رادمنش محمود فرزند حسن
شهید محمود رادمنش
شهید محمود رادمنش
نام : محمود
نام خانوادگی : رادمنش
نام پدر : حسن
نام مادر : زهرا
تاریخ تولد : 1345/06/20
محل تولد : بروجرد
شغل : دانش آموز
تاریخ شهادت : 1362/12/08
محل شهادت : جفیر
آرامگاه : گلزار بهشت شهدای بروجرد
کد ایثارگری : 6210279
زندگینامه
«محمود رادمنش» در بیستم شهریور سال 1345 در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش حسن و مادرش زهرا نام داشت. دانش آموز اول متوسطه بود. دوران کودکی را در کانون خانواده ای مؤمن و معتقد سپری کرد پدرش حسن و مادرش زهرا نام داشت. در سن 7 سالگی وارد دبستان شد.
مشغول تحصیل در سال اول راهنمایی بود که عطر انقلاب به مشامش رسید و گر چه سنی نداشت و در دوران نوجوانی بود، ولی چون فرد کنجکاوی بود، با انقلاب و انقلابیون آشنا شد و فعالیت خود را در جهت پیروزی انقلاب شروع کرد و همواره در کنار مردم انقلابی در تظاهرات بود.
پس از پیروزی انقلاب نیز همراه با سایر انقلابیون به رویارویی با گروهک ها پرداخت و تحصیلاتش را تا سال اول دبیرستان ادامه داد.
پس از حمله ی عراق به ایران اسلامی و وقتی که جنگ زده ها مهاجرین به بروجرد آمدند، با این که ایشان از لحاظ مادی غنی نبود، ولی تا جایی که می توانست به جنگ زده ها کمک می کرد و از اثاث منزل گرفته تا پوشاک و مواد غذایی برایشان می برد.
عشق او به انقلاب و امام، ایشان را در فروردین ماه سال 1361 به جبهه کشاند و به عنوان بسیجی برای مقابله با متجاوزان عراقی راهی مناطق جنگی گردید و در جبهه حضور یافت.
وی در اعزام اول از ناحیه شانه و دست چپ مجروح شد و حدود دو ماه مورد معالجه قرار گرفت.
محمود پس از مداوا در بیمارستان جهت استراحت و کسب بهبودی کامل به منزل آمد و اهل فامیل و همسایگان به عیادتش می آمدند. وی آن ها را تشویق می کرد تا به جبهه بروند.
جراحات وارده بر بدنش نتوانست خللی بر عزمش وارد کند و به محض این که بهبودی نسبی پیدا کرد، دوباره راهی جبهه شد. بار دوم از ناحیه ی سر مجروح و در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شد، ولی برای معالجه او را به اراک بردند و در یکی از بیمارستان های آنجا بستری کردند، تا این که بهبودی کامل حاصل شد. پس از 15 ماه و 17 روز حضور در جبهه در روز هشتم اسفند ماه سال 1362 در حین عملیات خیبر با سمت تخریب چی در جفیر بر اثر اصابت ترکش به گردن، شهید شد.
تربت پاک او در گلزار بهشت شهدای بروجرد زیارتگاه خیل عظیم امت حزب الله است.
منبع:
ــــ فرهنگ اعلام شهدا: استان لرستان، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1392، صفحه 261.
دست نوشته نامه شهید «محمود رادمنش»
به فرزندانتان هم راه شهدا را نشان دهید و آنها را به اسلام تشویق کنید. به برادرم بگویید که بعد از من جایم را در جبهه بگیرد. خیلی دوست داشتم که با او در جبهه باشم، ولی فعلا که این سعادت نصیبم نشد.
به مسجد بروید و در نماز جمعه حاضر شوید و برای امام، رزمندگان، اسیران، مجروحین و معلولین و بالاخره برای تعجیل در ظهور حضرت مهدی (عج) دعا کنید
به خواهرانم بگویید که شما را به خون شهدا، حجاب خود را رعایت کنید و می دانید که منظور من و هیچ کس دیگری از گفتن حجاب، چادر نیست و فقط چادر نشانه ی حجاب نیست، اگر وقار خود را حفظ کردید و مانند زینب (س) عمل کردید، حجاب را هم رعایت کرده اید. در آخر به شما می گویم که در این مصیبت صبر کنید که «ما إن الله مع الصابرین».
اگر پرسند کجا رفتم، بگویید کربلا رفتم به سوی شهدا رفتم، به دیدار خدا رفتم من از دنیای بی ارزش به سوی جنت المأوا به آن عهدی که من بستم، از آن ظلمی که من رستم به معشوقم بپیوستم که من شاد و شهید هستم اگر خواهی تو باور کن ندای عشق هم سر کن که من هم رهروی هستم.
«وتواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» قسم به عصر که انسان همه در خسارت و زیان است، مگر آنان که به خدا ایمان آورده و نیکو کار شدند و به درستی پایداری و در دین یکدیگر را سفارش کردند.
(و به حفظ دین و اطاعت حق ترغیب و تشویق نمودند) و مردم غیور ایران لازم دانستم که تا آن جا که می توانم پیام خون بار شهیدان را به شما، شهید پروران برسانم.
امت عزیز ما از شهری آمده ایم و از مشکلات آن جا با خبر هستیم. می دانیم که زندگی کردن در شهر سختی دارد، ولی قبول داریم که زندگی در جبهه به مراتب مشکل تر است.
شما را به خون حسین قسم می دهم که به فرزندش وفادار بمانید و او را تنها نگذارید. بدانید که اگر این پیر را ترک کنید، نه شهدا و نه خدا از شما راضی نخواهند شد.
بیایید مانند آنان که جانشان را دادند، دنیا را فدای آخرت کنید. اگر می خواهید شکرانه ی این نعمت خدادادی راه انقلاب اسلامی به جا آورید، باید از آن حفاظت کنید و حفاظت از انقلاب فعلا در آمدن به جبهه تحقق خواهد یافت شکر این انقلاب را به جا آورید و از این دنیا بگذرید و به قول شاعر که می گوید: «گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت تو پای در ره نه و از او هیچ مپرس خود راه بگویدت چسان باید رفت در آخر به شما می گویم که نصایح امام را خوب گوش داده و خوب تر عمل کنید».
هشتم اسفند ۱۳۶۲، با سمت تخریب چی در جفیر بر اثر اصابت ترکش به گردن، شهید شد.
و پیکرش در گلزار شهدای بروجرد ( بهشت شهدا ) در کنار سایر همسنگرانش به یادگار به دل خاک سپرده شد