همه حوزه هاى علمیه و مراجع عظام تقلید و دوستداران و ارادتمندان خاندان ایشان و به بازماندگان معظم و مکرمشان تبریک و تسلیت مى گویم و براى آنان صبر جزیل و اجر جمیل از خداوند متعال مسئلت مى کنم.

سید على خامنه اى

1377/02/04

26 / ذى حجه / 1418[11]

در تاریخ 05 / 02 / 1377 هـ . ش از سوى مقام معظم رهبرى، مجلس بزرگداشتى به همین مناسبت در مسجد اعظم قم برگزار گردید.

رهبر معظم انقلاب پس از چندى به مناسبت شهادت شهید بروجردى و تعداد زیادى از عالمان نجف در زندان هاى رژیم بعث پیام زیر را صادر کرد:

بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم

براساس گزارش هاى موثقى که از عراق دریافت شده و آیت اللَّه آقاى حاج سید محمدباقر حکیم دامت برکاته نیز آن را تأیید کرده اند، شمار زیادى از علماء و مجتهدان و فضلا و طلاب حوزه علمیه نجف اشرف که سال ها پیش به وسیله ى رژیم سفاک بعثى عراق بازداشت شده بودند و امید آن بود که در زندان در قید حیات باشند، به دست آن رژیم به شهادت رسیده اند.

این تنها بخشى از جنایات و مظالم رژیم بعثى عراق است و این شهیدان مظلوم تنها جمع محدودى از دهها هزار شهید از قشرهاى گوناگون مردم آن کشورند که در دوران سیاه حکومت آن رژیم سفاک و با کمک یا سکوت جانبدارانه ى دولت هاى استکبارى، به خون غلتیده اند. نه تنها سران آن رژیم، بلکه کسانى که با کمکها و سیاست هاى خود آنان را تقویت و تجهیز و بر ملت عراق مسلط کرده بودند و نیز عوامل اجرائى این جنایات در پیشگاه خدا و مردم عراق مسئولند.

اینجانب پس از عرض تسلیت به محضر حضرت بقیة اللَّه ارواحنا فداه به حوزه مقدس نجف اشرف و مراجع عظام و علماء اعلام و به عموم خانواده هاى آن شهداى مظلوم بویژه خاندان هاى معظّم: آل حکیم، آل بحرالعلوم، آل صاحب جواهر و خاندان هاى معزّز: خلخالى، هاشمى شاهرودى، انصارى قمى، خوئى، شیرازى، مرعشى، اشکورى، فقیه و دیگر خاندان هاى علمى تسلیت می گویم و یاد شهداى عالى مقام، آیت اللَّه سید محمدباقر صدر، آیت اللَّه سید محمد صدر، آیت اللَّه حاج میرزا على غروى تبریزى، آیت اللَّه حاج شیخ مرتضى بروجردى را گرامى می دارم، و قطع ید ظالمان و متجاوزان عراق و فلسطین و سایر بلاد مسلمین از خداوند متعال مسئلت می کنم.

سید على خامنه اى[12]


 

[1]. سیماى بروجرد، یدالله گودرزى، مؤسسه فرهنگى همسایه، ص 129 - 132.

[2]. سیماى بروجرد، ص 133مصاحبه به فرزند شهید.

[3]. براى ملاحظه زندگى هر کدام از استادان وى به جلدهاى پیشین گلشن ابرار مراجعه فرمائید.

naisrep/ten.hgalab.www//:ptth .[4]/desap/ahaqof/hqef/

[5]. قمر، 54 - 55.

[6]. پس از شکست سنگین ارتش عراق در جنگ سال 1991 در کویت، ماشین جنگى او از کار افتاد. بر اساس قطعنامه 670 شوراى امنیت تحرک هواپیماها و حتى بالگردهاى ارتش عراق دچار تحریم گردید.در این هنگام مردم عراق موقعیت را غنیمت شمردند و از شمال تا جنوب علیه رژیم صدام حسین قیام کردند.

در جریان این قیام که در میان ملت عراق به انتفاضه شعبانیه مشهور گردید، کنترل بخش اعظم کشور به دست نیروهاى مردمى افتاد و از هجده استان عراق ، چهارده استان سقوط کرد و تنها استان هاى مرکزى ( استان هاى غربى و صلاح الدین و بغداد ) در دست رژیم ماند. در این قیام شیعیان و سنیان سهیم شدند، لیکن چون اغلب مردم شیعه بودند، قیام رنگ شیعه به خود گرفت و در مدت بسیار کوتاهى (یک ماه) اکثر شهرهاى مهم عراق از جمله بصره، نجف، کربلا، عماره،کوت و ناصریه و دیوانیه در جنوب و شهرهاى مهم و استراتژیک شمال عراق به دست نیروهاى مردمى افتاد.

مردم با تشکیل کمیته هاى مردمى زیر نظر کمیته نه نفره متشکل از سوى مرجعیت حوزه علمیه نجف اشرف (مرحوم آیت الله العظمى خوئى) کشور را اداره مى کردند.

اما حادثه اى رخ داد، که تمامى آرزوها را به زیر خاک برد و خاطرات تلخ آن هرگز از ذهن عراقی ها محو نخواهد گردید، زیرا آنچه پس از قیام مردم عراق در انتفاضه شعبانیه 1991 به عنوان سیاست سرکوب دائمى و بدون مرز از سوى صدام حسین به مورد اجرا گذاشته شد، به مراتب تلخ تر بود.

حادثه چنین اتفاق افتاد که آمریکاییان پس از قیام مردم متوجه شدند ناخواسته زمینه هاى ایجاد حکومتى مردمى و اسلامى در عراق پا گرفته است و چیزى نمانده است که آنان بغداد را نیز در اختیار گیرند.

به دستور آمریکایی ها ماشین جنگى بعثیان به یکباره به کار افتاد و عملیات سرکوب ،از سوىگارد ویژه ریاست جمهورى آغاز شد. این گارد از دو سپاه و هر سپاه از سه لشگر تشکیل شده بود. گارد ویژه را بیشتر افرادى از منطقه تکریت و پیرامون آن (زادگاه صدام حسین)، تشکیل مى دادند.

حفاظت بغداد، وظیفه اصلى گارد به شمار مى آمد. دو لشگر از بغداد به سوىشمال عراق کربلا و نجف و دیگرى از سوى جنوب آن به این منطقه به حرکت درآمد. و براىقلع و قمع انقلابیون از سلاح هاى شیمیایى، بمب هاى خوشه اى و ناپالم استفاده کرد. آنان در برخى مناطق از جمله نجف اشرف از شصت موشک زمین به زمین «اسکاد بى» استفاده کردند.

انسان هاى بى گناه شامل زن و مرد و کودک و سالخورده در دستههاى پانصد تا هزار نفرى تیر باران و در گورهاى دسته جمعى دفن شدند.

صاحبنظران معتقدند در این چند روز سیصد تا پانصد هزار نفر به شهادت رسیدند و هزاران نفر به زندانهاى مختلف برده شدند، مانند ابوغریب، زندان مرکزى صدام در شهر رمادى که اغلب زندانیان آن را ایرانیان تشکیل مى دادند، زندان زیرزمینى در شهر جلولا و زندان زیرمینى در جنگل ها و کشتزارهاى موصل معروف به حدائق الربیع، زندان هاى سرى در زیر ساختمان پزشکى قانونى در بغداد، زندان زیرزمینى در منطقه فضیلیه و ارشاد و الزعفرانیه که ویژه زنان و در منطقه القائم بود و از بزرگترین زندان هاى سیاسى رژیم بشمار مى آمد، زندان ها و بخش هاى زیر زمینى تأسیسات هسته اى عراق و... بر اساس آمار موجود تنها در سال هاى 1987 و 1988 ، صد و هشتاد روستا در کردستان منهدم شد. این علاوه بر آن است که صدام به وسیله بمباران شیمیایى در حلبچه در مارس 1988، هزاران زن و مرد و کودک را از میان برد .

( http://www.e-resaneh.com/persian/ siyasee/archive/entefazeh 1991.htm)

[7]. روزنامه جمهورى اسلامى، 1377/02/05، مصاحبه با شهید سید محمدباقر حکیم.

[8]. صدام جوامع مذهبى را تار و مار مى کرد.

مبارزهاش بر ضد رهبران و پیروان مذهب شیعه، بى رحمانهتر بود. در همین راستا آیت الله شیخ مرتضى بروجردى، آیت الله میرزا على غروى و آیت الله سید محمد صدر ( از چهره هاى مورد احترام تشیع ) شهید و تعداد زیادى از علما و طلاب زندانى شدند.

[9]. روزنامه جمهورى، 1377/02/05 ش، مصاحبه با شهید سید محمدباقر حکیم.

[10]. حجت الاسلام و المسلمین شیخ محمدمهدى بروجردى، فرزند شهید شیخ مرتضى بروجردى، کمک شایانى در تدوین این نوشتار نمود.

به جز مواردى که نشانى مکتوب ذکر شده، سایر موارد حاصل مصاحبه و دست نوشته فرزند شهید است.

[11]. روزنامه جمهورى اسلامى، 5 / 2 / 1377.

tanayab/moc.yniva.www//:ptth .[12]

لینک منبع در سایت فرهیختگان شیعه : اینجا کلیک کنید

 

 

 

شهید مرتضی بروجردی (نفر اول از چپ) در جوانی

 

شهید مرتضی بروجردی

 

شهید مرتضی بروجردی در خانه شخصی

 

شهید مرتضی بروجردی، محمدابراهیم بروجردی و عبدالرضا روحانی قوچانی

 

شهید مرتضی بروجردی

 

از راست: محمد جعفری اراکی، سید رضی مرعشی، سید علی حسینی سیستانی، شهید سید محمدتقی مرعشی و شهید مرتضی بروجردی

 

شهید مرتضی بروجردی

 

از راست: اسحاق فیاض، شهید مرتضی بروجردی، سید علی حسینی سیستانی، شهید سید محمدتقی خوئی و جعفر نائینی

 

شهید مرتضی بروجردی

 

مقبره شهید مرتضی بروجردی در قبرستان وادی السلام نجف اشرف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۴ ، ۱۹:۱۸
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۰۳ ب.ظ

بروجردی محمد فرزند محمدابراهیم

شهید محمد بروجردی

 

شهید محمد بروجردی

 

 

نام : محمد

نام خانوادگی : بروجردی

نام پدر : محمدابراهیم

نام مادر : فخرالسادات

محل تولد : عراق نجف اشرف

تاریخ تولد : 1345/01/21

سن هنگام شهادت : 20 سال

شغل : بسیجی

تاریخ شهادت : 1365/12/15

محل شهادت : شلمچه

نام عملیات : کربلای 5

آرامگاه : جاویدالاثر

کد ایثارگری : 6505679

 

زندگینامه

در روز بیست و یکم فروردین ماه سال 1345، در نجف اشرف چشم به جهان گشود. پدرش محمدابراهیم، روحانی بود و مادرش، فخرالسادات نام داشت. تا تا دوم متوسطه درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح 1) پرداخت.

به عنوان بسیجی و با سمت مبلغ در جبهه حضور یافت. ذز روز پانزدهم اسفند ماه سال 1365، در شلمچه به شهادت رسید. پیکر مطهرش در منطقه بر جا ماند. تاکنون اثری از پیکرش به دست نیامده است.

 

 


                                              

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۴ ، ۱۹:۰۳
نویسنده : خادم الشهدا
برای خدا کار کنید تا نتیجه ی کارتان تا ابد باقی بماند (حضرت امام خمینی ره )
آخرین مطالب
.: وبلاگ شهدای بروجرد :.